علی دایی گریزان از مسئولان، بیاعتنا به تلویزیون
بعید است ویدیو که اخیرا توسط علی دایی منتشر شده است، کسی آن را ندیده است. در رختکن و در جریان بازی خیریه خراسان و تیم های منتخب ۹۸ که برای خانواده های معدن طبس برگزار شد، با ورود یکی از مسئولان به نشانه استراحت سرش را روی دستش گذاشت تا خود را زیبا کند یا با مسئولان عکس بگیرید که در چنین مواقعی مرسوم است. گریزان باشید البته معلوم نیست بعدش چه اتفاقی می افتد، اما اینکه دایی حداقل در آن دقایق نمی خواهد با مسئولان خوش و بش کند، از آن مواردی است که جای تامل دارد.
دایی پایتخت ورزش و فوتبال ایران است. این پنهان نیست. بسیاری از مردم کشورهای مختلف جهان هنوز فوتبال ایران را با نام علی دایی می شناسند اما حداقل مدتی است که با او مانند غریبه ها برخورد می شود. بدتر از آن، در مقطعی آنقدر ریز و درشت علیه او ایجاد کردند که شاید مجبور به ترک ایران شود. هیچ ابایی از القای انگ های مختلف از سوی گروه های خاص به او وجود نداشت. اما دایی ترجیح داد بماند تا همانطور که قبلا گفته بود در این شرایط سخت در کنار مردمش باشد. دایی در شرایطی پا به مشهد گذاشت که نشانی از تغییر رفتارش نبود. با افرادی که سعی می کردند با او عکس بگیرند و دوربین و میکروفون تلویزیون را نادیده می گرفتند مهربان.
تلویزیون، همان سازمان و نهادی که روزگاری برای خدشه دار کردن چهره این اسطوره فوتبال ایران از هیچ چیزی دریغ نمی کرد. وی البته در اظهارات خود بدون تغییر باقی ماند و گفت که به دنبال پست و مقام نیست و از مدیریت در این نظام دوری می کند. دایی در این میان به جمله ای طلایی اشاره کرد که از هر جایگاه و مکانی که موقعیت اجتماعی او را به خطر می اندازد فراری است. این فهمی است که در سال های اخیر ایجاد شده و اکنون به وضوح به زبان خودش بیان می شود.
دایی حتی در این صحبت های کوتاه باز هم در دفاع از مردم صحبت کرد و ابراز امیدواری کرد که شرایط اقتصادی بهتر شود. این اولین بار نیست که او چنین آرزو و آرزویی برای مردم دارد، اما شاید جزو اولین بارهاست که رسما می گوید قرار نیست دولت و مسئولان به فکر مردم باشند و خود مردم باید به فکر مردم باشند. در مورد یکدیگر فکر کنید
اتفاقی که علی دایی تا این حد طفره رفت و از مسئولان ناامید شد، دلایل زیادی می تواند داشته باشد. بخش عمدهای از آن را میتوان ریشه در برخوردی با او و اعضای خانوادهاش داشت، اما زنگ خطر زمانی به صدا در میآید که در دل حکومتی که شعار وحدت ملی سر میدهد، افسانهای مانند دایی دولت را چنین توصیف میکند. در رفاه مردم بی تاثیر است. و آنها می خواهند با یکدیگر باشند. اینجا نیاز به تلاش و کوشش فراوان است تا برای جلب رضایت چهره های شاخصی چون دایی که پایگاه اجتماعی قابل قبولی در بین مردم دارند، تلاش مضاعفی صورت گیرد. واضح است که اوضاع با او بد است، اما اینکه دای نشان داده دلش برای این خاک است، نشانه واضح تری است که باید از ظرفیت چنین سیگنالی نهایت استفاده را کرد.
معلوم است که او اهل رتبه و مقامی نیست و نمی توان امیدوار بود که روزی بخشی از ویرانه های باقی مانده در دل فوتبال یا سیاست را در دست بگیرد تا حداقل یک جا را درست کند، اما فرارش از دولت ها، از مقامات و در سطوح بالاتر، ناامیدی او. بهبود اوضاع، حداقل در کوتاه مدت، چیزی به مذاق سیاستمداران فعلی نیست. واضح است که تعدادی از طیف ها و چهره های سیاسی به انزوای بیشتر عموها و عمه ها علاقه دارند، اما مطمئناً اگر اقدامی برای اصلاح امور صورت نگیرد، وضعیت معیشتی تکانه ای هرچند کوچک را تجربه می کند و مسئولان نشان می دهند که تمام فکر و ذکرشان است. و ذکر مورد خاصی نیست، اما اصلاح امور عمومی به نفع مردم و سفره آنهاست، شاید روزی علی دایی سر بر دستانش نگذارد. از دست مسئولان و فرار از دست آنها. شاید روزی برسد که او دوباره از دست رئیس جمهور نشان لیاقت بگیرد یا گونه او را ببوسد.