اعترافات تکاندهنده مردی که زن صیغهای خود را کشت: او با افراد دیگر صحبت میکرد
صبح یکشنبه (۱۰ تیر) اهالی خیابان محمد آباد با مشاهده جسد زنی در گونی رها شده در کنار دیوار منازل مسکونی، بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند. طولی نکشید که گروهی از ماموران بازپرسی کلانتری مصلی به زیر سر با راهنمایی سرهنگ محمد ولیان (رئیس کلانتری) به محل کشف جسد مراجعه و با مشاهده جسد که داخل پتو بود و شکستگی جمجمه وی نیز مشهود بود، بلافاصله موضوع را به قاضی ویژه قتل عمد خبر داد از سوی دیگر قاضی دکتر صادق صفری که در حال انجام تحقیقات میدانی در خصوص مرگ مشکوک مردی در حادثه آتش سوزی بود، دستورات محرمانه ای را برای انجام یکسری تحقیقات اطلاعاتی صادر کرد بدلیل و با توجه به اهمیت موضوع، گروهی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی به دستور سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس پلیس آگاهی مشهد) با حضور در محل کشف جسد، به تحقیقات تخصصی خود ادامه دادند اما از کشف جسد بازماندند. هرگونه مدرکی دال بر هویت زن جوان (کشته شده). این اتفاق نیفتاد و کسی او را در آنجا نمی شناخت.
ساعتی بعد با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات میدانی کارآگاهان برای شناسایی هویت این زن آغاز شد، در حالی که مشاهدات اطلاعاتی نشان می داد وی زنی تنها بوده و اقدام به جمع آوری زباله می کند.
صبح روز بعد مردی وارد کلانتری ۵۰ ابتدای خیابان شهید رستمی شد و اطلاعات دقیقی را در اختیار پلیس قرار داد. وی ضمن ادعای شناخت قاتل زن جوان به ماموران پلیس گفت: من نگهبان ویلایی هستم که صاحبش در حال بازسازی ساختمان است. دو شب قبل از کشف جسد زن جوان در خیابان محمد آباد برای خرید سیگار محل کارم را ترک کردم و دیدم نگهبان ساختمان در حال ساخت در همان حوالی با صدای بلند با خانمی دعوا می کند، اما چون با خودم بودم اهمیتی نمی دادم. فکر کردم ممکن است مشکل خانوادگی باشد، اما روز بعد حدود ساعت ۳ یا ۴ صبح بود که احساس کردم کسی چیزی سنگین را روی زمین می کشد. از کنار حیاط به داخل کوچه نگاه کردم و دیدم نگهبان ساختمان کیسه ای را به سختی روی آسفالت کوچه می کشد. باز هم فکر کردم شاید نخاله های ساختمانی یا نخاله هایی است که قصد حمل آن را دارد، اما نزدیک ظهر بود که ماشین های پلیس و نیروهای پلیس را در خیابان دیدم و بیرون آمدم. آنجا بود که متوجه شدم نگهبان جوان آن ساختمان، کیف حاوی جسد را کنار کوچه گذاشته است، چون آن کیف را از داخل حیاط دیده بودم! اما با وجود این، نزدیکتر نرفتم و چیزی به پلیس نگفتم. با خودم فکر کردم که قاتل احتمالا خودش را به پلیس معرفی می کند. اما امروز که فهمیدم ماجرا را به پلیس گزارش نداده و می رود سر کار! وجدانم دیگر اجازه نداد این ماجرا را پنهان کنم! به همین دلیل تصمیم گرفتم آنچه را که با چشمانم دیدم به پلیس بگویم!
