فیلم ها و سریال های مشهوری که شخصیت های مثبت آن ها در حقیقت افرادی سمی بودند
با توجه به محبوبیت زیاد شخصیت های سینمایی مانند «جوکر»، عجیب نیست که بسیاری از مخاطبان طرفدار شخصیت هایی هستند که ظاهر دلپذیری دارند اما در واقعیت چنین نیستند. مانند زندگی واقعی، شخصیتهای فیلمها و سریالها اغلب سعی میکنند وانمود کنند که چیزی نیستند که نیستند و نقصهای خود را پشت جذابیت و طنز خود پنهان میکنند. حتی در بین شخصیت هایی که خیلی دوستشان داریم، موارد زیادی وجود دارد که رفتار بد آنها از چشم ما پنهان می ماند.
در ادامه در مورد تعدادی از شخصیت های فیلم و سریال صحبت خواهیم کرد که توانسته اند با فریب دادن دل مخاطبان را به دست بیاورند.
کیت آستن در سریال “گمشده”
در ابتدای سریال همدلی با این شخصیت آسان بود اما هر چه داستان پیش می رفت کار سخت تر می شد. مدام طوری رفتار می کرد که انگار از همه بهتر است. کیت فردی خودخواه و متکبر بود که از پذیرفتن مسئولیت اعمال خود سرباز زد. به علاوه، او نمیتوانست بین جک و سایر افق میهن کند (و افق میهن او اغلب بر اساس این بود که چه کسی در آن زمان به نفع او بود).
آلبوس دامبلدور در مجموعه «هری پاتر».
در ابتدا دامبلدور یک جادوگر بزرگ، یک استراتژیست و یک معلم خوب به نظر می رسید. با این حال، او همچنان یک چهره بحث برانگیز است. با گذشت زمان، متوجه خواهید شد که هری فقط وسیله ای برای رسیدن به اهدافش بود. برای مثال، دامبلدور به وضوح فهمید که هری باید هورکراکس درون خود را نابود کند، با این حال حاضر بود برای رسیدن به این هدف دست به هر کاری بزند.
الی همیلتون در فیلم “دفترچه یادداشت”
گاهی از فیلم «خاطرات» به عنوان یکی از بهترین درام های قرن بیست و یکم یاد می شود، با این حال رابطه بین شخصیت های اصلی این فیلم در واقع بسیار سمی بود که یکی از دلایل آن رفتار الی بود. او شخصیت وحشتناکی داشت و اغلب مانند یک کودک رفتار می کرد. به علاوه، الی با مردی که سالها بود ندیده بود به شوهرش خیانت کرد. با در نظر گرفتن همه اینها، همدردی با الی سخت است.
شلدون کوپر در سریال «تئوری بیگ بنگ».
شلدون طرفداران زیادی دارد و بدون شک این سریال بدون او چندان جذاب نخواهد بود. با این حال، در زندگی واقعی، کمتر کسی دوست دارد دوستی مانند شلدون داشته باشد که فردی خودخواه و بی ادب است. او اغلب امی را به گریه می انداخت و بدون اینکه متوجه شود با آشنایش رفتار بدی می کرد.
رابین شرباتسکی در سریال “چگونه با مادرت آشنا شدم”
رابین هیچ قصدی برای ازدواج یا بچه دار شدن نداشت، اما می دانست که این آرزوی تد بود. با این حال، او موافقت کرد که با او رابطه عاشقانه برقرار کند، اگرچه رابطه آنها به پایان نرسید. و در نهایت رابین با بارنی دوست تد وارد رابطه عاشقانه می شود که برای تد بسیار دردناک است. اما ماجرا به اینجا ختم نشد. او با بازی در نقش رابین، او را وادار کرد که رابطه اش با شریک عاشقانه اش نورا را از بین ببرد. شما هم باید قبول کنید که این یک چیز خودخواهانه بود.
جری در کارتون “تام و جری”
ما در کودکی فکر می کردیم جری، موش کارتون «تام و جری» باهوش و بامزه است. اما حالا که بزرگ شده ایم، می توانیم بفهمیم که جری بی دلیل زندگی تام را غیرقابل تحمل کرده است. به عنوان مثال در یکی از قسمت های این کارتون تام در کنار صاحبش زندگی خوشی داشت که ناگهان سر جری در آشپزخانه پیدا شد و شروع به دزدی غذا کرد. صاحب تام به او گفت که اگر نتواند جری را بگیرد او را بیرون خواهد انداخت و تام به خاطر جری مدام در دردسر بود.
رز در فیلم “تایتانیک”
«تایتانیک» از دیگر درام های ماندگاری است که رابطه بین شخصیت های اصلی باعث شد تا اقدامات اشتباه آن ها از چشم مخاطب پنهان بماند. رز در ابتدای فیلم بسیار مغرور است زیرا فکر می کند از همه بهتر است. همچنین او به نامزدش خیانت کرد و وقتی کشتی غرق شد و او و جک در آب بودند، حتی به جک پیشنهاد نداد که روی در چوبی بیاید (آزمایشی وجود داشت که ثابت کرد ۲ نفر می توانند روی آن راه بروند). مناسب).
بارنی استینسون در سریال “چگونه با مادرت آشنا شدم”
بارنی قطعا یکی از جذاب ترین شخصیت های این سریال بود. اما نادیده گرفتن این واقعیت که بارنی فردی دروغگو و خودخواه بود سخت است. بیشتر اوقات فقط به خودش فکر می کرد. علاوه بر این، او برای به دست آوردن یک زن دیگر دست به هر کاری می زد. او زمانی به نورا خیانت کرد که می توانست قبل از وارد شدن به یک رابطه عاشقانه با رابین به رابطه خود با نورا پایان دهد.
منبع: روزیاتو