جامعه خشن، جامعه آسیب پذیر… بحرانی قابل تامل…
مهمترین عامل در رفتار انسان میل و شکست است; یعنی اگر انسان رضایت گرفت و همچنین شکست خورد، سعی می کند به آنچه می خواهد برسد. در واقع لذت و شکست باید در تعادل باشند. وقتی انسان شکست می خورد، به قدرتی دست می یابد که بتواند به کام و ابزار آن برسد […]
مهمترین عامل در رفتار انسان میل و شکست است; یعنی اگر انسان رضایت گرفت و همچنین شکست خورد، سعی می کند به آنچه می خواهد برسد. در واقع لذت و شکست باید در تعادل باشند. وقتی انسان شکست می خورد به قدرتی می رسد که بتواند به هدفش برسد و ابزار آن می تواند خشونت باشد. این خشونت می تواند یادگیری باشد و همچنین می تواند خشم هایی باشد که جابجا شده اند. مثلاً وقتی صحبت از خشونت جامعه نسبت به افرادی می شود که به نوعی وابسته به قدرت هستند و افرادی هستند که مردم با آنها در ارتباط هستند، در واقع این افراد نمایندگان ساختاری هستند که به این افراد فشار می آورند و مردم نیز آنها را تا لبه های نظام تحت فشار قرار می دهند. وارد می کنند. این موضوع نوعی جابجایی است; یعنی فرد آسیب را از جای دیگری دریافت می کند و چون قدرت مقابله با آن را ندارد به قسمت دیگری خشونت می کند. به طور کلی در کشورهایی که رونق اقتصادی در سطح بالایی وجود دارد و توسعه یافته تلقی می شوند، آمار رشد جرم و جنایت در سطح پایین تری دیده می شود، اما برعکس، در کشورهایی که توسعه اقتصادی کند است، زمانی که سطح اقتصادی خانواده ها پایین می آید. در مقایسه با هزینه ها کوتاه است و همچنین در جامعه ای که اشتغال سالم یا فرصت ایجاد شغل برای شهروندان فراهم نمی شود، امکان رفتارهای نابهنجار افزایش می یابد. ناگفته نماند که تضعیف طبقه متوسط و افزایش فشار بر طبقات و اقشار آسیب پذیر می تواند دلیل اصلی گسترش رفتارهای نابهنجار و خشونت آمیز باشد. در جامعهای که افکار کلیشهای مبتنی بر احساسات نابارور و ارزشهای ناسالم وجود دارد و تقویت میشود، این موضوع میتواند باعث بروز مشکلات و رفتارهای نابهنجار شود. در واقع اگر در فرهنگ و ارزشهای یک جامعه تعصب بر عقلانیت غلبه کند، قطعاً آن جامعه در برابر پذیرش رفتارهای سالم مقاومت میکند. به طور کلی، هر نوع عملی که مبتنی بر حماقت یا تجربیات نادرست گذشته باشد، می تواند باعث رشد تعصبات یا تنگ نظری شود. یک فرد متعصب همیشه خود را درست می داند و در برابر انتقاد یا نظرات دیگران مقاومت می کند. در واقع در جامعه ای که تعصب وجود دارد، افراد بدون اطلاعات کافی در مورد یک موضوع قضاوت می کنند یا طرف می گیرند. بنابراین اگر مردم در مورد افکار غیرمولد تعصب داشته باشند، مثلاً ازدواج یک پسر عمو و پسر عمو در بهشت ثبت شده است که امروز جایی برای اعراب ندارد، می تواند عامل رفتارهای نابهنجار باشد و همچنان شاهد خواهیم بود. آی تی. با توجه به اینکه توجه به جوانان و عقاید و سلیقه آنان در امر ازدواج تاکید می شود، در برخی اقوام بر ازدواج های خانوادگی تاکید می شود که گاهی منجر به رفتارهای خشونت آمیز می شود. در نتیجه تعصب می تواند احساس غیرمولد را در جامعه گسترش دهد و زمینه رشد پرخاشگری یا خشونت و بداخلاقی را فراهم کند. همچنین سرمایه اجتماعی به معنای وجود شبکه های اجتماعی است که افراد از طریق آن با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و با همکاری یکدیگر وظایف مختلفی را انجام می دهند. سرمایه اجتماعی شبکه درهم تنیده ای از هنجارها، ارزش ها و ادراکات مشترک در جامعه است که همکاری و تعامل بین افراد را تسهیل می کند. حال اگر این شبکه دچار افت یا کاهش تولید مثل شود می تواند باعث رفتارهای نابهنجار و انحرافات اجتماعی شود. آیا خروج از یک جامعه سخت کار با وجود برنامه های برنامه ریزی شده دشوار است؟