درباره ۲ قسمت پخششده سریال «داریوش»
اما در سریال داریوش که تاکنون دو قسمت از آن از پلتفرم فیلم نت پخش شده است، علاوه بر فیلمنامه و کارگردانی، عوامل دیگری مانند حضور نام های آشنا که قبلا اکانت های خود را پس داده اند را می توان برای جذب مخاطب در نظر گرفت. . نوید محمودی که مدیریت تولید این سریال را به عنوان تهیه کننده بر عهده دارد یا هادی حجازی فر به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر این سریال و یا حضور بازیگرانی چون مهرداد صدیکیان، محسن قصابیان، عباس جمشیدی فر، رامین راستاد. ، علی صالحی و ژیلا شاهی که نقش آن ها را بازی می کنند سابقه طولانی در کارنامه کاری خود دارند و تاکنون شاهد حضور آنها در این دو قسمت بوده ایم که هر کدام از عوامل جذب مخاطب در این سریال هستند.
سکانس جاده و کوه پوشیده از برف در افتتاحیه این سریال به قدری جذاب است که هر بیننده ای را به وجد می آورد و کابوسی که بعدها برای داریوش شخصیت اصلی داستان در آن کوه با کارگردانی خوب ترسیم شد. دکوپاژ نیز نوید تماشای یک سریال کامل را می دهد. به مخاطب تعلیق می دهد.
فیلمنامه «داریوش» نوشته هادی حجازی فر لایه هایی از عشق، زندگی، دزدی و جنایت را در بستر جامعه می پروراند و با چند سکانس طنز در قسمت دوم مخاطب را غافلگیر می کند.
این حجم از داده ها در ۲ قسمت اول این مجموعه درباره داستان ها و شخصیت ها باید هشدار دهنده باشد. اینکه دیالوگ و حس هر یک از شخصیت ها در لحظه تغییر می کند به نوعی بی ثباتی را در شخصیت های این سریال به مخاطب القا می کند که تا این لحظه بیشتر تکلیف آن ها برای مخاطب مشخص نشده است و چرا شخصیت پردازی ها به طور مداوم بر اساس پیشرفت داستان تغییر می کند. آنها یک علامت سوال بزرگ هستند که در ذهن نقش بسته است.
اما از آنجایی که دو قسمت از این سریال پخش شده است، نمی توان فیلمنامه را به درستی تست کرد، زیرا هنوز مشخص نیست ساختار فیلمنامه با چه ذهنیتی مهندسی شده است، اما در این مرحله فقط کارگردانی شده است. هادی حجازی فر و بازی های متفکرانه بازیگرانش برای لذت بردن. نقل می کنم آیا وقتی نوه داریوش به او پلی استیشن هدیه می دهند می توان از بازی و عکس العمل رد شد؟ آیا می توان از دکوپاژ سکانس کابوس داریوش با فضای وهم آلودش چشم پوشی کرد؟ وقتی قسمت اول را دیدم با خودم گفتم وای حجازی فر کارگردانی کرد و واقعاً به نظرم قابل تحسین است اما دیدن آشفتگی ساختاری در فیلمنامه که در قسمت دوم ظاهر شد نگران کننده به نظر می رسد. چگونه قرار است وحدت عمل در شخصیت های این سریال حاصل شود؟ آیا مثل دو سکانس هجوم اراذل به خانه و فرار داریوش و پناه بردن به پسر نیمه ریش همسایه که چهره ای کمیک به تصویر می کشد و همزمان با صدای دعوا می دانیم که دختر داریوش ایستاده است. در مقابل اراذل تنهاست و داریوش بی تفاوت تقاضای تیغ می کند. او ریش خود را می تراشد، آیا باید منتظر چنین تناقضاتی باشیم که در آینده موقعیت طنز ایجاد کند؟ یا فیلمنامه نویس قصد دارد در وحدت شخصیت ها شگفتی خاصی ایجاد کند؟ آیا قرار است علاوه بر به تصویر کشیدن مصائب اجتماعی داریوش و خانواده اش و همچنین فضاهای سورئال در کابوس های داریوش، شاهد طنز موقعیت و شاید فضایی فانتزی باشیم؟
باید منتظر بمانیم تا ببینیم داستان و شخصیت های ترسو در برابر شخصیت های خشن که تعلیق خوبی در داستان و در کل شخصیت های قهرمان و آنتاگونیست این سریال ایجاد کردند به کجا می انجامد و تصور می کنم در آینده این مجموعه را می توان از منظر جامعه شناسی به خوبی مشاهده کرد. بهتر تحلیل کرد
امیر افشارفتوحی از اعضای انجمن منتقدان سینما است