ورزشی

مسعود شجاعی به دو دهه حضور در مستطیل سبز پایان داد

یک اتفاق اما با تفاوت بسیار دلیل این مقاله شد. در اواسط هفته گذشته (سه شنبه ۳ بهمن) کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال برای همیشه از مستطیل سبز خداحافظی کرد. «مسعود شجاعی» در پایان یک تجربه ۲۳ ساله مانند همسالانش پیر شده و سهامش را قطع کرده تا دیگر او را در وسط مستطیل سبز نبینیم.

برخلاف سکوت فدراسیون فوتبال و باشگاه های داخلی؛ باشگاه اوساسونا فردای خداحافظی اش با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر) نوشت: «مسعود شجاعی ایرانی از فوتبال خداحافظی کرد. ما همیشه او را به خاطر تکنیک و گل های زیبایش به یاد خواهیم داشت. یادش برای همیشه زنده است. به یاد هواداران اوساسونا. برای شما در مرحله جدید آرزوی موفقیت داریم، نابغه.
بازنشستگی عجیب شجاعی بهانه ای شد برای جبران این سکوت؛ بگذارید ۱۱ امتیاز از این هافبک فانتزی پیدا کنم.

یک
خبر خداحافظی شجاعی از فوتبال در برنامه تلویزیونی جام ملت ها با پژمان جمشیدی بازتاب نداشت. ویژه برنامه از مجموعه «فوتبال ۳۶۰» که تلاش عادل فردوسی پور در خارج از مدار تلویزیون است. محتوای تصویری که از یک وب سایت اختصاصی و پلتفرم های اینستاگرام و یوتیوب قابل دسترسی است.

عجيب تر از اينكه تلويزيون و برنامه هاي شبيه سازي آن نسبت به اين گونه اتفاقات بي تفاوت هستند! شاید چون مسعود شجاعی با استانداردهای مورد انتظار همخوانی ندارد! رسانه ای آگاه از فرصت تیم ملی برای حضور در جام ملت ها؛ برای ایجاد موج اجتماعی، افزایش تعداد شرکت کنندگان در انتخابات از هر مزیتی بهره می برد. همچنین چهره محبوب این افراد نادیده گرفته می شود. عجیب نیست شجاعی و امثال او به دلیل غیبت از تلویزیون رسمی ترجیح می دهند مهمان تلویزیون اینترنتی باشند!

مجری شجاعی در چهارمین قسمت این برنامه پژمان جمشیدی بود که مخاطبان او را بیشتر با بازی های طنز در فیلم ها و سریال ها به یاد می آورند تا فوتبالی.

دومین؛
از ماه ها قبل و به طور دقیق تر از پایان لیگ بیست و دوم مشخص بود که شجاعی دیگر به عنوان بازیکن بازی نمی کند. او و سایرینی که در نقل و انتقالات تابستانی به آستانه میانسالی رسیده اند، جایی در لیست سرمربیان نداشتند. علاوه بر او در بین بازیکنان لیگ برتر جایی برای اشکان دژاگه، محمدرضا خلتبری، حامد شیری و تعدادی دیگر از پیشکسوتان فوتبال وجود نداشت. اگرچه شکل فیزیکی برخی از آنها هنوز آماده به نظر می رسد.

به عنوان مثال ساکت الهامی چندی پیش درباره شجاعی گفت: او یکی از نوابغ فوتبال ماست و تا دو سال دیگر می تواند در بالاترین کیفیت فوتبال ایران بازی کند. این آمادگی جسمانی در ۴۰ سالگی به دلیل سبک زندگی سالم اوست. فراتر از کیفیت فوتبال؛ سلامت اخلاقی شجاعی می تواند به عنوان یک نمونه عینی برای جوانان استفاده شود.

