یک حاشیه جنجالی برای سریال جدید نرگس آبیار
محمد داودی سرپرست نویسندگان سریال «بامداد خمار» طی نامه ای انصراف خود را از این پروژه اعلام کرد.
سریال «بامد خمار» که پس از شایعات فراوانی که در چند سال گذشته درباره ساخت آن شنیده می شد و نام کارگردانان زیادی از حسن فتحی و کیانوش عیاری گرفته تا امیرحسین عسگری و دیگر افراد به عنوان تهیه کننده اصلی این روزها به شهرت رسیده است. به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی حسن مصطفوی در حال تصویربرداری است. این سریال سری دوم آبیار برای شبکه نمایش خانگی محسوب می شود که هنوز وضعیت پخش سری قبلی که «سوشون» نام دارد و باز هم اقتباسی از رمان شناخته شده سیمین دانشور است اعلام نشده است.
«بامد خمار» اقتباسی از رمان پرفروش فتانه حاج سیدجوادی به همین نام در دهه ۷۰ است که در زمان خود سروصدای زیادی به پا کرد و یکی از پرفروش ترین رمان های آن سال ها لقب گرفت و صحبت هایی هم شده است. از تطبیق آن برای مدت طولانی می شود تا بالاخره قرعه کشی به نام نرگس آبیار افتاد.
محمد داوودی نویسنده سینما و مدرس فیلمنامه نویسی که تجربه نگارش فیلم های مختلفی چون «قصر شیرین»، «بای همه چیز»، «نگهبان شب» و… را در کارنامه دارد سرپرست نویسندگان این مجموعه است اما به دلیل در یادداشتی که در اختیار این خبرگزاری قرار گرفته، یک سری اتفاقات رخ داد مهر انصراف خود را از مشارکت در این پروژه اعلام کرده است.
در متن یادداشت داوودی آمده است:
جناب آقای حسن مصطفوی تهیه کننده بامد خمار
با سلام و خسته نباشید
این محمد داودی سرپرست نویسندگان سریال خانگی «بامداد خمار» مزبوح است. من رسماً انصراف خود را از این پروژه اعلام می کنم. سازندگان پروژه تحت هیچ شرایطی حق ندارند از نام من در هیچ خبری یا تیتراژ استفاده کنند. شروع این پروژه برای من اسفند ۹۹ بود و آخرش خرداد ۴۰۳; بنابراین بسیاری از سخنان را در این مسیر عجیب فعلاً مسکوت می گذارم و دلایل اصلی کناره گیری را بیان می کنم:
رفتار تیم جدید غیرحرفهای، غیرانسانی و به دور از ادب است و برخلاف تعهدات و صحبتهایی که در ابتدا انجام شد؛ با توجه به تمام واکنش های مثبت به متن، به دروغ اعلام کردند که قصد تغییر اساسی وجود ندارد، اما برخلاف این ادعای نادرست، بدون اطلاع نویسنده متن را دستکاری کردند و باعث تغییرات اساسی اشتباه در متن شدند. آش شله قلمکاری از آهنگسازی رونویسی کتاب بامد خمار و من و دوستانم ایده هایی ساخته ایم که حتی ارزش خواندن ندارد چه برسد به ساخت و تماشا! البته این دستکاری ها و دخالت های نابجا در افکار را از مجاری قانونی پیگیری خواهم کرد. چون پلان و فیلمنامه و ایده در خانه سینما ثبت می شود و طبق قرارداد هیچ کارگردانی بدون اطلاع من اجازه دخالت اساسی در متن را ندارد و مجاز نیست! مطلع می شوید که در جلسات متعددی که در شورای محترم ساترا با آنها صحبت کردیم، سترا بر اساس متن من اجازه ساخت داد و این حجم از تغییرات نادرست و بیهوده ای که در متن ایجاد شد به هیچ وجه مورد تایید اینجانب نیست. و عواقب قانونی احتمالی آن را نمی پذیرم. ! چون مدام اصرار داشتید که با وجود همه سختی ها، فیلمنامه کامل ارسال شود و بعد فیلمبرداری شروع شود، اما حالا بعد از گرفتن مجوز، تغییرات اشتباهی صورت گرفته که خلاف قول و توافق ما با ساترا است و من. در این دروغ علنی شرکت نخواهند کرد! همه این اتفاقات در شرایطی رخ داد که با وجود پیگیری های عضو جدید گروه، آنها حتی حاضر به شنیدن یا صحبت در مورد چیزی نشدند و بدون درک متن شروع به تحویل گرفتن کردند! و در داخل! دارند.
علیرغم اینکه سعی کردم با توجه به بازخوردهایی که دریافت کردیم، کیفیت فیلمنامه را حفظ کنم و اساساً بر همین اساس دوست داشتم عناوینی مانند همنویس یا بازنویسی نهایی توسط فلانکاس به هیچ وجه اتفاق نیفتد و قول هایی هم گرفتم. در این زمینه (که در فرصتی دیگر شرح داده خواهد شد). ) اما در واقع برخلاف این وعده ها و قرارها نتیجه به بدترین شکل اتفاق افتاد و کار را به جایی رساند که اکنون چاره ای جز اعلام ندارم: با این تغییرات اشتباه، این فیلمنامه مال من نیست و هیچ آرزویی ندارم. برای استفاده از نام من تحت این. فیلمنامه دستکاری شده، مزخرف، ضعیف، با دیالوگ ها و فضاسازی هایی است که به کمدی ناخواسته می انجامد و به متنی پر از مشکلات فنی و ابتدایی و آشکار فیلمنامه تبدیل می شود. لذا صریحاً اعلام میکنم که نمیخواهم از نام من در متنی استفاده شود که مطمئن هستم (احتمال نمیدهم) حداقل روی کاغذ و بر اساس متن موجود، پروژهای قطعی شکست خورده است! حضور در این پروژه با این تغییرات و اتفاقات مایه شرمساری من است و هدیه اش را به او تقدیم کردم.
این حجم از بی مسئولیتی و بداخلاقی های حرفه ای که مبنایی جز هول کردن چند نفر از افراد منفعت طلب ندارد. در این پروژه به حدی رسیده که به اشتباه و بدون هیچ توضیح و توجیهی نام همکاران عزیزم را حذف کرده اند! در حالی که از ایده های این دوستان استفاده می کنند. همه بلدند با اسب مردم بار را جابجا کنند، بدون اسب! اگر سوزنی از وجدان انسانی باقی بماند (اخلاق حرفه ای به کنار!) باید حرمت سه سال تلاش و همراهی این دوستان نویسنده: «مهسا طالبی، ارغوان قاسم نژاد، مهدی آقامنش» را حفظ کرد و نامشان را ذکر کرد. روی جلد فیلمنامه و در تیتراژ. .
بدیهی است که بدون ذکر نام، اجازه استفاده از دیالوگ، ایده و… را ندارند. این رفتار در شأن کسانی است که مثلاً مدعی فرهنگ سازی هستند. نیست. دروغ، ریا، غرور، خبرچین شایسته هنر نیست و نیرنگ بازی نمی تواند واقعیت مسئله را پنهان کند. وضعیت پروژه به گونه ای شده که وقتی نامه را می نوشتم حتی نمی دانستم مخاطب این نامه شما هستید یا باید نامه را برای دیگری بنویسم! اما به هر حال در پروانه ساترا نام من نویسنده و شما تهیه کننده است، بر همین اساس بارها به صورت مکتوب سعی کردم تا روند اتفاقات ما به این نقطه نرسد اما به دلیل بی توجهی مستمر. ، ناچارم در اطلاعیه عمومی موضوع را به صراحت بیان کنم. برای حمایت از عزت و شرف همکارانم در عرصه فیلمنامه، شاید این سرآغاز شکستن سکوت همکارانم در برابر انحصارطلبی عده ای باشد که در فانتزی غیرحرفه ای فکر می کنند هر کاری می کنند نباید هیچ کاری انجام دهند. گفته شده! متاسفم که بعضی ها دیواری کوتاه تر از فیلمنامه نمی یابند تا دنیای یک اثر را ویران کنند…
موفق باشید.