طلاق میخواهم چون زنم بیشتر وقت را با دوستانش است
طلاق تصمیم هر دوی شما بود؟
این تصمیم من بود. همسرم هم قبول کرد. من آمده ام تا کار او را انجام دهم.
* چرا همسرتان با شما نیامد؟
وقتی تصمیم به طلاق گرفتیم همسرم نامه ای در دفتر داد و همه چیز را به من سپرد و سپس رفت. از آن زمان دیگر با او ارتباطی نداشتم و حکم طلاق را هم برای برادرش می فرستم.
* چه جوری آشنا شدید؟
او خواهر دوستم بود. در سفر با او آشنا شدم و سپس در سفر خارج از کشور رابطه مان جدی شد و تصمیم به ازدواج گرفتیم.
چرا تصمیم به طلاق گرفتی؟
رویا اصلا دختری نبود که بخواهد و بتواند زندگی را اداره کند. او هنوز برای این کار آماده نبود. او مرتب با دوستانش بیرون می رفت و برنامه هایش را با آنها هماهنگ می کرد. اصلا کارش را با من هماهنگ نمی کرد. وقتی اعتراض کردم گفت به تو ربطی نداره. من ازدواج کردم تا زندگی ام را حل کنم. به این ترتیب من منظم تر شده بودم. حتی نمی توانستم جشنی ترتیب بدهم چون نمی دانستم همسرم کجاست. حتی اگر تنها می رفتم نمی توانستم جواب مردم را بدهم.
*گفتی برادر شوهرت دوستت است. دوستی شما به خاطر این موضوع قطع نشد؟
برادرش اعتراف می کند که خواهرش زن زندگی نیست. خودش به من گفت اگر از خواهرش جدا شوم ناراحت نمی شوم. چون شرایط را می دید.
شرایط شما چه بود؟
رویا قبل از طلاق سه ماه به خانه من نیامد. حتی گفت برای طلاق به دادگاه نمی آیم و به من وکیل داد. با چنین شرایطی که انسان حاضر به ادامه آن است.
بعد از طلاق چکار میکنی؟
می دانم که روزهای سختی خواهم داشت چون همسرم را دوست داشتم اما سعی می کنم به زندگی برگردم.