نسخه خونین مرد رمال برای زندگی نوعروس
نوواروس که از رفتار خشن شوهر ثروتمندش خسته شده بود، نقشه قتل خود را با کمک نسخه جنایی رامال من اجرا کرد.
۱۱ آبان سال گذشته مرگ مرموز مرد جوانی در دستشویی به تیم جنایی گزارش شد. تیم جنایی با ورود به سرویس بهداشتی منزل محل وقوع حادثه با جسد مردی ۲۸ ساله مواجه شدند که آثار ضربات تیز بر بدن وی وجود داشت.
همسر ۱۷ ساله این جوان در تحقیقات مدعی شد: سال گذشته ازدواج کردم و هیچ مشکلی با همسرم نداشتم. همسرم مدتی بود که افسرده بود و با کسی صحبت نمی کرد. حتی از او خواستم پیش روانپزشک برود اما او به حرف های من توجهی نکرد. همسرم به خاطر شغلش همیشه دیر سر کار می رفت اما روز حادثه صبح زود از خواب بیدار شد. فکر می کردم سر کار رفته است اما ساعاتی بعد وقتی به دستشویی رفتم با جسدش مواجه شدم. همسرم در حالی که من خواب بودم خودکشی کرد.
در ادامه تحقیقات و در بازرسی از منزل، لکه های خون روی فرش و موزاییک مشاهده شد. از سوی دیگر بررسی ها نشان می داد ملحفه های خانه به تازگی شسته شده است. در همان زمان پزشکی قانونی اعلام کرد ضربات وارده به مرد جوان نیز از پشت سر وی بوده است. ضرباتی که مرد جوان نمی توانست به تنهایی وارد کند.
با کنار هم قرار دادن شواهد تیم جنایی، فرضیه خودزنی رنگ خود را از دست داد و احتمال تغییر آن قوت گرفت. به این ترتیب نوواروس دستگیر شد و در نهایت در برابر مدارک پلیس اعتراف کرد.
زن جوان گفت: ۷ ماه است که با عذاب وجدان زندگی می کنم اما دیشب با دیدن خواب شوهرم تصمیم گرفتم خود را از این عذاب نجات دهم. یک سال پیش که با شهرام ازدواج کردم هرگز تصور نمی کردم روزی به اتهام قتل او دستگیر شوم. وضع مالی خیلی خوبی داشت اما اخلاق خوبی نداشت و مدام اذیتم می کرد.
وی ادامه داد: اختلاف سنی من و شهرام زیاد بود و با این ازدواج موافق نبودم اما اصرار خانواده ام باعث شد تا به این ازدواج رضایت بدهم. همسرم بداخلاق بود و مدام مرا کتک می زد. برای فرار از کتک های شهرام به پارکی نزدیک خانه مان رفتم و روی صندلی نشسته بودم که مرد جوانی روی صندلی کنارم نشست. وقتی غم و گریه ام را دید سعی کرد به من دلداری بدهد، اسمش کاوه بود، گفت رمال است و می تواند برایم نسخه ای برای شادی بنویسد تا زندگی من از این به آن سو بشود. حرفش آرامم کرد و شماره تماسم را به او دادم. اما مدتی بعد کاوه روایت عجیبی از خوشحالی من نوشت. به من گفت شوهرم را بکش. من هم چون از دست شهرام خسته شده بودم قبول کردم اما بعد از کشته شدن شهرام متوجه شدم که کاوه تصمیم گرفته اموال شوهرم را تصاحب کند.
شب حادثه تصمیم گرفتم در را باز بگذارم و کاوه وارد خانه شد. شهرام خواب بود که با چاقو به او حمله کردم و چند ضربه به او زدم. ناگهان از خواب بیدار شد و به من حمله کرد، چاقو را به دست کاوه دادم و او ضربه های بعدی را زد. پس از کشته شدن شهرام، جسد او را در حمام گذاشتیم و با شستن خانه و ملحفه های خون آلود، طرح خودکشی را مطرح کردیم.
با اعتراف زن جوان به جنایت، تحقیقات برای دستگیری کاوه ادامه دارد.