حمایت از بازار سرمایه؛ از مطالبه حرفهای تا ضرورتی حاکمیتی

بازار ؛ Börsengruppe: در سیستم های پیچیده و انتقالی ، عملکرد بازار سرمایه نه تنها نشان دهنده تحولات مالی بلکه کیفیت مدیریت اقتصادی است. در ایران ، عدم حمایت مؤثر از این بازار با توجه به وضعیت ویژه بورس در تأمین مالی دولت و بخش خصوصی نه تنها عواقب فنی دارد ، بلکه عواقب عمیقی برای اعتماد عمومی و پایداری کلان دارد. انتقاد و تحلیل در چنین محیطی یک واکنش حرفه ای و مسئول است ، نه نشانه ای از تخریب یا تخریب.
شاهیر محمد نایه مشکلی را که در زیر خوانده اید بررسی کرد.
در پاسخ به این دیدگاه که اعتراض به عدم حمایت از بازار سرمایه نشانه “غیرحرفه ای” است ، لازم است تا ابعاد مشکل را با دیدگاه معقول و مسئول برطرف کنیم. بر خلاف برخی ایده ها ، حمایت از بازار سرمایه یک گروه خاص یا خاص از گروه ها نیست ، بلکه یک نیاز استراتژیک در ساختار دولت مالی است. این پشتیبانی در خدمت حفظ پایداری بازارهای مالی ، تأمین مالی تولید و اطمینان از اعتماد به سیستم اقتصادی کشور است.
بازار سرمایه در ایران فقط یک زمینه تجارت نیست. در عوض ، این نقش مهمی در سیاست های اقتصادی به عنوان یکی از اصول اولیه تأمین مالی دولت و بخش خصوصی ایفا می کند. پروژه های مردمی عامه ، صدور اوراق بهادار دولتی ، مدیریت نقدینگی و حتی کسری بودجه مبتنی بر ستون اعتماد عمومی است.
ساختار اقتصاد ایران با محوریت بانک ها منجر به امتداد غیر شفاف در غیاب بازار سرمایه قدرتمند می شود. دولت از مردم دعوت کرده است که در سالهای اخیر در بورس اوراق بهادار شرکت کنند ، اما پشتیبانی لازم را در عمل ارائه نداده است. این آسیب به اعتماد عموم فقط با بازسازی زیرساخت های نقدینگی ، مقررات شفاف ، بازاریابی فعال و کنترل رفتارهای سوداگرانه ترمیم می شود.
با این حال ، اگر شاخص کلی بدون پوشش کف واقعی ، سیاستمداران اقتصادی ، بی ثباتی ، بازاریابی حرفه ای ، غیبت و مقامات نظارتی تکرار شود ، درگیری ها درگیری ها وجود دارد. اگر ابزارهای حامی در عمل اجرا شوند و سرمایه افراد در بازارهای غیرمولد متمرکز شود ، اعتراضات شرکت کنندگان در بازار نمی تواند غیرحرفه ای توصیف شود. تجزیه و تحلیل دقیق دلایل بحران و تقاضا مبنی بر این که وظیفه واضح هر تحلیلگر مسئول و سرمایه گذار است.
سکوت علیه این روند نشانه ای از حرفه ای بودن نیست ، بلکه نشانگر بی تفاوتی نهادی غیر اخلاقی و ساختاری است.
از طرف دیگر ، ساختار اقتصاد ایران در غیاب بازار قدرتمند سرمایه در حال افزایش تولید در مسیرهای غیر شفاف است. دولت از مردم دعوت کرده است که در سالهای اخیر در بورس اوراق بهادار شرکت کنند ، اما پشتیبانی لازم را در عمل ارائه نداده است. این آسیب به اعتماد عموم فقط با بازسازی زیرساخت های نقدینگی ، مقررات شفاف ، بازاریابی فعال و کنترل رفتارهای سوداگرانه قابل تعمیر است. بی ثباتی در بازار سرمایه ، بی ثباتی در اقتصاد کلان را نشان می دهد ، بنابراین دولت باید اثرات سیاست مالی و پولی را بر سرمایه مردم سرزنش کند.
بنابراین ، به عنوان یک گزینه اخلاقی و سازنده به عنوان “غیر حرفه ای” به عنوان “غیر حرفه ای” با اعتراض مسئول به عنوان “غیر حرفه ای” به عنوان “غیر حرفه ای” به عنوان “غیرحرفه ای” به عنوان “غیر حرفه ای” در نظر گرفته می شود. دفاع از نیاز به حمایت ساختاری برای بازار سرمایه بخش اساسی سیاست مالی کشور است. همچنین لازم است برچسب “غیرحرفه ای” برای تقاضا و منتقدان وضعیت فعلی و در نهایت بی ثباتی بازار سیستم اقتصادی و لزوم واکنش به حاکمیت ، به ویژه برای ساختارهایی مانند اقتصاد ایران ، که بستگی به تسلیم غیر مالی غیر مالی ، بلکه بازار سرمایه دارد ، نیز لازم است.
سیستم اقتصادی ایران باید برای غلبه بر بحران های ساختاری و بهبود کیفیت سرمایه گذاری ها ، نقش بازار سرمایه در ماکروپولیتیک را تعریف کند. پشتیبانی واقعی و حرفه ای از این بازار نه مداخله است و نه امتیاز. در عوض ، این یک نیاز استراتژیک برای حفظ شفافیت ، نقدینگی و اعتماد عمومی است. در این میان ، آنچه “غیر حرفه ای” تلقی می شود ، صدای منتقدین نیست ، بلکه سکوت در برابر ناکارآمدی و پذیرش فروپاشی سرمایه عامیانه بدون حسابداری است. پویایی و سلامت بازار سرمایه به بررسی عمیق ساختار تصمیم گیری ، شفافیت نهادی و تعهد عملی به اصول دولت اقتصادی بستگی دارد ، نه تنها به شعار و امتناع از واقعیت.










