ترندهای روز

گپ و گفت با دختر صادق زیباکلام درباره آخرین وضعیت پدر در زندان و ابتلا به سرطان /به شوخی گفتند بعد از زندان کتاب «چه شد شما را گرفتند» را می‌نویسم

پایگاه خبری تحلیلی افق میهن (irtahlil.com):

جواد مرشیدی: بیست و سوم اردیبهشت یک ماه پیش بود که خبر اجرای حکم دکتر صادق زیباکلام در رسانه ها منتشر شد و او در روزی که قرار بود از کتابش با عنوان «چرا دستگیرت نمی کنند و چه چیزی دستگیرت می کنند» راهی زندان اوین شد. در نهایت اتفاق خواهد افتاد». با اعلام سرطان این استاد دانشگاه، ماجرا وارد مرحله جدیدی شده است.

بر اساس آنچه قوه قضائیه اعلام کرده سرطان زیباکلام در زندان اتفاق نیفتاده است و دختر وی لیلا زیباکلام نیز این موضوع را تایید می کند اما تاکید می کند که «محیط زندان و استرس و شرایطی که در آنجا وجود دارد قطعا کمکی به درمان این بیماری نمی کند».

وی ضمن تایید پیگیری‌ها برای تبدیل مجازات به جزای نقدی می‌گوید: قطعیتی وجود ندارد زیرا نظرات متفاوت است و در هر صورت ممکن است ایراداتی وجود داشته باشد اما رویکرد کلی مثبت است تا وضعیت به سمتی حرکت خواهد کرد که بابا بتواند تا حد امکان با این وضعیت مقابله کند.» بیماری آنها زودتر مرخص می شود.»

لیلا زیباکلام که پدرش او را میرزا خطاب می کند، در این گفتگو از دیدار با پدرش و از کتابی که این استاد دانشگاه در حال نگارش است، گفت، کتابی که شاید نامش را بگذارند «چه شد که تو را گرفتند؟»

شرح گفتگو با لیلا زیباکلام دختر صادق زیباکلام را بخوانید;

* سخنان زیبای خانم! با توجه به اخبار رسیده از بیماری آقای زیبا کلام از وضعیت جسمانی ایشان بگویید.

خداروشکر حال عمومیشون خوبه. حدود ۲۰ روز پیش که برای تعطیلات آمده بودند، شیمی درمانی خود را انجام دادند. البته در حال حاضر طبق پروتکل درمانی جدید که پزشک معالجشان تجویز کرده تزریق بابا باید هر ۲۸ روز یکبار انجام شود و انشالله برای این پروتکل درمانی جدید مسئولان زندان برای اعطای مرخصی و ادامه روند درمانی همکاری خواهند کرد.

هیچ اختلالی در روند درمان پدرم ایجاد نشده است، اما …

*به نظر شما مسئولان زندان دادگستری وقوه با این پروتکل همکاری خواهند کرد؟

نمی دونم دفعه قبل همکاری کردند و مرخصی دادند و آمپول انجام شد حالا باید ببینیم برای آمپول بعدی چطور است.

* شنیده شد بعد از انجام آن آمپول، روند درمانی آنها از سوی قوه قضائیه تا حدودی مختل شد. آیا این درست است؟

خیر، اختلالی در روند درمان وجود نداشت، اما به هر حال محیط زندان و استرس و شرایطی که در آنجا وجود دارد قطعا کمکی به روند درمان نمی کند.

جلسات چگونه است؟

تا به حال، من فکر می کنم ما سه بار ملاقات کرده ایم. دوشنبه ها روز جلسات است و البته جلسات تعطیل است که تعطیلات رسمی باشد که تا الان دو روز تعطیل بوده است. اما آنها در روزهای دیگر ملاقات کردند و بسیار محترمانه رفتار کردند.

یعنی همکاری لازم را با شما داشته اند؟

آره؛ مثلاً داروهای بابا و وسایل مورد نیازشان را گذاشتند که ما تهیه کنیم و برایشان بفرستیم.

با دختر صادق زیباکلام درباره آخرین وضعیت پدرش در زندان و سرطان صحبت کرد/ به شوخی گفتند بعد از زندان کتاب را خواهم نوشت.

«عکسی از صادق زیباکلام یک روز قبل از دستگیری هنگام خروج از خبرگزاری خبرآنلاین»

* فکر می کنید این درخواستی که در رابطه با تبدیل مجازات پدر به جزای نقدی مطرح کردید چه زمانی محقق می شود یا چقدر احتمال تحقق آن وجود دارد؟

قطعیتی وجود ندارد چون نظرات متفاوت است و در هر صورت ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد اما رویکرد کلی مثبت است تا حتی در صورت امکان شرایط به سمتی پیش برود که بابا با این شرایط بیماری زودتر مرخص شود. .

پدرم دوست نداشت بیماریش جسور باشد

واقعیت این است که تا چند روز پیش که توییت دکتر دهباشی منتشر نشد، هیچکس از بیماری بابا خبر نداشت و اکثر خبرنگاران، همکاران بابا و حتی خود قوه قضاییه در جریان نبودند. البته خود بابا هم دوست نداشت این موضوع علنی شود. اما از چند روز پیش این ماجرا اتفاق افتاد و این توییت منتشر شد و البته توییت این زن پشت آن بود. آذر منصوری که البته به اشتباه گفته بود که بابا در این یک ماه که به زندان رفته به این بیماری مبتلا شده است، موجی رسانه ای در حمایت از بابا و تقاضای آزادی آنها در رسانه ها و همکاران و رسانه ها به راه افتاد. و فضا مجازی شروع شد

واقعیت این است که من فکر می کنم این موج خیلی به دیده شدن بیشتر خبر دستگیری و زندانی شدن بابا که در تحریم خبری بود به جز یکی دو روز اول که به اوین رفت، کمک کرد. در این دو سه روز تحرک و نشاط زیادی برای آزادی بابا شکل گرفته است، مثلاً گروهی تشکیل شده که هسته اصلی آن شاگردان قدیمی بابا، اساتید دانشگاه علوم سیاسی و همکاران سابق بابا و … جالب اینجاست که افراد زیادی از حوزه و سایر مشاغل نیز به این گروه پیوسته اند و نام خود را زیر این درخواست آزادی بابا نوشته اند.

البته فشار افکار عمومی مانند شمشیر دولبه است و گاهی اوقات شرایط سخت تری را به دنبال دارد اما سیگنال هایی که تاکنون دریافت کرده ایم مثبت به نظر می رسد. به نظر می رسد اراده خوبی برای همکاری و حل مشکل وجود دارد.

چرا وقتی این اتفاق برایش افتاد و دستگیر شد، پدر نگفت این بیماری را دارد؟

روزی که بابا به دادسرای فرهنگ رسانه رفت و خبر دادند که برای اجرای حکم باید به اوین بروند، وضعیت بیماری خود را به دکتر آقایی معاون دادستان اطلاع دادند اما تا آن زمان حکم صادر شده بود. اعلام شد و کاری نمی شد کرد.

تمامی آزمایشات و مدارک بیماری تحت کنترل زندان و دادسرا می باشد

آیا در آن زمان مدرکی برای ارائه داشتند؟

آره؛ تمام آزمایشات و اسکن های بابا در اختیار دادستانی و زندان قرار گرفته و از طرف یک کمیته پزشکی متشکل از دو سه پزشک از پزشکی قانونی به زندان آمدند و بابا را معاینه کردند و اسکن ها و آزمایش ها را دیدند.

این بعد از توییت آقای دهباشی بود یا قبل؟

همه اینها قبلا اتفاق افتاده است.

پدرم در حال نوشتن خاطرات زندان است، شاید اسم کتاب «چه شد که تو را گرفتند» باشد.

گفتی که پدر نمی خواست این موضوع مطرح شود.

منظور قبل از رفتن به زندان بود اما بعد از رفتن به زندان باید به مسئولان زندان اطلاع می دادند تا پروتکل درمانی را انجام دهند. پس از ارائه مدارک پزشکی به زندان و دادسرا، مکاتبه ای با دکتر بابا انجام شد تا از آخرین وضعیت بیماری و وضعیت بابا مطلع شوند. البته همه این کارها قبل از انتشار توئیت دکتر دهباشی انجام می شد اما شاید این بحث رسانه ای روندهای اداری را تسریع کند.

حال عمومی دکتر در دیدار اخیرتان با ایشان چگونه بود؟

حال عمومی آنها خوب بود و در زندان بابا مثل همیشه مشغول نوشتن است و تا کنون دو دفتر ۱۰۰ صفحه ای خاطرات زندان نوشته است و به شوخی می گوید وقتی بیرون می روم می خواهم جلد دوم چرا آنها را بنویسم. تو را بگیرد و بگوید: “چی شده؟” تو را گرفتند».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا