اعتراف دختر جوان به قتل همسایه: چهرهام را مسخره کرد، عصبانی شدم
مرد جوانی که برای دیدن مادربزرگش رفته بود چند روز پیش با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از قتل مادربزرگش در یکی از محله های پایتخت خبر داد. گفت: مادربزرگم تنها زندگی می کرد. امروز به دیدنش رفتم که با بدن خون آلودش روبرو شدم.
با آغاز تحقیقات جنایی، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حادثه حضور یافتند. خانواده مقتول از سرقت طلاهای این زن نیز خبر دادند. در چنین شرایطی بود که فرضیه قتل این زن تنها با انگیزه سرقت تقویت شد. ادامه تحقیقات حاکی از آن بود که این قتل توسط فردی که مقتول را می شناخت انجام شده است. چون قفل درب ورودی منزل مقتول سالم بود. به همین دلیل تحقیقات بر روی آشنایان مقتول و افرادی که به خانه پیرزن مراجعه کرده بودند متمرکز شد. در این بین دختر همسایه که به تنهایی به خانه این زن مراجعه می کرد به دلیل رفتارهای ضد و نقیضش دستگیر شد.
اگرچه این دختر قتل را انکار کرد، اما شواهدی علیه او وجود داشت که منجر به تحقیقات بیشتر شد. در نهایت این دختر اعتراف کرد و گفت که جان همسایه مسن خود را گرفته است.
متهم درباره انگیزه قتل گفت: صورتم به دلیل ماه گرفتگی قرمز شده و چشم چپم کوچکتر از چشم راستم است. مقتول بارها صورتم را مسخره کرد و آن روز در خانه اش بودم که دوباره گفت چرا چشمات اینطوری است و عمل نمی کنی. وقتی این جمله را گفت، عصبانیت عجیبی به سراغم آمد. به آشپزخانه رفتم. از کابینت آشپزخانه چاقو برداشتم و چند ضربه به او زدم.
این متهم قتل درباره سرقت طلاهای مقتول نیز گفت: بعد از قتل متوجه شدم چه اشتباهی مرتکب شده ام. تصمیم گرفتم ۶ دستبند مقتول را بدزدم تا ردیابی مال باخت تا مسیر تحقیقات به سرقت مرگبار منتهی شود، اما در نهایت اشتباه کردم.
او در مورد حلقه ها و چاقوی خون آلود گفت: «آنها را در سطل زباله انداختم.
با این اعتراف تحقیقات از دختر جوان توسط ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران ادامه دارد و مراحل تحقیقات وارد مرحله بازسازی صحنه می شود.