«اتاقک گلی» عاشقانهای به رنگ خون است :: افق میهن
محمد آسری ، در اولین تجربه سینمایی خود ، تلاش زیادی را برای ساخت یک فیلم جنگ استاندارد انجام داده است که تا حد زیادی قابل قبول است.
محمد آسری ، به عنوان اولین تجربه سینمایی خود ، تلاش زیادی کرد تا یک فیلم جنگ استاندارد بسازد که تا حد زیادی قابل قبول است.
حمله نظامی به مرز غربی ایران موضوعی عالی برای به تصویر کشیدن سینما چند روز پس از پایان جنگ ، که به سینما پایان یافت ، که منجر به برخی از فیلم های بلند شد. “از تنگه ابوغریب” گرفته تا “ماجراجویی نیمروز: خون” توسط محمد حسین مهداویان ، که هر یک از آنها از زاویه ای به این روزهای استرس زا نگاه کرده اند. محمد علی آسگری همچنین جدیدترین فیلمساز با موضوع است که اخیراً به سینمای سینمای آنلاین به لیست سینما اضافه شده است.
این فیلم با ازدواج شاهو از KHAZAL آغاز شد ، که مخالفت پدر احمد به یک شهر زیر شهر شاهو و دوستش Khosrow گره خورده است. احمد شاهو را به مرگ پسرش در مرز ترکیه مقصر می داند و با وجود شش ماه این حادثه ، او هنوز نفرت دارد. یک شروع خوب و جذاب که به خوبی به عنوان قهرمان فیلم به شاهو معرفی شده و مسئله خود را بیان می کند. همچنین ، از مکالمه شاهو با همکار راننده خود ، اطلاعاتی در مورد عدم مراجعه به مخاطب به مخاطبان داده می شود و یک کاشت اطلاعات ظریف در وسط فیلم انجام می شود. برخورد غیر منتظره شاهو با سربازان خود نقطه عطف فیلمنامه اول است که شاهو را در موقعیتی عجیب قرار می دهد. همان ایده و زمینه شخصیت اصلی در یک وضعیت غیر منتظره که قبلاً در ژانرهای مختلف دیده ایم. نکته ای که پدرام کریمی به عنوان نویسنده فیلمنامه از آن پیروی کرده است ، لایه برداری تدریجی شاهو و تلاش های وی برای نجات ساکنان روستای خود است که این امر او را باورپذیر تر می کند. همچنین در مسیر تکمیل داستان اصلی ، داستانهایی نیز وجود دارند که پیوست شده اند. از یک داستان جنگنده جوان دو روز پیش و داستان برادرانی که مدافع روستای مرزی تا زن جوان Khosrow هستند که نزدیک به انجام کار هستند. داستان عاشقانه شاهو و خزال به پله های این داستان ها می رود و بیننده را ترس و امید به سرنوشت این دو می کند.
حجم زیادی از نیمه میانی فیلم به درگیری ناعادلانه این دو قطب و شر اختصاص یافته است ، همانطور که ادامه می یابد ، اشکال غم انگیز تر. آسری دوربین خود را در سمت خوب قرار می دهد و به شر داستان نزدیک نمی شود. از آنجا که عناصر اصلی درام در کنار روستا و رزمندگان است و جنگجو آنها مرکز ثقل “اتاق گلی” است. یک عنصر مهم که در پنجم آخر فیلم بسیار جسورانه است و تأثیر عمیقی بر بیننده دارد ، به عنوان مثال ، پایان داستان نویس جوان جنگجو جدید ، که به خوبی شناخته شده است. شاهو ، به عنوان قهرمان فیلم ، همچنین یک شخصیت کار است که نوع زیادی از نوع نداشته است و مخاطب را برنمی گرداند. از طرف دیگر ، نوع و چند سکانس در صحنه های اول فضای زیادی برای کار نداشتند ، اگرچه بافندگی فرش او به این فیلم آمد و او را زیر میهن و میهن هدایت کرد. بقیه شخصیت ها ، به ویژه سربازان ، یک ترفند معمولی دارند که با توجه به اینکه این فیلمنامه روی شاهو و خزال است ، کاملاً طبیعی به نظر می رسد.
در اولین تجربه سینمایی خود ، محمد آسگارری تلاش زیادی کرده است تا یک فیلم جنگ استاندارد بسازد ، که تا حد زیادی قابل قبول است ، به خصوص در سوم آخر جنگ ها و هر دو طرف ، که دارای یک دکوپاژ خوب است. با این حال ، این فیلم به خطوط بیشتری نیاز داشت ، به خصوص در سکانس های ذکر شده و می تواند به بیننده جغرافیای دقیق تری به بیننده بدهد. جلوه های ویژه زمینه و رایانه ای اتاق گلی نیز در آب و همراه با فیلمبرداری درخشان فارشاد محمد خوب است. توراج آلوند ، برای اولین بار با فیلم Reza Mir -Karimi “Night Guardian” به سینمای ایران معرفی شد ، انتخاب خوبی برای شاهو است و کاملاً جفت می شود که فیلم بیشتر پیش می رود. سایر بازیگران این فیلم شامل Tino Salehi در نقش احمد هستند که از همان سکانس افتتاحیه قابل توجه است و نگاه بیننده را ترسیم می کند.