سوم؛
دیده شدن بازیکنی در کلاس فوتبال شجاعی کار سختی نبود. چنین بازیکنانی در مستطیل سبز مشخص می شوند. آنقدر هنرمندانه نمایش خود را ارائه می دهند که دل مربیان را می دزدند. به همین دلیل است که آنها به اهدافی ایده آل برای انتقال از دوران نوجوانی تبدیل می شوند. مسعود ۱۶ سال خود را در جوانی صنعت نفت گذراند. او به سرعت مورد توجه استعدادیاب های سایپا قرار گرفت و در ۱۷ سالگی به امیدهای این تیم پیوست و یک سال بعد در حالی که همچنان بازیکنی آینده دار محسوب می شد به جمع بزرگسالان نفت آبادان پیوست.
او در دوازده بازی با پیراهن برزیل یک گل به ثمر رساند و سپس برای سه فصل بار دیگر در عضویت نارنجی پوشان قرار گرفت. این بار اما در ترکیب بزرگسالان سایپا ۶۰ بار به میدان رفت و ۵ توپ از دروازه حریف عبور داد. با همین تعداد پاس گل و نقش آفرینی فوق العاده در میانه میدان، خیلی زود پای او به تیم ملی و بعداً به «شارجه» باز شد. شجاعی در ۲۱ سالگی لیگ امارات را به عنوان اولین مقصد خارجی خود انتخاب کرد. از آنجا بود که پس از دو فصل به اوساسونا پیوست تا چند سالی مهمان فوتبال اروپا باشد.

چهارم؛
فراتر از مهارت های ذهنی و جسمی؛ موفقیت یک فوتبالیست حرفه ای نیز به انتخاب های او مربوط می شود. علاوه بر این، بهترین استعدادها معمولاً بازنده انتخاب های اشتباه هستند و چنین سرنوشتی را به شانس گره می زنند.

شجاعی در انتخاب های خود وسواس خاصی داشت. مهمتر از آن، او تجربه بازیکنان ایرانی شاغل در فوتبال اروپا را در نظر گرفت. به همین دلیل پس از مصدومیت در اوساسونا و دوری ۱۸ ماهه از میادین، ترجیح داد به طور موقت از سطح اول قاره سبز کناره گیری کند و به ماجراجویی خود در سطح دوم فوتبال ادامه دهد. او به جای بازگشت به ایران یا ادامه کار در باشگاه های عربی شهریور ۹۲ به لاس پالماس رفت تا در اروپا لژیونر بماند. انتخابی که او را سال ها در تیم ملی نگه داشت.

پنجم؛
مسعود شجاعی هنوز ۲۱ ساله نشده بود و به عبارت دقیق تر در ۲۰ سالگی پس از درخشش در سایپا به تیم ملی دعوت شد. اولین بار با نظر «برانکو ایوانکویچ» به میدان رفت. او این فرصت را به دست آورد تا به مدت ۲۰ دقیقه به عنوان بازیکن تعویضی مقابل لائوس ظاهر شود. آن روزها کمتر کسی فکر می کرد که این جوان به یکی از خاص ترین بازیکنان رده ملی و باشگاهی تبدیل شود.

آخرین تجربه شجاعانه پوشیدن لباس ملی تا ۲۳ آبان ۹۸ در مقدماتی جام جهانی و مقابل عراق. بین این دو دیدار؛ ۱۵ سال از حضور مسعود در تیم ملی می گذرد. او ۸۷ بار برای یوژا به میدان رفت و علاوه بر ۷ پاس گل توانست ۸ بار تور حریفان را به لرزه درآورد.

او تنها ۱۳ بازی برای عضویت در باشگاه سنتوریون تیم ملی فاصله داشت. اگر تعلیق چند ماهه به دلیل آن بازی باشگاهی با پیراهن “پانانیوس” یونان مقابل “مکابی” اسرائیل و مصدومیت ها و حتی بازی نکردن در برخی مسابقات نبود، عبور از مرز ۱۰۰ بازی ملی بود. کاملا در دسترس او اگرچه در تالار افتخار; شجاعی همچنان رکوردهای نادری دارد.