لحظاتی بعد بی سیم پلیس فعال شد و ماموران پلیس آگاهی گروه تخصصی کارآگاهان دایره قتل عمد را با کد پلیسی به اطلاع گروه تخصصی کارآگاهان حلقه قتل عمد رساندند. به این ترتیب بود که بلافاصله دامنه عملیات تحقیقاتی و اطلاعاتی کارآگاهان با هماهنگی قضایی به منطقه محمدآباد کشیده شد اما کارآگاهان به سراغ مامور امنیتی ۳۴ ساله نرفتند و با ترفندهای پلیسی به تحقیقات نامحسوسی از پلیس آگاهی پرداختند. صاحب کسب و کار جوان مذکور قسمتی از پتو و کیفی که جسد در آن گذاشته شده بود را به صاحب ساختمان در حال ساخت نشان دادند و از او توضیح خواستند، اما مالک مذکور مدعی شد که تا به حال پتویی با این مشخصات در نگهبان ندیده است. اتاق و چنین زنی نمی داند این جملات افکار کارآگاهان را به سمت دیگری سوق داد و ماجرای این معمای جنایی پیچیده تر شد. این تحقیقات شبانه در حالی صورت گرفت که بلافاصله جلسه کارشناسی و تحلیل جرم در حاشیه یکی از خیابان های اطراف محمد آباد با حضور قاضی صفری و سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد) تشکیل شد و این فرضیه که اطلاعات مرد میانسال نادرست بود قوی تر شد. همزمان تحلیل خط به خط اطلاعاتی که نگهبان خانه ویلایی در اختیار پلیس قرار داده بود در زیر ذره بین فرضیه های مجرمانه قرار گرفت و ناگهان گروهی از کارآگاهان با دستور دستگیری خانه به محل کار او رفتند. نگهبان خانه ویلایی بود و حلقه های قانون را باز کرد. دستانش بسته بود.
این مرد ۵۲ ساله که همچنان با حیرت به کارآگاهان نگاه می کرد، از شدت شوک بدون هیچ حرفی به مرکز آگاهی پلیس آگاهی منتقل و تحت بازجویی های فنی قرار گرفت. او که با دیدن اسناد و مدارک حیرت انگیز کارآگاهان چاره ای جز گفتن حقیقت نداشت، ابتدا خطاب به استوار شفایی (دستیار کارآگاه) گفت: نمی خواستم او را بکشم اما در یک لحظه دچار شدم. حسادت می کنم که مرتکب چنین جنایتی شدم! وی با این اعتراف تکان دهنده و زیر نظر مستقیم سرهنگ سلطانیان متهم به قتل، مقابل افسر پرونده نشست و راز این جنایت هولناک را فاش کرد. وی گفت: این نقشه را برای فریب پلیس انجام دادم و از طرفی پیش از این با نگهبان جوان که می خواست او را در قتل دخیل کند مشکل داشتم اما دیدم با وجود حضور قاضی پلیس کارآگاهان او را دستگیر کردند. آنها نکردند!
وی در ادامه اعترافات خود افزود: من حدود ۳ ماه با آن زن رابطه داشتم و او را به عقد موقت خود درآوردم اما وقتی دیدم با افراد دیگری صحبت می کند حسادت کردم و با سیمان به سرش زدم. مسدود کردن. سپس جسد را داخل پتو و کیف گذاشتم. گذاشتم و گذاشتمش. سپس بلوک خونی را داخل گاری زباله انداختم.
در همین حال جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با قدردانی از هوشیاری کارآگاهان و رهنمودهای مقامات قضایی در کشف سریع این جنایت به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: اگر در انجام تحقیقات محرمانه اندکی تأخیر وجود داشت، ممکن است یک فرد بی گناه چندین روز در بازداشت بماند». باقی بماند و مورد بازجویی قرار گیرد که در این صورت خانواده وی نیز با مشکلات شدیدی مواجه می شدند، اما تجربه و تخصص کارآگاهان در کنار دستورات و راهنمایی های قاضی قتل عمد موجب شد تا عامل این جنایت در دادگاه کیفری به دست عدالت سپرده شود. کمتر از ۴۸ ساعت
سرتیپ دوم احمد نگهبان اظهار داشت: تلاش کارآگاهان برای کشف سایر زوایای این جنایت ادامه دارد و مردم مطمئن باشند فرزندانشان در نیروی انتظامی با دقت و سرعت با پرونده های مجرمانه برخورد کرده و تمام تلاش خود را برای احقاق حق به کار می گیرند. از ستمدیدگان استفاده می شود