اخبار بورس

مدنی‌زاده یا پاداش؛ آیا مسئله این است؟

در آستانه معرفی گزینه پیشنهادی وزارت امور اقتصادی ؛

در حالی که نام سید علی مادانی زاده و حمید بازر به عنوان گزینه های اصلی برای وزارت امور اقتصادی وزارت امور اقتصادی ارائه شده است ، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این مشکل فراتر از انتخاب “علم یا تجربه” است. از آنجا که ریشه مشکلات اقتصادی ایران در ساختارهای ناکارآمد نهفته است که حتی توانمندترین وزیر نمی تواند بدون اصلاحات اساسی جهت خود را تغییر دهد.

این روزها ، گمانه زنی ها درباره وزیر پیشنهادی اقتصاد به اوج خود رسیده است. نام دو شخصیت برجسته ، سید علی مادانی زاده و حمید بازار ، بیشتر از سایرین در محافل اقتصادی و سیاسی شنیده می شود. مادانی زاده ، یک اقتصاددان آموزش دیده در دانشگاه شیکاگو و رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد در دانشگاه شریف و یک پاداش ، مدیر عامل در بخش صنعتی و مالی کشور ، گزینه های اصلی بود. اما سوال اصلی این است: آیا انتخاب وزیر اقتصاد می تواند گره ای از مشکلات پیچیده اقتصادی ایران را باز کند؟ یا آیا یک مشکل عمیق تر وجود دارد که ساختار اقتصاد ایران را فراتر از نام ها و چهره ها زیر سوال برده است؟

درخشش وزیر

در چند هفته گذشته ، رسانه ها و شبکه های اجتماعی ، به ویژه پلت فرم X ، پر از بحث و گفتگو توسط این دو گزینه بوده اند. برخی ، مانند کاربرانی که از مادانی زاده پشتیبانی می کنند ، گزینه خوبی برای اصلاح سیستم اقتصادی بر اساس دانش دانشگاهی و دیدگاه های اقتصادی مدرن دارند. به عنوان مثال ، کاربر X: “مادانی زاده می تواند با جلوگیری از رادیکالیسم و ​​دانش ، سیاست اقتصادی را بهبود بخشد.” از طرف دیگر ، حمید بازار همچنین حامیانی دارد که معتقدند تجربه عملی وی در وضعیت بحرانی فعلی به دلیل ضبط اجرایی در مدیریت موسسات صنعتی و مالی می تواند کارآمدتر باشد.

بشر با این حال ، آخرین گزارش در مورد مبادلات بورس اوراق بهادار با توجه به وضعیت بازار سرمایه و چالش های اقتصادی کشور ، این نشان می دهد که مشکلات اقتصادی ایران ، از تورم گرفته تا نوسانات ارزی و کاهش اعتماد عمومی به بازارها ، ریشه های عمیق تری نسبت به تصمیم وزارت دارد. این گزارش با اشاره به کاهش حجم تجارت در بورس و پرواز سرمایه به ارزهای خارجی تصویری نگران کننده از وضعیت فعلی را نشان می دهد و به طور ضمنی این سؤال را ایجاد می کند که آیا تغییر وزیر می تواند روند را معکوس کند.

مادانی زاده: دانش دانشگاهی در برابر چالش های عملی

سید علی مادانی زاده با برنامه درسی ویتای ، که شامل تحصیل در یکی از مشهورترین دانشگاه های جهان و مدیریت در دانشگاه شریف است ، به عنوان گزینه ای معرفی شد که می تواند اقتصاد ایران را با دیدگاه های علمی و مدرن به اصلاحات ساختاری سوق دهد. پیروان وی بر این باورند که دانش عمیق وی از اقتصاد کلان و تجربه با ارائه دیدگاه های جدید ، مانند رئیس انقلاب ، می تواند به بازسازی اعتماد مردم و جذب سرمایه گذاری کمک کند.

غیرنظامی یا پاداش ؛ این سوال است؟

با این حال ، منتقدین ، ​​از جمله برخی از کاربران X ، معتقدند که مادانی زاده تجربه کافی در رهبری برای مقابله با چالش های پیچیده اقتصاد ایران ندارد. یک کاربر نوشت: “زمین یک تلاش و خطا نیست! مادانی زاده فقط یک مشاور است و هیچ تجربه ای در مجریه ندارد.” این انتقاد ، به ویژه هنگامی که اقتصاد ایران کسری بودجه مزمن و بی ثباتی بازار را بر عهده می گیرد ، وزن بیشتری را افزایش می دهد. آیا دانش دانشگاهی فقط می تواند نیازهای فوری اقتصاد ایران را برآورده کند؟ یا آیا عدم وجود تجربیات عملی در برابر ساختارهای پیچیده و گاه ناکارآمد بوروکراتیک کشور مانع می شود؟

پاداش: تجربه اجرایی در برابر نیاز به نوآوری

از طرف دیگر ، جایزه حمید با سابقه طولانی در مدیریت بخش های صنعتی و مالی گزینه ای است که درک عمیقی از واقعیت های داخلی ایران دارد. هواداران وی بر این باورند که در شرایط فعلی که اقتصاد ایران به تصمیمات سریع و عملی نیاز دارد ، تجربه پاداش می تواند به مدیریت بحران ها و تثبیت بازارها کمک کند. در گذشته ، وی توانست پروژه های در مقیاس بزرگ را در زمینه های مناطق صنعتی و مالی انجام دهد و این امر وی را در مدیران به رسمیت می شناخت.

غیرنظامی یا پاداش ؛ این سوال است؟

با این حال ، منتقدان پاداش او را به عنوان دیدگاههای نوآورانه می دانند که برای اصلاحات اقتصادی طولانی مدت از اهمیت اساسی برخوردار هستند. برخی بر این باورند که تجربه رهبری وی ، گرچه ارزشمند است ، اما به عنوان بخشی از همان ساختارهای معیوب که بخشی از مشکل اقتصاد ایران است تشکیل شده است. یک تحلیلگر اقتصادی در X نوشت: “پاداش احتمالاً می تواند به طور موقت ثبات ایجاد کند ، اما ما باید در مورد چارچوب تحول اقتصادی فکر کنیم.” این انتقاد از اهمیت ویژه ای برخوردار است اگر اقتصاد ایران سرمایه گذاری های خارجی را به خود جلب کند و روابط بین الملل را بازسازی کند.

مشکل این نیست که وزیر ساختار باشد

اگر در سالهای اخیر به بحران های اقتصادی در کشور نگاه کنید ، می توان دریافت که مشکلات اقتصاد ایران دیگر به عنوان وزیر امور اقتصادی انتخاب نمی شود. در این گزارش به کاهش اعتماد به نفس سرمایه گذاران ، دوره های فزاینده مبادله و خروج سرمایه از بازار سهام اشاره شده است که نشان می دهد این چالش ها مبتنی بر موضوعات ساختاری مانند سیاستمداران ناکارآمد ، تحریم های بین المللی و نقص بودجه دولت است. در چنین شرایطی ، حتی قدرتمندترین وزیر امور اقتصادی در معرض محدودیت های جدی قرار خواهد گرفت.

به عنوان مثال ، وزیر اقتصاد ، گرچه نقش مهمی در امور مالی و سیاست بازار سرمایه دارد ، اما نمی تواند به تنهایی تحریم های بین المللی را افزایش دهد ، جبران کسری بودجه یا بازگشت اعتماد عمومی را به سرعت بازگرداند. این سؤالات مستلزم هماهنگی بین اختیارات ، اصلاحات ساختاری در سیستم بانکی و تجدید نظر در سیاست خارجی است. به عبارت دیگر ، یک انتخاب یا پاداش مدنی ، حتی اگر می تواند سیگنال هایی را با توجه به مدت کوتاهی به بازار بفرستد ، بدون اصلاح ریشه محدود است.

تجربه جهانی: درس برای ایران

نگاهی به تجربه سایر کشورها نشان می دهد که موفقیت وزیر امور اقتصادی معمولاً به هماهنگی آنها با سایر نهادها و وجود زیرساخت های مناسب بستگی دارد. در Türkiye در دهه ۱۹۸۰ ، کمال درویش توانست به عنوان مثال با حمایت دولت و اصلاحات ساختاری ، اقتصاد کشور را از بین ببرد. با این حال ، این موفقیت نه تنها به دلیل مهارت های شخصی آن بلکه به دلیل هماهنگی سیاست های مالی ، پولی و خارجی بود. در ایران ، فقدان چنین هماهنگی ، هر وزیر را در موقعیت سختی قرار می دهد.

نتیجه گیری: نیاز به ظاهر ریشه دار

در نهایت ، بحث یا پاداش مدنی فقط مشکل را نشان می دهد ، اگرچه داغ و جذاب است. اقتصاد ایران با چالش هایی روبرو است که فراتر از مهارت های یک شخص یا حتی یک سرویس است. تورم بیش از ۵ ٪ ، کاهش ارزش ارز ملی و فرار از سرمایه همه نشانه های مشکلات ساختاری است که نیاز به اصلاحات عمیق در سیستم بانکی ، سیاست مالی و روابط بین المللی دارد. انتخاب وزیر امور اقتصادی ، صرف نظر از دانش دانشگاهی یا مدیران ، فقط می تواند به عنوان یک گام کوچک در این راستا تلقی شود.

از آنجا که اعتماد عموم مردم به بازارها فرو می رود و این روند به جای تمرکز در نام ، بدون اصلاحات اساسی ادامه می یابد ، ما باید سعی کنیم به این سؤال پاسخ دهیم: چگونه می توان ساختارهای معیوب اقتصاد ایران را اصلاح کرد؟ فقط این که وزیر اقتصاد می تواند نقش مؤثر ایفا کند. تا آن زمان ، غیرنظامی یا پاداش بیش از یک راه حل است ، نشانه ای از بحران.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا