ارزهای دیجیتال

تا قبل از جنگ اسرائیل مسئله کشور حجاب و سگ‌گردانی بود

من ۲۳ ساله هستم خرداد اول از همه ، آرزو می کنم که صبح سه و نیم درگذشتم (وقتی برای حمله اسرائیل از خواب بیدار شدم). از آنجا که در شش ساعت اول من چنین تحقیر (که نمی توان بیان کرد) هم به عنوان یک ایرانی و هم به عنوان کسی که این انقلاب را با تمام دقت مشاهده کرد ، از روز اول انقلاب.

براساس اخبار تجاری ، سعید لیلاز در گفتگو با روزنامه Etemad موضوعات مختلفی را مورد بحث قرار داده است.

برخی از روسای او او را خواندند:

*در این روز خاص ، من فکر کردم که بدن ما ، که صدمه ای ندیده است ، می تواند یک خانه را حداقل در تهران نگه دارد. اگر به مدت دو روز (جنگ) و (شدت جنگ) بود ، پنج برابر بدتر بود ، من از تهران خارج نمی شدم. خانواده من رفتند و ماندند و فکر می کنم این کمترین کاری بود که باید انجام دهم.

*تقریباً همه از یک هفته قبل از جنگ مشخص بودند که این درگیری اتفاق می افتد. حرف من این بود که ایران در یک چارچوب قرار می گیرد. یا “برده داری خالص و تحویل” یا “خروجی از NPT و درج مقاومت”. ایده من این بود که ماهیت برنامه هسته ای ایران صفر و یک بود. این یعنی یا اتمی یا نه. اگر به عنوان یک دیدگاه غربی ، اصرار دارید که روی هسته اصلی دیدگاه باشید ، بسیار اصلی هستید و نمی توانید کاری انجام دهید. هر کاری که می خواستند انجام دهند باید این کار را انجام می دادند. مکانیسم ماشه ای که اکنون استدلال می کند (ما در مذاکرات نبودیم ، نمی دانستند که آنها چه می گویند و چه چیزی تصمیم گرفته اند) زیرا مکانیسم ماشه قطعاً اتفاق افتاده است. دوستان دیپلمات ها و مذاکره کنندگان ما ، که در سال ۲۰۱۴ تا ۱۳۹۵ در مذاکرات بودند ، می دانستند که مکانیسم ماشه هر یک از پنج کشور را قادر می سازد تا مکانیسم ماشه را بدون اعضای دیگر فعال کنند و دوباره و دوباره. اصلاً توافق وجود نداشت. در زمانی که Brjam را امضا کردیم ، ۵ ، ۵ سال از دست دادیم و هدر دادیم.

* آقای ماکرون اخیراً گفت که اگر می خواهیم آزاد باشیم ، باید از ما بترسید و اگر می خواهیم ترس داشته باشیم ، باید قوی باشیم. دوستان ما ، به ویژه جبهه اصلاح طلب که برای من عجله کرد (امروز خوب است) اعلام آقای ماکرون. در حالی که هر دو آقای ماکرون و من یک چیز واضح در سیاست گفتیم. در عین حال ، من می گویم که بدون اقتصاد قوی ، تکیه بر لوله توپ غیرممکن است. از آنجا که آنها همیشه درصدی از جی اد هستند ، تولید ناخالص داخلی خود را برای مشکلات نظامی اختصاص می دهند. به عنوان مثال که من با شما صحبت می کنم ، ایالات متحده تقریباً سه درصد از مسائل نظامی تولید ناخالص داخلی خود را وقف می کند.

*توافق به چه معنی است؟ اگر می خواهید غنی سازی که به طور غیر ضروری توسط فوردو به صفر بمباران شده است. اگر به ذخیره غنی اورانیوم بدهید ، در مورد شناسایی اسرائیل با شما صحبت خواهید کرد. شما دیگر هیچ وسیله ای برای دفاع از خود ندارید تا زیر بار نروید. سپس بگویید ، موشک های خود را بدهید. سپس او می گوید من باید بتوانم تمام امکانات شما را ببینم. بدترین چیز این است که حاکمیت ملی زیر سوال می رود.

*هنگامی که ما با حاکمیت ارتباط برقرار کردیم که آنها مردم را نمی شناسند و می گویند که اراده من این است که این پروردگار را در سال ۲۰۰۹ بیاوریم. این توالی تصمیماتی است که ما گرفته ایم ، اما ملت و تمدن ایران می تواند و هنوز هم مقاومت کند.

*من نمی بینم که جمهوری اسلامی و سیستم دولت می خواهند از این فرصت استفاده کنند. تا الان او از زمان جنگ این کار را نکرده است. ما از صدا و قوه قضاییه و رفتاری که او با زندانیان می گذارد ، می بینیم. آنها از امور اجتماعی اجتماعی دست کشیده اند زیرا اولویت آنها چیز دیگری است.

*مردم از دولت عصبانیت بزرگی و کوچکی دارند ، که ممکن است به آنها داده شود که آمریکا یا اسرائیل را به جمهوری اسلامی ترجیح می دهند ، اما دیدند که همه کلمات بی ربط هستند.

*موج میهن پرستی ، ناسیونالیسم ، ناسیونالیسم یا نام آن سالها در ایران گسترش یافته است. این یک عنصر مهم بود که مردم در پشت دولت بایستند. عنصر مهم دیگر این است که جمهوری اسلامی جایگزینی ندارد. من سالهاست که گفته ام. اگر جایگزین وجود نداشته باشد ، مردم از هرج و مرج در پشت سر او می ترسند.

*این یک کلمه بسیار بی ربط است و بعضی اوقات می گوید که ایرانیان هیچ خاطره تاریخی ندارند. این یک چرت است. اتفاقاً ایرانیان خاطره تاریخی بسیار خوبی دارند. می بینید ، سر به کمک می آید و مردم از هرگونه عدم اطمینان ، خشونت و هرج و مرج فرار می کنند.

*نکته دیگر این است که طبقه متوسط به هر حال ایجاد می شود. بیشتر دوستان ما مضرات طبقه متوسط در امور مالی هستند. طبقه متوسط ، همانطور که یک نویسنده اروپایی می گوید ، این است که چگونه عملکرد یک موتور است ، نه خود موتور. بنابراین نمی توانید موتور را خاموش کنید و بگویید که این خاک است. وقتی موتور کار می کند ، عملکرد آن آشکار است. طبقه متوسط همان چیزی بود که پادشاه در خواب درگذشت. او به دنبال این طبقه متوسط بود. ما ۵ میلیون کارمند و ۳ میلیون مغازه دار در کشور داریم. به گفته مارکس ، این طبقه متوسط دائماً از عدم اطمینان می ترسد. افرادی که در جنگ شش روزه تهران را ترک کردند ، به اتومبیل هایی که به آنها نگاه کردم نگاه می کردند. به طور متوسط ۵ و ۵ میلیارد دلار طلا ، جواهرات و دلار آمریکا وجود داشت و تمام نگرانی های آنها این است که اگر شما در امان نیستید و شخصی ما را می برد ، چه کسی به ما می رسد؟ جاری به همین دلیل نگهبانان خوب به نظر می رسیدند.
(مردم گفتند) خدا را شکر که اکنون هستند. این بدان معنی است که این اتفاق به صورت مادی و مادی گرایانه رخ داده است. مردم می گویند ما امنیت می خواهیم ، و این کاملاً آگاه است.

*در چند شب از جنگ ۱۲ روزه در خیابان های محله ما ، من از شدت می ترسیدم و گفتم که چقدر احتمال دارد که اوضاع ناگهان تغییر کند و خطرناک شود؟ فکر کردم اگر کسی بخواهد من را تحقیر کند یا خانه من را خالی کند ، حالا باید بروم؟ آیا کسی وجود دارد که فریاد بزند و به من کمک کند؟ و مردم آنها را می بینند (حقایق). همان نقاط کنترل برای اولین بار با نگاه مثبت مشاهده شد. این بدان معنی است که نه تنها در شهرها بلکه در خیابان ها وجود یک دستگاه ایمنی را نشان می دهد. این بدان معناست که هرکسی که ۲ تا ۵ میلیارد تومن در ماشین خود (با لبخند) بود ، باید مردی باشد که زندگی ما را تضمین می کند. آنچه باعث می شود یک سیستم یک سیستم احترام به خاصیت باشد. تجلی او در این چند روز دیده می شد. بله ، برعکس و جایگزین این وضعیت می تواند هرج و مرج کاملی باشد که از کنترل خارج می شود که امیدوارم آن روز زنده نباشم.

* هیچ راهی برای اواسط این روزها وجود نداشت. هرکسی که بدترین حالت بود ، محکم در جای خود ایستاد. این بدخواهی با آنها نیست. در مصاحبه تلویزیونی ، من به طور ضمنی گفتم که آموزش یک جنگنده برای بهترین فوتبالیست در تاریخ و فرود هواپیما کمتر دولت است. فقط به دلیل آزار و اذیت و آزار و اذیت! اکنون که با شما صحبت می کنم ، نمی فهمم این تصمیم چه چیزی گرفته است. اما شما رفتار علی دائیس را می بینید.

* افرادی مانند علی دائی ، که هزاران هزار نفر در خارج از کشور بودند ، کسانی را در ایالات متحده مشاهده می کنند که یقه دارند و نمی ترسند که بدانند دولت ایالات متحده وضعیتی است که کاملاً نظارت بر رفتار دارد. ادگار هوبر مدیرعامل FBI در McCarthy -era بود. پس از جنگ جهانی دوم در دهه ۱۹۸۰ ، جنبشی در ایالات متحده ظاهر شد که یک جنبش ضد کمونیستی بود و همه مخالفان را مستثنی کرد. چارلی چاپلین ممنوع شد. همان آمریکایی که برای همه بسیار زیبا و خوب است. جنبش مک کارتی برای کل دیکتاتوری توتالیتر که اکنون می توان از آن استفاده کرد ، چنین درسی را ارائه داد.