ششم؛
شجاعی پرافتخارترین بازیکن جام جهانی و جام ملت های ایران به حساب می آید. او پس از حضور در جام ملت‌های ۲۰۱۹ در ترکیب تیم «کیروش» تنها بازیکن ایرانی شد که در هفت تورنمنت مهم کشوری حضور داشته است. حضور در لیست تیم ملی در سه دوره جام جهانی ۲۰۰۶، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ و چهار دوره جام ملت های آسیا در سال های ۲۰۰۷، ۲۰۱۱، ۲۰۱۵ و ۲۰۱۹ رکوردی است که او را بالاتر از سایرینی چون دای، مهدوی کیا، نکونام و تیموریان قرار می دهد. می دهد.
یک تاسف بزرگ برای او این است که ایران به جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی راه پیدا نکرد. اگر چنین بود، رکورد این بازی ساز شماره هفت جاودانه تر می شد.

هفتم؛
پس از سال ها دوری از فوتبال داخلی، بازگشت شجاعی به لیگ برتر یکی از مهم ترین اتفاقات بود. تور جهانی ۱۲ ساله مسعود در تیم های باشگاهی اسپانیا، یونان، امارات و قطر با پیوستن به قرمزپوشان تراکتورسازی در سال ۱۹۹۸ به پایان رسید. در حالی که بازیکنان حرفه ای به ندرت پس از ۳۴ سالگی به حضور خود در مستطیل سبز ادامه می دهند. شجاعی بار دیگر با انتخاب تراکتورسازی به عنوان مقصد داخلی خود غافلگیر شد. در آن سال با این تیم تبریزی جام حذفی را بالای سر برد. فصل بعد به نساجی پیوست و با حضور خود و سایر بازیکنان باتجربه; زمینه تنها قهرمانی تاریخ این تیم در سطح اول فوتبال ایران فراهم شد. نساجی توانست قهرمان جام حذفی شود تا شجاعی با بازگشت به ایران دو قهرمانی متوالی را به دست آورد.

شجاعی اگرچه کم است اما گل های مهمی در سطح باشگاهی و ملی به ثمر رسانده است. او با هوش میدانی خود شرایط بیشتری را برای مهاجمان فراهم کرد تا شانس گلزنی خود را افزایش دهند. او از آن دسته بازیکنانی بود که ترسی از چرخش و داشتن توپ نداشت. اعتماد به نفس بالا، تکنیک جنوبی و کنترل او بر توپ. او او را به یک جادوگر فراموش نشدنی تبدیل کرده بود.

هشتم؛
فلسفه فوتبال مسعود شجاعی مبتنی بر ارائه یک بازی مالکانه و تماشاگر پسند است. تمرین مورد علاقه هواداران که در مدت کوتاهی که به عنوان بازیکن مربی در تراکتور داشت، در چند بازی اجرا شد. حضور شجاعی در شورای سرمربیان می تواند روحیه جدیدی به فوتبال باشگاهی ما بدهد.

او فوتبال را دوست دارد که دور از اظهار نظر و اتهام و جنجال و این گونه رفتارهاست. شجاعی به موفقیت در آرامش و دوری از حاشیه اعتقاد دارد. گمشده ای که کیمیاگر فوتبال داخلی ماست و از این نظر حضورش به عنوان سرمربی باعث خوشحالی من است. شخصیت خاص چیست؟ توانایی ها و تجربیات او در کنار توانایی رهبری می تواند از او یک سرمربی خوش استایل و موثر بسازد. اگر بماند و ادامه دهد! شجاعی قدرت ارتباط با بازیکنان را دارد و با چنین ویژگی هایی می توان از تیم هایش انتظار بازی های مخاطب پسند داشت. روحیه و رویه ای که قطعا به پیشرفت کیفی فوتبال ما کمک می کند.

نهم؛
شجاعی متولد ۱۹ خرداد ۶۳ در شیراز است. خانواده او نیز مانند سایر اهالی شهرهای جنگ زده در دهه شصت مجبور به مهاجرت شدند و پس از جنگ به آبادان بازگشتند. او که علاقه و استعدادش مثال زدنی بود، خیلی زود از سایر همبازی ها جدا شد. ۱۵ ساله بود که از کوچه ها و زمین های خاکی به تیم جوانان صنعت نفت رسید و پس از آن زندگی فوتبالی این نوجوان خوش آتیه آغاز شد.

موفقیت شجاعی مانند فوتبالیست های بزرگ مدیون یکی از نزدیکان اوست. محمود برادر بزرگتر که اکنون دستیار او در تیم هوادار است نقش بسزایی در موفقیت فوتبالی مسعود دارد. او که زمینه ساز ورود برادر کوچکترش به تیم های پایه صنعت نفت شد، چندی پیش درباره خداحافظی بی صداش از فوتبال گفت: متاسفانه داستان رزمنده زنده عشق در ایران اجرا نمی شود.

دهم؛
شجاعی که حالا در آستانه ۴۰ سالگی است، می خواهد تجربه اش را برای فوتبال باشگاهی به عنوان سرمربی جوان اما یک فرمانده کهنه کار به اشتراک بگذارد. همانطور که علی طهماسبی، سرپرست این هوادار گفت؛ قرار است طی روزهای آینده مسعود شجاعی به طور رسمی به عنوان سرمربی این تیم معرفی شود. با این حال شجاعی در دو هفته پایانی نیم فصل به طور غیررسمی هدایت بنفشه ها را برعهده گرفت و با یک تساوی و یک برد شروع امیدوارکننده ای در آزمون جدید داشت.

پیش از این، در یک تجربه متفاوت و جسورانه، برای چند هفته به عنوان بازیکن مربی؛ او مسئول رانندگی تراکتور بود. واگذاری مسئولیت سنگین سرمربی به بازیکنی از همان تیم کاملا به شخصیت خاص و ویژگی های منحصر به فرد آن بازیکن بستگی دارد. پستی که برای اولین بار در تاریخ لیگ برتر برای علی دایی و بعدها برای مسعود شجاعی در تیم تراکتورسازی ایجاد شد. همه این موفقیت ها در حالی به دست آمد که شجاعی هرگز پیراهن بنفش پایتخت را بر تن نکرد. او با وجود اینکه بازیکن یکی از این دو تیم پرطرفدار بود، سال ها در لیست تیم ملی قرار گرفت و حضور طولانی مدت در باشگاه های غیرایرانی داشت.

یازدهم؛
در دنیای فوتبال بسیاری از بزرگان بدون خداحافظی کفش های خود را آویختند. حیف که چنین رویه ای به عرف فوتبال باشگاهی و ملی ما تبدیل شده است. برای ملی پوشانی که در سکوت و غیاب رسانه ای از میانه میدان دور ماندند می توان اتفاقات و دیدارهای دوستانه ویژه ای در نظر گرفت. چنین رویدادهایی ظرفیت رسانه ای، ورزشی و اجتماعی زیادی دارد. فدراسیون فوتبال می تواند خوشحال باشد که چنین برنامه هایی را به امور خیریه منتقل کند و این مسئولیت اجتماعی را بهانه کند.

یکی دیگر از رسوم مناسب در پاسداری از رهبران; گذاشتن نام آنها در مکان ها و معابر. در این بند اگر شهرداری و شورای شهر آبادان ساختمانی نداشته باشند یا نتوانند خیابانی را به نام این چهره معروف نامگذاری کنند؛ می توان انتظار واکنش مناسب از سوی تیم صنعت نفت را داشت. نفتی ها در هفته بیست و پنجم لیگ برتر میهمان هواداران هستند. در صورت رسمی شدن حضور مسعود شجاعی روی نیمکت این تیم تهرانی و تا آن زمان؛ فرصتی نادر برای مردم آبادانی است که این فرزند خود را گرامی بدارند. به این ترتیب همان موسسه فرهنگی ورزشی صنعت نفت آبادان است; یک اقدام فرهنگی کوچک صورت گرفته است! البته اقدامی متفاوت از اهدای قاب عکس و امثال آن!

اگر هیچ کدام به دست نیامد؛ می توان انتظار داشت که امور ورزشی شرکت پالایش نفت آبادان در اقدامی نمادین نام ورزشگاه «پیروز» یا هر مکان ورزشی دیگری در این شهر را به «مسعود شجاعی» تغییر دهد. به شرطی که بدانند سرمایه گذاری روی قهرمانان زنده موثرتر از یادآوری مردگان است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا