دربارۀ ناکامیهای دهۀ نود: بررسی روند نرخ رشد اقتصادی و نرخ تورم
با آغاز مذاکرات سخت و طولانی ایران با ۵ به علاوه ۱، آثار بهبود نسبی شاخص های اقتصادی ناشی از کاهش تنش با غرب و آمریکا نمایان شد، به طوری که نرخ تورم از ۳۴.۷ در سال ۱۳۹۱ خارج شد. به ۹ و ۹.۶. نرخ رشد اقتصادی در سالهای ۹۵ و ۹۶ به پایینترین حد خود یعنی ۱۲.۵ درصد در سال ۹۵ و ۳.۷ درصد در سال ۹۶ رسید.
افق میهن مرتضی اوفگه، این اقتصاددان در فرارو نوشت: سال هاست تعدادی از اقتصاددانان که ساختارهای غیراقتصادی کنونی ضدتولید و ضدتوسعه را نادیده می گیرند و بر همین اساس برخی گروه های سیاسی از تحولات اقتصادی استفاده می کنند. دهه ۹۰ به عنوان باشگاهی برای شکست دولت روحانی. اگرچه سیاستهای اقتصادی دولت روحانی بهویژه پیروی از نسخههای اقتصاددانان لیبرال به شدت قابل نقد است، اما بخش مهمی از ناکامیهای اقتصادی دهه ۹۰ ناشی از تنش با دنیای غرب بهویژه اعمال تحریمهای بیسابقه بود. سیاست های دولت روحانی به کشور در آغاز و پایان دهه نود به دلیل درگیری های هسته ای با ایران که خارج از اختیارات دولت وقت بود.
اما دلیل تحلیل غلط درباره تحولات اقتصادی دهه ۹۰، بررسی شاخص های اقتصادی سال های پس از انقلاب در قالب میانگین های ده ساله یا چند ساله است. نیازی به توضیح نیست که متغیرها و شاخص های اقتصادی بیش از پیش تحت تأثیر ثبات یا بی ثباتی سیاسی، اداری، حقوقی، سیاستی قرار می گیرند. بیتردید بیثباتی و تنش در روابط خارجی یا سیاستهای داخلی سم مهلکی برای سرمایهگذاریهای مولد و در نتیجه پیشرفت و رونق اقتصادی کشور است. بنابراین برای بررسی و بررسی دقیقتر شاخص های اقتصادی کشور باید وجود پیش نیازهای غیراقتصادی (سیاسی، فرهنگی، تقنینی، مدیریتی و …) لازم برای پیشرفت و توسعه اقتصادی مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
بدیهی است بدون این ملاحظات اساسی، هرگونه تحلیل و نتیجه گیری با اشتباهات و تفسیرهای نادرست همراه خواهد بود. بنابراین هرگونه سیاستی مبتنی بر چنین تحلیلها و برداشتهای نادرست منجر به اختلالات مخرب در شاخصهای اقتصادی میشود. از آنجایی که ایران در چهار دهه گذشته دچار آشفتگی و بیثباتی داخلی و خارجی بوده و همچنان ادامه دارد، تحلیل متغیرها و شاخصهای اقتصادی باید دو نکته اساسی را مد نظر قرار دهد تا موجب سوء استفادههای سیاسی یا سیاستهای غلط نشود:
اولاً بر خلاف تحلیل های رایج که به صورت میانگین دهی یا چند ساله انجام می شود، به دلیل سرعت تغییرات و دگرگونی ها در ساختارهای سیاسی و اقتصادی ثبات یا بی ثباتی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مطالعه متغیرهای اقتصادی و اجتماعی باید به صورت کوتاه مدت و سالانه انجام شود. تایید کنید
دوم، و به همین دلیل، باید شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سال مورد نظر و آثار آن را در تحلیل در نظر گرفت.
همانطور که گفته شد این خطای تحلیلی ابتدا توسط اقتصاددانانی صورت گرفت که ساختارهای ضدتولیدی و ضد توسعه داخلی را نادیده گرفتند و در بسیاری از موارد رسانه ها این دیدگاه غلط را ترویج کردند و در نهایت تصمیم گیرندگان آن را مبنای سیاست های خود قرار دادند. تصمیمات از جمله تحلیل های غلطی که مدت هاست مبنای حمله به دولت روحانی قرار گرفته است، تحولات اقتصادی دهه ۹۰ است. آنچه باعث هجمه جناح های سیاسی شده استفاده از میانگین برخی شاخص ها از جمله نرخ رشد اقتصادی است که برخی گروه های سیاسی آن را بهانه ای برای ضربه زدن به دولت روحانی کرده اند. عناوین بسیاری با بار منفی مانند: «دهه گمشده»، «اقتصاد ویران دهه ۹۰»، «دهه رشد یک درصدی» و… در رسانه ها و ادبیات مخالفان بسیار رایج شده است. جناح دولت روحانی برای تبیین این اشتباه رایج و روشن شدن اذهان و قضاوت منصفانه درباره دهه نود، ذکر دو نکته اساسی بسیار ضروری است:
۱. بسیاری از شاخص های اقتصادی هنوز تحت تأثیر وابستگی اقتصاد به صادرات نفت هستند. بنابراین هر اتفاق مثبت یا منفی در درآمدهای نفتی بیفتد، آثار آن بلافاصله در متغیرهای اقتصادی و به تبع آن غیراقتصادی قابل مشاهده خواهد بود.
