رازگشایی از قتل مدیر شرکت خصوصی با اعترافات مرد همسایه
جسد مقتول این قتل در شامگاه ۱۰ خرداد کشف شده. مرد متوفی پیرمردی بود که جسدش در یک شرکت خصوصی در خیابان سهروردی تهران رها شده بود.
اعضای تیم جنایی پس از حضور در محل با جسد خون آلود مردی مواجه شدند که از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. بررسی ها نشان داد مقتول مالک و مدیر یک شرکت ساختمانی است. با توجه به سالم بودن درب های ورودی شرکت، احتمال قتل توسط یکی از آشنایان مطرح شد. در ادامه با توجه به عدم سرقت از محل، فرضیه قتل به دلیل تسویه حساب قوت گرفت.
در ادامه تحقیقات تیم جنایی، بررسی دوربین های مداربسته این شرکت در دستور کار قرار گرفت و تصاویری از عامل احتمالی قتل به دست آمد. تصاویر نشان می داد یکی از دوستان مقتول که در محله خود دفتر دارد لحظاتی قبل از جنایت وارد شرکت شده و دقایقی بعد با عجله از آن خارج شده است. با شناسایی هویت مرد همسایه که هومان نام دارد، بلافاصله کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به منزل وی رفته و ساعتی پس از کشف جسد مقتول متهم را دستگیر کردند.
ماموران در بازرسی از منزل متهم، لباس هایی را در ماشین لباسشویی کشف کردند که پس از انجام آزمایشات اولیه، ردی از باروت روی آن وجود داشت.
هومان در تحقیقات اولیه منکر قتل شد. ۹ روز پس از کشف جسد، هومان دوباره مورد بازجویی قرار گرفت و این بار ادعای جدیدی کرد و گفت: با مقتول اختلاف مالی داشتم اما قصد کشتن او را نداشتم. روز حادثه به ملاقاتش رفتم و داشتم تفنگم را تمیز می کردم که ناگهان تیر شلیک شد و به سر مقتول اصابت کرد. به خاطر اختلافی که با او داشتم می ترسیدم و نگران این بودم که کسی حرفم را باور نکند، تصمیم گرفتم فرار کنم.
با ادامه تحقیقات مرتبط با این پرونده، هومان بار دیگر اظهارات جدیدی را مطرح کرد.
وی گفت: با مقتول اختلاف مالی داشتم و به همین دلیل دو روز قبل از قتل تصمیم گرفتم او را بکشم. می دانستم اسلحه خریده است، به همین دلیل تصمیم گرفتم با اسلحه خودش او را بکشم، اما می دانستم که دفترش دوربین دارد و می دانستم دوربین های مداربسته کجاست. از آنجایی که نمیتوانستم دوربینها را غیرفعال کنم، آنها را با چسب پوشاندم و سپس نقشهام را عملی کردم. به بهانه اینکه می خواهم اسلحه اش را ببینم از او خواستم که اسلحه اش را به من نشان دهد و او با شوق قتلش را به من تحویل داد. سپس اسلحه را به سمت او گرفتم، در همان لحظه به من گفت مواظب باش، اسلحه پر است، بلافاصله به او شلیک کردم و سپس به دفترم رفتم تا فیلمم را در دفترم ضبط کنم و مدرکی داشته باشم که نیستم. یک قاتل.
با این اعترافات پرونده در یک قدمی تکمیل تحقیقات قرار گرفته و اکنون بازسازی صحنه یکی از مواردی است که به روند تکمیل تحقیقات کمک می کند.