ترازنامه های موهوم بار سنگین بانک ها| دارایی های مشکوک بلای جان بانک ها
Alireza Mobasar ؛ بانک و گروه بیمه: در حالی که بازار سرمایه در دوره های مختلف رشد سریع دارد ، گروه بانکی ، به عنوان یکی از بخش های اصلی مبادله ، موقعیتی برای وزن شاخص خود نداده است. بخش بالای بانک ها در بازار پول انتظارات از عملکرد بهتر سهام این گروه را افزایش داده است ، اما شواهد تاریخی نشان می دهد که صنعت بانکی با چالش هایی روبرو است که فراتر از نوسانات بازار است. چالش هایی که ریشه در ساختار ساختار کشور دارد.
رشد اسمی شاخص و کاهش قیمت سقوط
در سال سوم ، با وجود کاهش چشمگیر در بهار ، شاخص گروه بانکی با روند صعودی بازار حدود ۵ درصد رشد اسمی داشت. بر خلاف این دیدگاه ظاهراً امیدوارکننده ، بررسی عملکرد نمادهای فعال در این گروه نشان می دهد که بیشتر بانکهای کوچک و متوسط نه تنها به سطح قیمت بازگشتند ، بلکه رکود عمیق و فرسایش نیز دارند. این شکاف بین شاخص و واقعیت بازار عمدتاً به دلیل تمرکز رشد در چند بانک شاخص است که با به دست آوردن بخش بزرگی از نقدینگی ، تصویری نادرست از وضعیت کلی صنعت بانکی ایجاد کرده اند.
با این حال ، دلیل این وضعیت باید در ریشه های ساختاری سیستم بانکی یافت شود. بسیاری از بانک ها در معرض مقادیر زیادی دارایی های غیرمولد ، ضررهای انباشته مزمن و کسری جدی در ذخایر نقدی قرار دارند. نسبت پایین بهره سرمایه و ضعف جدی در اجرای استانداردهای گزارشگری مالی باعث شده است که سهامداران به طور دقیق وضعیت واقعی این بانک ها را ارزیابی نکنند. عدم شفافیت ، تردید در مورد کیفیت دارایی ها و فضای مبهم صورتهای مالی سالانه باعث شده است تا سرمایه گذاران در صنایع با ساختار شفاف تری داشته باشند.
بانک ها ترازنامه های شدید ، دارایی های خیالی و الزامات سوخته را ساخته اند.
در ضمن تجربه بانک آینده این به خوبی با تأثیر ساختارهای نادرست بانکی در بازار سرمایه نشان داده شده است. این بانک با گسترش ترازنامه به یکی از پرخطر ترین موسسات مالی در کشور تبدیل شد و بدون پشتیبانی ایجاد شد. حتی بدون حضور مؤثر در بورس ، می تواند تأثیر منفی بر Geldraum و اعتماد عمومی بگذارد. این تجربه نه تنها اعتماد مردم را به سیستم بانکی تضعیف کرد ، بلکه نگرانی های سرمایه گذاران را در مورد بانکهای فعال نیز به وجود آورد.
بانک آینده ؛ نماد ایجاد نقدینگی بدون پشتیبانی و بحران ترازنامه در سیستم بانکی
صورتهای مالی سالانه بانک آینده را تا پایان بررسی کنید شهریور ۱۳۹۴ این نشان می دهد که این بانک در معرض شکاف عمیقی بین دارایی ها و تعهدات خود قرار دارد. کل دارایی های این بانک با ۱.۵ میلیارد دلار آمریکا ثبت شده و بیش از ۲ درصد از ضررهای انباشته شده است. این رابطه نشان می دهد که این بانک برای بازپرداخت تعهدات خود عملاً فاقد حمایت واقعی است و ادامه فعالیت های آن بدون مداخله تصحیح می تواند منجر به گسترش بی ثباتی در بازار پول شود.
نگرانی ها به همین جا ختم نمی شود. حجم بدهی های بانک آینده به سایر بانک ها و موسسات مالی نیز به طرز چشمگیری افزایش یافته است و در پایان شهریور ۲ به ۲.۵ میلیارد تومن رسیده است. این مبلغ بدهی مربوط به ۱.۵ ٪ از کل سپرده های بانکی این موسسه است. سهمی که می تواند نشانه ساختار تأمین مالی بانک باشد.
ضرر و زیان دوربین ، بدهی های قوی و وابستگی به بانک مرکزی باعث شده است که بانک آینده منبع مهمی از ریسک سیستماتیک برای صنعت بانکی باشد
حتی مهمتر از این است که نرخ بهره وابستگی بانک آینده از منابع بانک مرکزی. براساس درجه های سال دوم ، در مجموع ۲ تریلیون بدهی بانکی بیش از ۶ تریلیون دلار به بانک مرکزی بوده و بخش قابل توجهی از بدهی ها مربوط به ازدحام جمعیت است. این سطح از وابستگی نه تنها نشان دهنده ایجاد گسترده نقدینگی بدون پشتیبانی است ، بلکه نشان می دهد که چگونه یک موسسه بانکی می تواند به یک منبع بالقوه برای سیاست های پولی مختل کننده تبدیل شود.
تحریم ها ، انزوا و غلظت نقدینگی
در سالهای اخیر ، تشدید تحریم های بانکی و مالی فعالیت بانکهای ایرانی را به شدت محدود کرده است. مسدود کردن کانال های ارتباطی با سیستم جهانی بانکی ، کاهش دسترسی به منابع ارزی و دشواری در اجرای نقل و انتقالات مالی ، عملکرد بسیاری از بانک ها را به سطح زیر ظرفیت واقعی کاهش داده است. در نتیجه ، بخش مهمی از بانک ها به نقش حداقل در تأمین مالی بین المللی تبدیل شده است. مؤسساتی که به تولید و تجارت خدمت نمی کنند ، بازیگران خنثی در اقتصاد هستند.
محدودیت های بین المللی از یک سو و جهت گیری نادرست نقدینگی ، از طرف دیگر ، صنعت بانکی را در موقعیت نیم و نیم نگه می دارد.
در عین حال ، فضای داخلی بازار سرمایه نیز یک فرایند نگران کننده بود: تمرکز شدید نقدینگی فقط در چند بانک بزرگ و مشهور مانند ملت ، صادرات ، تجارت و پاسارگادا. این تمرکز سرمایه ، که نتیجه ترکیبی از نام های تجاری و نمایه سازی است ، منجر به رکود سایر نمادهای بانکی و فاصله تدریجی آن از سبد سرمایه گذار واقعی شده است. به عبارت دیگر ، نه تنها فرصت های رشد برای بانک های متوسط و کوچک از بین می رود ، بلکه سهامداران دیگر انگیزه ورود به این نمادها را ندارند.
اصلاحات ساختاری ؛ پیش نیاز برای بازگشت اعتماد
رکود مزمن گروه بانکی در بازار سرمایه فقط محصول نوسانات مرزی یا شرایط کوتاه مدت نیست. در عوض ، این امر به وضوح وضعیت ناکارآمد و ناکارآمد سیستم بانکی کشور را نشان می دهد. بانکی که مبتنی بر دارایی های مشکوک و غیرمولد است قادر به دستیابی به شفافیت مالی نیست و تعامل بین المللی آنها به حداقل می رسد ، سرمایه گذاران نمی توانند انتظار داشته باشند که آنها سرمایه گذاران را جذب کنند.
تا زمانی که اقدامات اساسی برای اصلاح ساختار بانک ، برای از بین بردن دارایی های خیالی ، بهبود استانداردهای گزارشگری مالی و کاهش خطرات تحریم ها انجام نشود ، به عنوان گزینه ای جذاب برای شرکت کنندگان در بازار مشاهده نمی شود. بازگرداندن اعتماد به صنعت بانکی تنها در صورتی امکان پذیر است که هماهنگی بین تصمیم گیری های سیاسی پولی ، سازندگان ، مقامات نظارتی و تصمیم گیرندگان سیاسی اقتصادی و تصمیم واقعی برای بازسازی ساختار بانکی بوجود می آید.