۲. با توجه به نکته فوق، هرگونه تحول و تنش در روابط خارجی به ویژه با آمریکا و اروپا یا کشورهای منطقه، آثار آن بلافاصله در شاخص های اقتصادی و به تبع آن غیراقتصادی منعکس می شود.
با استناد به این دو گزاره تاثیرگذار بر روی تحولات اقتصادی ایران، اکنون می توان تحولات دهه ۹۰ را بهتر ارزیابی و قضاوت کرد. دو سال اول دهه ۹۰ متاثر از سیاست های مخرب داخلی و خارجی دولت احمدی نژاد و یارانش و همچنین شکست مذاکرات هسته ای توسط آقای جلیلی بود که منجر به صدور چندین قطعنامه خطرناک علیه کشور شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد و باعث انفعال و انزوای ایران در سطح جهانی شد. در واقع ناکامی های مذاکرات هسته ای باعث شد که ایران به اصطلاح در کنج حلقه روابط بین الملل گرفتار شود.
از سوی دیگر بی کفایتی ها و تنش های خودخواسته احمدی نژاد با نهادهای رسمی، امنیتی، نظامی و تقنینی و قضایی در دوره دوم ریاست جمهوری و نابسامانی های اقتصادی ناشی از سیاست های نادرست به ویژه اجرای نامناسب اقدامات موسوم به هدفمندی. طرح یارانه ای، اختلال جدی در شاخص های اقتصادی ایجاد کرد. ; به طوری که در سال ۱۳۹۸ نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی به ترتیب ۳۰.۵ و ۷.۷- و در سال ۱۳۹۱ به ترتیب ۳۴.۷ و ۰.۳- بوده است. بنابراین، شاخص های منفی دو سال اول دهه ۹۰ حاصل تنش های خودساخته داخلی و خارجی دولت احمدی نژاد و شکست مذاکرات هسته ای و صدور قطعنامه های متعدد علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل بود. شرایط صدور مجوز با آمریکا مذاکره شد. با شروع تبلیغات انتخاباتی و تاثیر روانی اعلام برنامه های آقای روحانی برای حل مناقشه هسته ای با غرب و آمریکا از طریق مذاکره، روند منفی شاخص های اقتصادی متوقف شد.
همانطور که در جدول و نمودارهای زیر مشاهده می شود، با آغاز مذاکرات ایران با ۵ به علاوه ۱ که سخت و طولانی بود، اثرات بهبود نسبی شاخص های اقتصادی ناشی از کاهش تنش با غرب و آمریکا نمایان شد. به طوری که نرخ تورم از ۳۴.۷ در سال ۹۲ به ۹ و ۹.۶ در سال های ۹۵ و ۹۶ و نرخ رشد اقتصادی به پایین ترین حد خود یعنی ۱۲.۵ درصد در سال ۹۵ و ۳.۷ درصد در سال ۹۶ رسید. رقابت بین کشورهای شرق و غرب (کشورهای اروپایی) در غرب و ژاپن و کره جنوبی در شرق) برای همکاری های اقتصادی و سرمایه گذاری در ایران در سال های پس از برجام هنوز به یادگار مانده است. کشورهایی که برای گرفتن سهمی از بازار ایران با هیئت های اقتصادی گاه ۱۰۰ نفره به ایران سفر می کردند. اما متأسفانه با شروع مبارزات انتخاباتی آمریکا در اواسط سال ۲۰۱۶ و سخنان تند ترامپ علیه ایران و توافق برجام، این کشورها تا مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا از تکمیل اقدامات خود بازماندند.
سرانجام در نیمه دوم سال ۲۰۱۶ ترامپ رئیس جمهور شد و طبق وعده ای که داده بود در نوروز ۱۳۹۶ از لغو توافق برجام خبر داد و از نیمه دوم سال جاری اجرایی شد. با لغو توافق برجام، تحریمهای بیسابقه و بسیار شکنندهای علیه ایران اعمال شد. تحریم هایی که حتی در دوران جنگ عراق علیه ایران بی سابقه بود. اگرچه آمریکا در دوران جنگ تحریمهایی را علیه ایران اعمال کرده بود، اما این تحریمها محدود بود تا خللی در تجارت خارجی ایران ایجاد نشود و ایران بتواند با فروش نفت و دریافت وجوه خود و انجام مبادلات اقتصادی، هزینههای هنگفت جنگ را تامین کند. اما در تشدید بی سابقه تحریم ها در سال ۲۰۱۷، تجارت ایران با همه کشورهای جهان متوقف شد و فروش نفت که بخش قابل توجهی از بودجه دولت را تامین می کرد، قطع شد. وضعیت نابسامانی کشور با تشدید تحریمها تمام نشد و از سال ۲۰۱۸ شیوع ویروس کرونا بسیاری از فعالیتهای اقتصادی کشور را مانند همه کشورهای جهان مختل کرد. بنابراین، میتوان انتظار داشت که چنین تحریم بیسابقه و تعطیلی فعالیتهای اقتصادی به دلیل شیوع ویروس کرونا به شدت بر شاخصهای اقتصادی تأثیر بگذارد، به طوری که نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی در سال ۱۳۹۷ (همزمان با آغاز سال ۱۳۹۶) شدیدترین تحریم ها در تاریخ ایران) و در سال ۲۰۱۸ به ترتیب به ۳۱.۲ و ۵.۴- و ۴۱.۲ و -۶.۵ درصد رسید.
اما با تلاش دولت و کاهش مشکلات ناشی از شیوع کرونا و با وجود تداوم تورم، نرخ رشد اقتصادی تغییر جهت داد و روند مثبتی به خود گرفت و در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۱۴ به ۳.۶ و ۴.۳ رسید. با این توصیف، دولت سیزدهم که مدعی بود بدون رفع تحریم ها می تواند مشکلات اقتصادی را حل یا کاهش دهد، نه تنها نرخ تورم را کاهش نداد، بلکه روند افزایشی آن در سال ۱۴۰۱ (به دلیل اقدام نسنجیده رفع تحریم ها) ادامه یافت. ارز ترجیحی) و ۱۴۰۲. حدود ۶۰ درصد افزایش یافت.
نتیجه:
۱. همانطور که گفته شد، تحلیل متغیرهای اقتصادی ایران به دلیل متغیر بودن شرایط غیراقتصادی و سیاسی بسیار متغیر در سالهای پس از جنگ، به ویژه دهه نود، به صورت تجمعی و در طول یک دهه، اشتباه و گمراهکننده بوده و باعث انحراف سیاستگذاران شده است. و به این کار ادامه خواهد داد. به این معنی که بررسی و بررسی تحولات اقتصادی و تصمیم گیری و سیاست گذاری بر اساس آن در شرایط بسیار متغیر ایران باید سالانه و در صورت لزوم هر شش ماه یکبار انجام شود.
۲. اگرچه سیاست های اقتصادی دو دوره دولت روحانی با انتقادهای قابل توجهی مواجه شده است، اما بدتر شدن شاخص های اقتصادی دهه ۹۰ (شامل نرخ رشد اقتصادی، نرخ تورم، نرخ سرمایه گذاری و …) عمدتاً ناشی از تنش در روابط خارجی به جای سیاست های دولت. (در آغاز دهه ۹۰) و تشدید بی سابقه تحریم ها از سال ۲۰۱۷؛ تنش هایی که ناشی از درگیری های هسته ای و خارج از محدوده اختیارات دولت بود.
۳. همانطور که مشاهده شد ادعای مدیریت کشور بدون حل مشکلات تحریم و قطع روابط مالی و پولی با جهان (FATF) غیرقابل ادعا بوده و هست. اگرچه ادعا می شود در حال حاضر با وجود تداوم تحریم ها فروش نفت در حال انجام است، اما همانطور که در دور اول مناظرات اشاره شد، هم فروش نفت زیر قیمت جهانی انجام می شود و هم در صورت عدم وجود ارتباطات مشترک بانکی، وجوه دریافتی با ۲۰- ۳۰ درصد تخفیف برمی گردد و خسارت آن از جیب مردم و نسل های بعدی پرداخت می شود.
۴. اگرچه دولت فعلی مدعی بود که می تواند تحریم ها را خنثی کند و تلاش های گسترده ای برای رسیدن به این هدف انجام داد و روابط تجاری با شرق و چندین کشور در حال توسعه را محدود کرد.
اولاً قدرت چانه زنی کشور در مبادلات تجاری و ارائه کالاهای با کیفیت و ارزان تر را کاهش می دهد. و ثانیاً بخش های مختلف تولید و مصرف نیازمند کالاهایی با فناوری های مدرن و پیشرفته هستند که کشورهای در حال توسعه قادر به ارائه آن نیستند. بنابراین برای حل مشکلات اقتصادی و پیشرفت و رفاه جامعه، کاهش تنش و گسترش روابط سیاسی و تجاری با غرب و آمریکا امری اجتناب ناپذیر است.
نمودار نرخ رشد اقتصادی و روند نرخ تورم ۱۴۰۲-۱۳۸۷