*اما در این کشور برخی از آنها مانند دکتر عبدالکریم سوره وارد میدان شده و معامله نشده اند. من می دانم که دیکتاتوری اکثریت از دیکتاتوری اقلیت برای کسانی که در خارج از ایران زندگی می کنند بدتر است. این روند نشان می دهد که ما به یک آگاهی ملی و عمومی دست یافته ایم که این ملت به سادگی نمی تواند زنجیر شود. من بسیار امیدوارم که (این آگاهی) از سقوط آزاد ما در برابر امپریالیسم آمریکا و کل جهان غربی در ماه های آینده جلوگیری کند. این جنگ جنگ ایران و اسرائیل نبود. کل جنگ ناتو ، کل جهان غربی و بیشتر جهان عرب علیه ایران تنها بودند.

*بزرگ ، به عنوان آب آشامیدنی کوچک می خورد. حمله ایالات متحده به گرانادا و پاناما را ببینید. رئیس جمهور کشور را مصادره کرد و آن را در ایالات متحده قفل کرد. حمله ایالات متحده در عراق را ببینید. آنچه توسط صدام سرنگون شد. ویژگی عراق که در عربستان سعودی نبود؟ یا در کویت و VAE نبود؟ جدا از این واقعیت که صدام علیه ایالات متحده بود و یکی از برده ها و اقوام نبود. ما در آمریکا کاری برای انجام دادن نداریم. در آمریکا یک تمدن شایسته است و می توانید ثروت تولید شده آن را درک کنید. مگر اینکه یک ملت -۵ میلیون دلار آمریکا -۶ تریلیون دلار در سال دارایی های دولت را تولید کند ، یعنی ۶۰۰۰ دلار در سال ، و این ملت شایسته نیست. واضح است که سزاوار آن است ، اما وقتی صحبت از روابط بین المللی می شود ، رابطه بین استاد و برده است. آنها یا یک برده یا دشمن هستند. به نظر من ، ملت ایران ، حتی اگر این موارد ناکافی ، ظلم و ستم داخلی ، سوء مدیریت ، سوء مدیریت ، دولت نامناسب ، فساد وحشتناکی که بر ایران حاکم است ، ابتدا چیزهایی را رها می کند و می گوید که آنها جواهر آزادی را به من می دهند و ما در پوست و حاکمیت خود زندگی می کنیم.

*شما نمی دانید کیفیت حاکمیت ملی چقدر بالا است. من فکر می کنم بیش از ۱۰ کشور جهان با حاکمیت ملی وجود ندارد. به عنوان مثال ، رئیس ایستگاه سیا در سئول دولت کره جنوبی را رهبری می کند. این یک کشور نبود.

*20 ساعت اول جنگ حق جمهوری اسلامی بود. سیستمی که قرار بود در دو ماه گذشته قبل از جنگ مورد حمله قرار گیرد که هفته گذشته از سعید لیلاز می شناختم ، بزرگترین مشکل دختران در خیابان است. مشکل دوم او SMAS از حجاب است. سومین مشکل بزرگ این است که آیا شما باید بازی های فوتبال را با دختران در مشهاد یا در تهران انجام دهید. دنیای ما دنیای رویایی نیست.

*من به آیه روی سینه نگهبانان و معشوق خود احترام نگذاشتم. اگر مشاهده شد ، تولید ناخالص داخلی ما اکنون سه برابر بیشتر از الان بود و با همان نسبت ما سه تا چهار برابر قدرتمندتر بودیم و با این تولید ناخالص داخلی مجبور شدیم یک ملت بسیار رضایت بخش تر و ثروتمندتر را تشکیل دهیم.

*آنچه منجر به حمله اسرائیل به ایران شد ، آمادگی آنها برای پنج سال بود ، ناآرامی هایی که ما به مدت ۵ سال انجام داده ایم. این بدان معناست که تعادل قدرتها ، به طوری که در معرض آنها قرار گرفت ، می تواند به ایران حمله کند و مجازات نشود ، یعنی از روز اول برنامه ریزی شده بود. یک ماه قبل از حمله ، در مصاحبه ای از من سؤال شد که آنها مخالف مذاکرات هستند؟ گفتم نه من سه نگرانی دارم اول ، من مطمئن هستم که این یک مذاکره تله است. دوم ، دولت MR Medical در حال مذاکره با اصلاحات اقتصادی است ، به این معنی که نیازی به اصلاحات اقتصادی ندارد که این یک چیز عجیب وحشتناک است که اکنون در حال سقوط است.
سومین نگرانی من این بود که هسته سخت قدرت ، نگهبانان ، که او به عنوان بنیادگرایان توصیف می کند ، منجر به مذاکره در مورد اصلاحات فرهنگی اجتماعی می شود. این به معنای انجام و سخت شدن برای مردم است. حتماً آن را انجام دهید.

منبع: اعتماد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا