این افغانهای ساکن ایران، رنگ کابل را هم ندیدهاند
از سوی دیگر، دفاع از وضعیت فعلی قطعا اشتباه است. حمایت از حقوق بشر مهاجران را نباید با کنار گذاشتن سیاست مهاجرت اشتباه گرفت. مدافعان این موضوع را نادیده می گیرند و جنبه های امنیتی موضوع را دست کم می گیرند یا حتی آن را انکار می کنند، بنابراین مخالفان حضور مهاجران و سیاست گذاران احساس می کنند که این گروه مسئولانه عمل نمی کند. این جنبه از رفتار در حوزه های دیگر نیز وجود دارد. مخالفان حضور مهاجران نیز ابعاد اقتصادی، شدت اخراج، مسائل سیاست خارجی و عدم امکان برخورد مطلق با مهاجرت را نادیده می گیرند.
من معتقدم مسائل و مشکلات ایران دو ویژگی مهم پیدا کرده است. از یک طرف ابعاد آنها افزایش یافته و حل آنها دشوار است. از طرفی با مشکلات مختلفی در هم تنیده است و شاید هیچ کدام به صورت جزئی و به تنهایی قابل حل نباشد. به عنوان مثال، موضوع مهاجران افغان دارای ابعاد امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و همچنین سیاسی و روابط خارجی است. با یک دستور ساده نمی توان مشکل را حل کرد. مثلا می گفت مهاجران غیرقانونی تا پایان سال ایران را ترک کنند! زمانی که دستورات دولت بر اساس واقعیت نباشد و در عمل محقق نشود، کل دستورات را باطل می کند و همچنین باعث می شود که دستگاه های اجرایی به دلیل ناامیدی دست از کار بکشند.
هنگامی که دولت موفق به جلوگیری از ورود غیرقانونی می شود، در گام بعدی احتمالاً می تواند غیرقانونی های موجود را اخراج کند.
ضمن اینکه هنوز آمار قطعی و یا برآورد منطقی از ابعاد این پدیده ارائه نشده است. آمار و اطلاعات به شکلی غیر متعارف و در فضای ملتهب افکار عمومی منعکس می شود. طی روزهای گذشته خبر مدیر کل بیمه سلامت استان البرز مبنی بر اینکه ۵۰ درصد تولدها در استان البرز مربوط به اتباع بیگانه است منتشر شد. البته به گفته اکثر مردم منظور از اتباع افغانی است.
این خبر بازتاب زیادی داشت و در افکار عمومی وحشتناک تلقی شد. اگرچه معلوم شد این خبر تحریف شده است، اما چون آقای مدیرکل گفته است «بیش از ۷۳ درصد زایمان ها در استان به روش سزارین بوده است» اما توضیح می دهد که «در یکی از بیمارستان های البرز بیش از ۵۰ درصد این تولدها توسط اتباع صورت گرفته است.
منظورشان بیمارستان دولتی کمالی است که طبق هماهنگی های انجام شده در استان اتباع خارجی برای زایمان به این بیمارستان معرفی می شوند. در واقع آمار مدیرکل فقط مربوط به سهم اتباع خارجی در زایمان سزارین در سال ۱۴۰۲ در تنها بیمارستان استان البرز است که برای این افراد در نظر گرفته شده است و نه همه زایمان های استان البرز که بسیار بیشتر از یک بیمارستان است.
تا جایی که یادم هست دو سال پیش در یکی از شهرهای دیگر خبر مشابهی منتشر شد و معلوم شد که فقط آمار تولد در فلان بیمارستان مربوط به اتباع آن شهر است. صرف نظر از نادرست بودن این اخبار، دلیل تولید، انتشار و پذیرش آنها وجود همین حساسیت ها نسبت به تبعات حضور آنها در کشور است. مثلاً اگر جنایت یا قتلی توسط شهروندان اتفاق بیفتد، بلافاصله برجسته و منعکس می شود و تصور این است که جنایات و قتل های آنها زیاد است.
این موارد نشان می دهد که در فضای غیرسیاسی آمیخته با احساسات – چه مثبت و چه منفی – به این نوع مسائل به صورت موردی، اغراق آمیز و پر از اطلاعات نادرست و گمراه کننده و درک تحریف شده از یک واقعیت اجتماعی پرداخته می شود. تشکیل می شود. که عموماً به ضرر کشور است.
سوال اینجاست که این افغان های غیرقانونی در ایران چه می کنند؟ آنها اغلب مشغول کار هستند. خوب! آیا تصوری از عدم حضور چند میلیونی آنها در بازار کار داریم؟ مزایا و معایب این حضور چیست؟ هزینه های زیرساختی آنها برای کشور چقدر است؟ نان، آب، برق، حمل و نقل، آموزش، بهداشت، امنیت و … چه هزینه ای برای ما دارد؟ ملاحظه می شود که در هر جنبه ای از موضوع با ابهامات فراوانی مواجه هستیم و اگر فشار فضای هیجانی تشدید شود و اتفاق ناخواسته ای رخ دهد، ممکن است سیاست گذاران را مجبور به واکنش های فوری و بدون برنامه کند.
در این زمینه اگر بخواهم پیشنهاد خاصی را به آقای رئیس جمهور ارائه کنم. تعریف ساختاری ترجیحاً در سطح معاونت که وظیفه آن هماهنگی و پیگیری و حل چند موضوع عمده باشد، مسائلی که حل آن نیازمند همکاری چند دستگاه اجرایی و حتی مقننه و قضاییه و سایر دستگاه های دولتی است. مسائل بزرگی که نباید زیاد باشد اما به هر حال مهاجران افغانستانی و حضور آنها در ایران قطعا یکی از آنهاست. یکی دیگر از آنها جمعیت است که به موضوع مهاجرت نیز مربوط می شود.
ادامه وضعیت فعلی و بار پناهندگان یا مهاجران به هر سمتی که باشد برای اقتصاد، امنیت، فرهنگ و حتی سیاست خارجی کشور زیان آور است. نباید اجازه داد افکار عمومی به صورت احساسی و بر اساس نفرت و شیفتگی خارج از بحث های سازنده شکل بگیرد. اتفاقاً بخش مهمی از مهاجران افغانستانی که در ایران زندگی می کنند نیز از این وضعیت غیرسیاسی رنج می برند. پذیرفتنی نیست که شهروندان ایرانی با روش های مختلف مانند آدرس پستی، اطلاعات شغل و بیمه، تلفن همراه، حساب بانکی و … تحت نظارت و کنترل دولت باشند، اما میلیون ها افغان بدون نظارت و فارغ از این امر هستند.
به نظر می رسد اقتصاد کشور از وجود نیروی کار ارزان آنها سود می برد، اما این واقعیت رویه های دیگری نیز دارد. اولاً، نیروی کار ارزان لزوماً برای اقتصاد مفید نیست، زیرا از نوآوری های تکنولوژیکی و غیره جلوگیری می کند و تولید بسیار به نیروی کار ارزان وابسته می شود. علاوه بر این، جامعه و اقتصاد ایران یارانه محور است، نان، آب، انرژی، آموزش، بهداشت، حمل و نقل و انواع کالاها و خدمات دیگر در قالب یارانه ارائه می شود و میلیون ها نفر از این کالاها و خدمات استفاده می کنند. مردم فشار بیشتری بر یارانه ها وارد می کنند. پرداختی می آورد، سود این یارانه ها در واقع به جیب کارفرمایان می رود.
البته فشارهای اخیری که علیه حضور افغانها دیده میشود، ممکن است به دلیل تمرکز زیاد آنها در دو استان تهران و البرز و کاهش سطح اقتصادی مردم و انتقال بخشی از شهروندان به منطقه باشد. در شهرهای اطراف تهران و کرج، فشار تقاضا برای مسکن در این مناطق افزایش یافته و این امر باعث تشدید نگرش های عمومی علیه افغان ها شده است.
لازم به ذکر است که ایران بیش از چهار دهه است که میزبان مهاجران افغانستانی بوده و در این مدت نسلی از آنها در ایران متولد و بزرگ شده اند و در نهادهای رسمی تحصیل کرده اند و از نظر فرهنگی بیشتر ایرانی به شمار می روند تا افغانی. و جامعه . بسیاری از این گروه هرگز به افغانستان نرفته اند. هدف از بیان این نکته این است که در موضوع مهاجران افغانستانی باید لایه های متعدد این جمعیت را دید نه اینکه همه آنها را زیر یک دسته کلی قرار داد.
یک نکته مهم را فراموش نکنیم. این تصور که افغان ها متعلق به کشور دیگری هستند و با ما کاری ندارند کاملا اشتباه است. افغانستان فراتر از اشتراکات فرهنگی و نژادی همسایه ماست. هر اتفاقی در آنجا بیفتد، عواقب آن گریبان همسایگان از جمله ایران را خواهد گرفت. هیچ مهاجری را نمی توان با دیوار و سیم خاردار متوقف کرد. آب های خروشان دریای مدیترانه مانع هجوم پناهجویان به اروپا نشده است. نتیجه دیوار چند لایه و الکترونیکی ترامپ به ارتفاع ۹ متر چه شد؟ دیوار ترکیه و ایران نیز توسط مهاجران افغان به سادگی با حفاری خنثی شده است.
سیاست دیوار کشی در برابر مهاجران مانند سیاست ما در پذیرش دانشجو در دانشگاه است. می خواهیم ورود را سخت کنیم، اما بعد از ورود، حضور و فارغ التحصیلی را با دانش اندک آسان می کنیم. اگر حضور در داخل کشور محدود شود، هیچکس به صورت غیرقانونی وارد کشور نمی شود. موضوع مهاجرت و پناهندگی یک موضوع بین المللی است و به همین راحتی که فکر می کنیم با ساختن دیواری به ارتفاع چند متر حل می شود، حل نمی شود.
هیچ چیز به اندازه ثبات و پیشرفت در کشورهای همسایه به این موضوع کمک نمی کند. زمانی بود که تعداد پناهندگان کرد و عرب عراقی در ایران حتی از افغانها هم بیشتر بود، حالا به خانههای خود بازگشتهاند و حتی ایرانیهای قابل توجهی در مناطق خود ساکن شده و فعال شدهاند. فقط به این دلیل که آنجا در حال توسعه است.
کسانی که از ورود طالبان استقبال کردند، احتمالاً به این بخش مهم موضوع توجه نکرده بودند. مشکل مهاجران با تدوین قانون کاهش ۱۰ درصدی در سال یا با بیان اینکه مهاجران غیرقانونی تا پایان سال اخراج می شوند حل نمی شود. بهترین راه حل این است که یک مرجع هماهنگ کننده با همه نهادهای ذیربط داشته باشید و در یک بازه زمانی مشخص از آن برنامه اجرایی بخواهید. برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت. اقدامات احتیاطی و سنگین در هر جهتی نه تنها مفید نیست بلکه مضر است.