تغییر نقشه انرژی خاورمیانه / وقتی آمریکا به بهشت سرمایهگذاران عرب تبدیل میشود
با تغییر در روابط و کاهش تدریجی در واردات نفت خام ایالات متحده از گلف فارسی ، تمرکز همکاری در منطقه تأمین انرژی نیز به سرمایه گذاری های دو جانبه تغییر یافته است. ایالات متحده به هدف مهمی برای سرمایه گذاری شرکتهای ملی نفت در خلیج فارس تبدیل شده است.
روابط دو جانبه بین ایالات متحده و خلیج فارس در حال حاضر خارج از چارچوب سنتی برای انرژی و امنیت است و مناطق متنوعی را در بر می گیرد. در آخرین سفر ترامپ به گلف فارسی ، توافق های کلیدی برای تقویت سرمایه گذاری در میدان نفت و گازی بین دو طرف امضا شد.
با توسعه این روابط و کاهش تدریجی واردات نفت خام ایالات متحده از گلف فارسی ، تمرکز همکاری در منطقه تأمین انرژی نیز به سرمایه گذاری های دو جانبه تغییر یافته است. ایالات متحده به هدف مهمی برای سرمایه گذاری شرکتهای ملی نفت در گلف پارسی تبدیل شده است و این شرکت ها بر توسعه سبد دارایی جهانی خود متمرکز شده اند.
پروژه های استراتژیک پادشاهی ها
در شرایط فعلی ، شرکت های ملی نفتی گلف فارسی فراتر از پروژه های بزرگ مایع طبیعی و دارایی های پتروشیمی سرمایه گذاری می کنند. این امر به ویژه در صورتی که این شرکت ها هزینه های سرمایه خود را حفظ کنند ، بسیار مهم است. حتی به عنوان یک شرکت آمریکایی پیش بینی های خود را اصلاح کرد ، هزینه ها را کاهش داده و رشد تولید آنها را تجدید نظر کرد. برخلاف بسیاری از شرکت های نفت و گاز ، به نظر می رسد شرکت های ملی نفتی خلیج فارس (NOCS) متوجه می شوند که آنها همچنان در رکود فعلی سرمایه گذاری می کنند. آنها پروژه های استراتژیک داخلی را تکمیل می کنند و در عین حال سبد دارایی خارجی خود را گسترش می دهند.
تحت این تعامل ، اعلام همکاری بین شرکتهای تابعه XRG شرکت ملی نفت ابوظبی (ADNOC) با شرکت سرمایه گذاری خصوصی VAE ADQ و Carlyle برای خرید دارایی های استرالیایی سانتوس و گاز مایع آن (LNG).
در مقیاس کوچکتر ، ورود قطرنژر با همکاری کل انرژی به بازار الجزایر نیز منعکس شد ، جایی که این دو شرکت ۵ ٪ سهم از نفت Ahara را دریافت کردند.
پس از سفر دونالد ترامپ به گلف پارسی در ماه مه ، شرکت آرامکو سعودی برنامه هایی را برای توسعه Motora Raffinerie ، بزرگترین پالایشگاه ایالات متحده در آراموکو اعلام کرد و یک مجموعه پتروشیمی یکنواخت را اضافه کرد.
سایر توافق نامه ها ، مانند اعلام تمایل ADNOC ، برای ایجاد تسهیلات استخدام و ذخیره سازی (CCS) در ایالات متحده ، باعث تقویت موقعیت شرکت های ملی نفتی خلیج فارس به عنوان سرمایه گذاران قوی در صنعت جهانی انرژی می شود.
بهشت سرمایه گذاران عرب!
اگرچه ایالات متحده دیگر بازار اصلی صادرات انرژی از گلف فارسی نیست ، اما به طور فزاینده ای به یک هدف استراتژیک برای سرمایه گذاری انرژی خلیج فارس تبدیل شده است. امارات متحده عربی ارزش ظرفیت انرژی خود را در ایالات متحده ۵ میلیارد دلار قرار داده است. در همین حال ، بعید است که بی ثباتی منطقه ای در اواخر سه ماهه دوم ، جذابیت خاورمیانه را برای شرکت های بزرگ انرژی ایالات متحده کاهش دهد – شرکت هایی که حضور آنها برای برنامه های رشد نفت و گاز منطقه بسیار مهم است.
نمونه بارز این روند ، ورود شرکت آمریکایی EOG Resorrces – AJ Ravarsz ، یکی از بازیکنان بزرگ آمریکایی – به بخش اصلی صنعت نفت ابوظبی است. همکاری با شرکت های بین المللی همیشه به منظور دستیابی به فناوری های پیشرفته و توسعه پتانسیل های ویژه برای فرآیندهای ایجاد ارزش ، ابزاری مهم برای شرکت های نفتی ملی خلیج فارس بوده است.
از آنجا که توسعه منابع گاز طبیعی غیر متعارف یکی از اولویت های شرکت ملی نفت ابوظبی برای دستیابی به هدف VAE تا سال ششم است ، ورود یک تخته سنگی تخصصی مانند EOG نشان دهنده تعیین جدی شرکت ملی نفتی ابوظبی برای گسترش دانش فنی و توسعه منابع Bohemian است. بیانیه ای که توسط سرمایه گذاری در بخش های اصلی UserDGAS برجسته شده است.
شرکت های بزرگ نفت و گاز ایالات متحده و حتی شرکت های مستقل مانند EOG مدتهاست که در سراسر جهان بوده اند و هیچ نشانه ای از این روند در آینده نزدیک یا دوردست کاهش نمی یابد.
اگرچه چارچوب سنتی “انرژی در برابر امنیت” ، که اساس آموزش انرژی بین ایالات متحده و گلف فارسی را تشکیل می دهد ، نوع جدیدی از روابط انرژی دو جانبه جدید خواهد بود.
نگرانی که از آن به عنوان امنیت انرژی یاد می شود
در سالهای اخیر ، کشورهایی مانند مصر و عراق دائماً در تابستان با لذت های انرژی روبرو شده اند. به خصوص در دوره ای که مصرف برق به دلیل استفاده گسترده از سیستم تهویه هوا به اوج خود می رسد.
با گذشت زمان ، سایر کشورهای منطقه نیز به این لیست اضافه شده اند. از جمله ایران و کووی که در گرمای تابستان فاقد برق هستند. در سال دوم ، بحرین اولین بارهای گاز مایع (LNG) را برای جبران خلاء ناشی از کاهش تولید داخلی وارد کرد. در اکثر کشورها ، کمبود گاز طبیعی در تابستان عامل اصلی برق است ، به جز اینکه ظرفیت تولید برق به سقف کویت رسیده است و گاز تنها محدودیت نیست. عملکردهای ارائه شده دلایل مختلفی دارند ، اما روند کلی این پدیده رشد مداوم نیاز انرژی در منطقه را نشان می دهد.
براساس آمار موسسه انرژی جدید ، مصرف گاز طبیعی در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) حدود ۲.۵ درصد از کل مصرف جهان را در سال ۲ تشکیل می دهد. این روند به عوامل مختلفی از جمله فراوانی منابع محلی ، یارانه انرژی و رشد جمعیت بستگی دارد. ادامه افزایش تقاضا برای گاز نشان می دهد که نسبت مصرف منطقه تا پایان دهه فعلی می تواند ۵ ٪ به دست آورد.
در حالی که برخی از ثروتمندترین کشورهای منطقه در تلاشند تا تولید گاز خود را برای تقویت امنیت انرژی داخلی افزایش دهند ، کشورهایی مانند مصر ، عراق ، ایران و بحرین یا فاقد پیشرفت خود هستند یا عقب نمانند.
مصر می تواند یک گاز خط لوله را از اسرائیل وارد کند ، کویت حمل و نقل LNG خود را از قطر دریافت می کند و VAE حدود ۵ ٪ از نیازهای گاز خود را از قطر با خط لوله دلفین تحویل می دهد. با این حال ، این مثالها استثنائات بیشتری نسبت به قاعده دارند.
در آینده به نظر نمی رسد تعداد این استثنائات مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال ، توافق واردات گاز خط لوله از قطر در سال دوم ، فقط دو سال پس از زمان VAE ، برای دستیابی به خودآزمایی گاز به پایان می رسد. بحرین همچنین دائماً سعی می کند با خط لوله با یک خط لوله با گاز ارزان با عربستان سعودی ارتباط برقرار کند ، اما این طرح هنوز پیشرفت چشمگیری نداشته است. کشورهایی که منابع غنی از گاز دارند ، علاقه بیشتری به استفاده از این منابع برای مقصد های اضافی با کیفیت بالا نشان داده اند. به عنوان مثال در عربستان سعودی برای حمایت از فرآیندهای هوش مصنوعی بالا یا در قطر برای توسعه صادرات گاز طبیعی. در هر دو مورد ، استفاده از گاز برای این اهداف بسیار بیشتر از فروش ارزان به کشورهای همسایه از طریق خطوط لوله است.