گلاب، فرش ایرانی و تخته نرد در خانه بلا حدید، مُدل جهانی چه معنایی میدهد؟

انتشار اخیر «بلا حدید»، یکی از چهره های شناخته شده دنیای مد و مد که اصالتاً فلسطینی دارد، با نمایش مجموعه ای از عناصر آشنا برای مخاطب ایرانی از جمله فرش، گلاب، تخته نرد یا غذاهای خاورمیانه و نمادهای موجود در پس زمینه خود، بار دیگر بحثی قدیمی اما مهم را زنده می کند. عناصر فرهنگی، تاریخی، نمادهای سنتی و هویتی ایران چگونه در زندگی روزمره شخصیت های بین المللی ظاهر می شود و چه معنا و پیامدهایی را می توان برای این حضور قائل شد؟ معنایی فراتر از یک افق میهن صرفاً تزئینی یا تصویری و حتی یک سوغات.
در سال های اخیر، افراد مشهوری مانند بلا حدید، به ویژه به دلیل هویت و پیوندهای خانوادگی خود با خاورمیانه، نقش مهمی در معرفی تصویر جدیدی از “میراث و سبک زندگی شرقی” ایفا کرده اند. وجود فرش، گلاب، بافتهای سنتی، غذاها و عناصر کوچک اما نمادین فرهنگهای منطقه در تصاویر آنها اغلب بهعنوان نوعی «مد فرهنگی» تلقی میشود، اما در پس این مد حقیقتی عمیقتر نهفته است که وقتی فرهنگها از مرزهای محلی عبور میکنند و بخشی از زندگی شخصیتهای جهانی میشوند، در واقع وارد مرحله جدیدی از زندگی و تداوم میشوند.
اما واقعا این حضور چه معنایی دارد؟ آیا دیدن فرش ایرانی، گلاب، شیرینی یا نقشهای شرقی در خانه و زندگی چهرههایی مانند بلا حدید نشاندهنده تأثیر فرهنگ ایرانی است؟ و مهمتر از آن، آیا این دیده شدن ها به حفظ و تقویت میراث فرهنگی و عناصر ناملموس ایرانی در گستره جغرافیایی وسیع تری کمک می کند؟

طبق تعریف یونسکو، «میراث ناملموس» به مجموعهای از آداب و رسوم، مهارتها، هنرهای سنتی، آیینها، روشهای تولید و روایتهایی اطلاق میشود که از نسلهای قبل به ما رسیده و همچنان در زندگی امروزی نقش دارند. این میراث بر خلاف بناهای تاریخی بدنه ثابتی ندارد. بلکه در رفتارها، مهارت ها، تجارب روزانه و اشیاء ساخته دست انسان وجود دارد.
به همین دلیل فرش ایرانی فقط یک شی کالبدی نیست، بلکه حاصل ده ها نسل تجربه در بافندگی، رنگرزی، نقش و نگار و داستان سرایی تصویری است. فرش حامل حافظه است. خاطره ای که در تار و پود آن ذخیره شده و حکایت از زندگی مردمی دارد که با مهارت و حوصله آن را ساخته اند.
بنابراین وقتی فرش ایرانی در سیمای یک شخصیت یا شخصیت جهانی ظاهر می شود، در واقع این تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی است که به صورت غیر مستقیم اما قدرتمند به جهانیان معرفی می شود.
در واقع وقتی یک سلبریتی بین المللی از فرش دستباف، غذاهای سنتی، گلاب ایرانی یا بازی مانند تخته نرد در خانه خود استفاده می کند، این استفاده صرفا یک چیدمان یا دکور نیست، بلکه ادامه میراث ناملموس و میراث فرهنگی در مقیاس جهانی است. این نوع دیده شدن باعث می شود که مهارت ها و سنت هایی که ممکن است به تدریج در داخل کشور کم رنگ یا به چالش کشیده شوند، دوباره مورد توجه قرار گیرند و برای مخاطب جهانی که به دنبال تجربیات متفاوت و اصیل هستند، معنا و جذابیت پیدا کند.

اکثر سلبریتی ها عناصری را افق میهن می کنند که دارای معنا هستند تا تصویر عمومی خود را بسازند. وجود نمادهای ایرانی یا خاورمیانه ای معمولاً به دلیل انتقال حس گرما، اصالت، ریشه دار بودن و پیوند با فرهنگ های باستانی است، حتی اگر مستقیماً نام ایران برده نشود.
طبیعی است که کاربران ایرانی در واکنش به چنین پست هایی موجی از خوشحالی، غرور یا هیجان را به نمایش بگذارند. اگرچه این واکنش ها احساسی و کوتاه مدت هستند، اما ریشه در نیاز واقعی تری دارند. لزوم دیده شدن در سطح جهانی و شنیدن نام ایران در فضایی غیر سیاسی و غیر خبری. در دنیایی که تصویر ایران در رسانههای بینالمللی اغلب محدود یا سیاسی است، دیدن نشانههای زیبای فرهنگ غنی ایران در زندگی یک چهره جهانی، احساس باورپذیرتری از دیده شدن و شنیده شدن را ایجاد میکند.
نمادهایی مانند فرش، گلاب یا شیرینی خیلی ها را به یاد خانه های قدیمی، مهمانی ها، سفره های سنتی و خاطرات خانوادگی ایرانی می اندازد. وقتی این نشانه ها در خانه یک فرد مشهور دیده می شود، نوعی غرور فرهنگی در بین ایرانیان شکل می گیرد.
در دنیایی که فرهنگ ها به سرعت در حال آمیختگی هستند، هر نماد اصیلی که از ایران دیده می شود به عنوان یادآوری ریشه ها و هویت مردم برای مردم عمل می کند، گویی فرهنگی که در معرض فرسایش بود، دوباره خود را در سطح جهانی نشان داده است.
اما مهم این است که این هیجان لحظه ای در صورت مدیریت صحیح می تواند به حرکتی بلندمدت در جهت حفظ میراث فرهنگی و تقویت «برند ایرانی» تبدیل شود. فرهنگ برخلاف سیاست می تواند بدون تهاجم و مرزبندی از خانه ها و زندگی روزمره بیرون بیاید و بین مردم جهان ارتباط برقرار کند. اینجا همان نقطه ای است که میراث ناملموس بیشترین قدرت خود را نشان می دهد.
اما واقعیت اقتصادی و تجاری این عناصر فرهنگی چیز دیگری است. همزمان با مشاهده نمادهای ایرانی در منازل مشاهیر و چهره های بین المللی، در داخل کشور، صادرات فرش ایرانی کاهش یافته و بخش زیادی از بازار سنتی آن آسیب دیده است.
تخته نرد به عنوان یکی از صنایع دستی سنتی از دیرباز در فهرست ممنوعیت صادرات قرار داشته و اخیراً این ممنوعیت رفع شده است.
گلاب ایرانی با وجود کیفیت عالی و سهم بالای آن در بازار جهانی، در سال های اخیر تحت فشار رقابت با کشورهای عربی برای ثبت جهانی بوده است.
بسیاری از محصولات صنایع دستی به دلیل تحریم، هزینه حمل و نقل و عدم وجود سیاست پایدار در بازاریابی جهانی قادر به رقابت بین المللی نیستند.
این تناقض به این معناست که بیشترین نمادهای ایرانی را در زندگی سلبریتی ها و چهره های جهانی می توان دید، اما تولیدکننده ایرانی همچنان برای خروج از مرزهای اقتصادی کشور با مشکل مواجه است.

با این حال، می توان این تضادها را به فرصت تبدیل کرد. وقتی فرش یا گل محمدی یا صنایع دستی ایرانی در حال ورود به سبک زندگی چهره های جهانی است، به این معناست که «بازار جهانی» همچنان ظرفیت بالایی برای این محصولات دارد و ما با دنیایی روبرو هستیم که به دنبال اصالت، داستان، میراث دست ساز و ماندگار است و ایران دقیقاً سرشار از اینهاست.
اگر این واقعیت در سیاست های فرهنگی و اقتصادی کشور درک شود، می توان از موج توجه به فرهنگ ایرانی در شبکه های اجتماعی، تقویت صادرات کالاهای فرهنگی، جهانی شدن برند ایرانی و از همه مهمتر تقویت ارتباط مردم با میراث ناملموس خود استفاده کرد. زیرا هر چه مردم بیشتر ببینند که میراث آنها در جهان ارزشمند است، در حفظ آن کوشاتر می شوند.
پست «بلا حدید» شاید در ظاهر فقط یک تصویر ساده باشد، اما برای کشوری مانند ایران که از نظر میراث معنوی، صنایع دستی، هنری و نمادهای فرهنگی غنی است، می تواند فرصتی نمادین و قابل تامل باشد.

اگر این فرصت به درستی دیده و تحلیل شود، می توان گفت حضور نمادهای ایرانی در زندگی چهره های بین المللی نه تنها موجی از شور و هیجان در شبکه های اجتماعی است، بلکه نشان از امکان و ضرورت بازخوانی، حفظ و تقویت میراث فرهنگی ایران در سطح جهانی دارد.
منبع: ایسنا










