پشت پرده خودشکی سریالی کارآفرینان چین / آیا پایان معجزه پکن نزدیک است؟
جوانترین موج خودکشی در چین در زمینه شرایط کلان اقتصادی دشمن رخ داده است. بخش هایی از اقتصاد – به ویژه املاک و مستغلات – از زمان سعادت به رکود دردناک رسیده اند. جریان درآمد پایدار ناپدید شده است و سرمایه گذاری های قابل اعتماد شکست خورده اند.
در چند ماه گذشته ، الگوی تلخی از طرف اقتصادی چین پدید آمده است: نام کارآفرین پرشور دیروز ، نه در گزارش های سالانه ، بلکه در بخش “تبلیغات”. مردان در اوج کار خود ، سقف ها به پایین پریدند و در عزاداری فرو رفتند. در سه ماه گذشته چهار مورد از این موارد وجود داشته است. این مرگ و میر به درستی به عنوان فاجعه ناشی از مشکلات روانی توصیف شده است. اما این روایت جنبه دیگری از واقعیت را نادیده می گیرد: روح کارآفرینی در چین در صورت نیاز بیش از هر زمان دیگری تحت فشار بیش از حد است.
اهرم سنتی چین
جوانترین موج خودکشی در زمینه شرایط کلان اقتصادی دشمن رخ داده است. بخش هایی از اقتصاد – به ویژه املاک و مستغلات – از زمان سعادت به رکود دردناک رسیده اند. جریان درآمد پایدار ناپدید شده است و سرمایه گذاری های قابل اعتماد شکست خورده اند. الگوی سنتی رشد اقتصادی در چین ، بر اساس املاک و مستغلات ، زیرساخت ها و کارگران ارزان ، به مرزهای نهایی خود رسیده است.
شی جینپینگ اکنون با شعار “رشد با کیفیت بالا” ، فناوری هسته ای ، مسیر جدیدی را دنبال می کند. با این حال ، این مرحله دقیقاً به آنچه کارآفرینان بخش خصوصی چین همیشه ارائه داده اند نیاز دارد: نوآوری مداوم ، انگیزه خستگی ناپذیر و توانایی شناسایی و مصادره کشورهای در حال ظهور. امروز ، نتایج یک مطالعه نظارتی ، تغییر در فضای سیاسی محلی یا بحران نقدینگی برای دستیابی به یک فصل دشوار برای یک تهدید وجودی برای یک شرکت خصوصی کافی است.
تنها گزینه پکن
این ملک بارها مشخص کرده است که بخش خصوصی برای اقتصاد چین “ضروری” است و آمار این پیشنهاد را تأیید می کند: بخش خصوصی بیش از نیمی از درآمد مالیاتی ، بیش از ۲ ٪ از تولید ناخالص داخلی ، بیش از ۲ ٪ نوآوری ، ۲ ٪ مشاغل شهری و ۲ درصد از شرکت های ثبت شده را ارائه می دهد. با وجود چنین سهم قابل توجهی ، واقعیت بسیاری از کارآفرینان چیزی غیر از مجوز شکننده نیست.
آنها ممکن است امروز سعادت و تأثیر قابل توجهی داشته باشند ، اما موقعیت طولانی مدت آنها بسیار نامشخص است. چرخه زندگی شرکت های خصوصی در چین اساساً کمتر از چهار سال است. در حالی که این تعداد در ایالات متحده تا هشت و در ژاپن بیش از دوازده سال است. و اگر یک شرکت شکست بخورد ، اغلب مکانیسم نهادی وجود ندارد که بنیانگذار را از فروپاشی مالی و وام وام نجات دهد. اخیراً پکن با اتخاذ “قانون ارتقاء تبلیغ” سعی در تشویق بخش خصوصی داشت. اگر این موضوع را با چند سال پیش مقایسه کنیم – به عنوان شعار تاپ های “رونق مشترک” ، سرکوب گسترده نظارتی کل بخش غرق شده بود و مانند “جی فو جی پین” – نمادی از چنین قوانینی. اکنون که رقابت بین ایالات متحده و چین قطعاً مربوط به فناوری است ، تقویت نوآوری بخش خصوصی مهم است. این بهترین و شاید تنها منبع پایدار قدرت برای پکن خواهد بود.
پایان معجزه چین؟
با این حال ، تمرکز فقط روی بخش خصوصی کافی نیست. کارآفرینان به پشتیبانی ملموس و کاربردی نیاز دارند: دسترسی منصفانه به اعتبار قانونی و قاب های قانونی که شرکت ها را قادر نمی سازد تا زندگی بنیانگذاران را شکست و نابود کنند. این برای حمایت از افراد نامناسب یا فاسد در نظر گرفته نشده است. برای اطمینان از این که خطرات می توانند پس از خرابی دوباره دارایی های خود را آزمایش کنند. اگر کسانی که بینایی و شجاعت دارند ، نمی توانند به رفتار عادلانه و راهی مناسب برای خارج شدن از بحران امیدوار باشند ، تصمیم منطقی در معرض خطر نیست. چنین وضعیتی پایان واقعی “معجزه چین” خواهد بود و خطرات سیاسی را که پکن ندارد ، ایجاد می کند.
چارچوب حقوقی لازم نیز واضح است: ایجاد یک سیستم ورشکستگی ملی ، که صاحبان مشاغل ورشکسته اما صادقانه بدهی های خود را پرداخت می کنند ، در حالی که آنها می توانند دوباره دارایی های اساسی خود را حفظ و کار کنند. محدودیت ضمانت های شخصی برای وام های شرکتی ، به ویژه برای شرکت های کوچک و متوسط ، در مرز بین تعهدات تجاری و شخصی نابود نمی شود.
به منظور راهنمایی اقدامات اجرایی بر اساس قوانین روشن ، پکن باید مقررات شفاف و قابل پیش بینی را تدوین کند. همچنین باید حمایت از روش منصفانه برای افراد مورد بررسی را برای جلوگیری از عدم قطعیت های طولانی مدت تقویت کند – که می تواند به اندازه مجازات رسمی مضر باشد. مدیران چینی همچنین باید کارآفرینان را به عنوان شریک زندگی در نظر بگیرند تا آینده کشور را شکل دهند و از ابزارهای رشد استفاده نکنند و این اصل را با سازماندهی مجدد ساختار پاداش بوروکراتیک اجرا کنند. قوانین کتبی می توانند تا حدودی مؤثر باشند. اما در چین ، انگیزه های سیاسی که منجر به بوروکرات ها می شود ، در نهایت اجرای قانون را تعیین می کند. ارزیابی مدیریت اقتصادی چین نه تنها بر اساس چگونگی پاداش موفقیت وی ، بلکه بر اساس عدالت در مواجهه با شکست نیز خواهد بود. شهروندان عادی چه می توانند امیدوار باشند اگر صاحبان و منابع تأثیرگذار رویه های عادلانه ای نداشته باشند یا فرصتی مناسب برای شروع کار ندارند؟