تصمیمگیران، فقط شعار حمایت از حوزه کودک میدهند
«لالایی» به کارگردانی احمد درویش علیپور و تهیه کنندگی پژمان لشکری پور این روزها از تریبون فیلمو پخش می شود. در این مجموعه علاوه بر داریوش فضیایی، هنرمندانی چون گوهر خیراندیش، سعید امیرسلیمانی، امیرمحمد متقیان، نعیمه نظام دوست، کمند امیرسلیمانی، سپند امیرسلیمانی، هلیا امامی، امیر کربلایی زاده، حامد وکیلی، مرضیه سحا، مرضیه سحا، حضور دارند. ابراهیم شفیعی و نیما قربان زاده حضور دارند.
مجموعه ای شاد که با حال و هوای دیگر آثار داریوش فضدی همخوانی دارد و برای کودکان ساخته شده است. داستان «گلشن» پیرزنی و صاحب خیریه است که بر اثر تصادف حافظه خود را از دست داده و در شرایطی جوانی را به همراه پسرش از دست داده است. او اشتباه می کند.
به همین منظور با امیرمحمد متقیان چهره شناخته شده کودک که پیش روی شماست گپ کوتاهی انجام دادیم.
در دهه هفتاد و هشتاد و قبل از آن برنامه های خوب و باکیفیتی در حوزه کودک داشتیم اما از آن دوره به بعد بچه های ما پای انیمیشن ها و برنامه های کودک خارجی می نشینند. این تغییر و خلأ محسوس در حوزه کار کودک از کجا نشات گرفت و دلیل آن چه بود؟
خب در آن زمان تنها رسانه ای که وجود داشت تلویزیون بود در حالی که الان یک بمباران رسانه ای است. تلفن همراه، تلویزیون، ماهواره و شبکه های اینترنتی که هر کدام مسیر و خط مخصوص به خود را دارند. این کثرت رسانه، حواس و نظر مخاطب را پراکنده می کند. اما در حوزه کار کودک نیز با سیاست ها و بی توجهی های نادرستی مواجه شدیم که دیگر زمینه را برای تمرکز فرزندانمان روی محتوای داخلی ایجاد نکرد. در حالی که هنوز چهره های قابل توجهی در حوزه کودکان داریم که می توانند مانند گذشته کار کنند و به تربیت و تربیت کودکان مطابق با فرهنگ ما کمک کنند. باید در نظر داشته باشیم که عموی پورن در آن دوران که شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام وجود نداشت تا یک فرد را معرفی کند و بر شهرت او بیافزاید اتفاق بسیار ارزشمندی بود.
برخی از هنرمندان کودک مسیر کاری خود را به آثار بزرگسالان تغییر داده اند و دلیل آن نیز به دلیل فضای کاری بهتر است. چرا حوزه کودک در سال های اخیر اینقدر نامناسب شده است؟
مسئولین باید پاسخ دهند چرا چرا که این سوال ما هم هست. اما اگر از تجربه بخواهم بگویم در تمام این سال ها فقط دیدیم که تصمیم گیران و کارشناسان حوزه کودک فقط شعار حمایت از حوزه کودک را داده اند. می گویند بچه ها برای ما خیلی مهم هستند و آینده در دست بچه هاست و حمایت آنها در این جمله خلاصه می شود. در حالی که نه بودجه خاصی برای کار کودکان در نظر گرفته می شود و نه در جشنواره ها جدی گرفته می شود. هنرمندان کودک دستمزد منصفانه ای ندارند، زیرا برآورد کار کودک نسبت به سایر آثار کمتر است. در صورتی که ما نیز در حال مبارزه هستیم. ما همچنین همان کار و تلاش هنرمندان بزرگسال را در پروژه ها تحمل می کنیم، اما نتایج یکسان نیست. به همین دلیل الان میخواهم با بزرگترها هم کار کنم، چون قدر کار ما را نمیدانند و این باعث ناامیدی فعالان حوزه کودک میشود.
با این حرف ها تمایلی به بازی در فیلم ها و سریال های غیر از کودکان دارید؟
بله، علاقه زیادی به کار در فضای بزرگسالان دارم. اما متاسفانه کارهایی که در مدل فیزیکی پیشنهاد می شود، نقش های خوب و پر جنب و جوشی نیستند. در کشور ما شخصیت پیچیده و درجه یک برای آدمی در مدل فیزیکی من نوشته نمی شود، در حالی که در همه جای دنیا این امر رایج است، مثل آقای «پیتر دینکلیج» که در بازی تاج و تخت کار می کرد. در ایران، بزرگ همه ما در این شرایط جسمانی، آقای اسدالله تنها کسی است که هنوز راضی نیست و شاید هنوز شخصیت هایی را که دوست داشته بازی نکرده است.
اگر نقش های خوبی به ما پیشنهاد شود قطعا می پذیریم و کار می کنیم. راستی تا الان ترجیح دادم با نفر اول این ژانر یعنی داریوش فوزیدی باشم و اگر قراره در زمینه دیگه ای کار کنم میخوام کار خوب و ماندگاری باشه که یه جورایی پیشرفت به حساب بیاد. من، نه پسرفت.
آیا تجربه ای در زمینه بزرگسالان دارید؟
کار کوتاهی ساختم و در سال ۱۳۷۸ در فیلمی به کارگردانی نوید اسماعیلی بازی کردم. آن کار داستان خوبی داشت که شخصیت مورد نظر من را داشت، اما متأسفانه وقتی وارد تولید شد، روند تغییر کرد و اتفاقی که منتظرش بودم، نیفتاد.
قصد ندارید برای فضایی که در نظر دارید چیزی مناسب بسازید؟
چرا به این موضوع فکر می کنم و به همین دلیل رشته کارگردانی را افق میهن کردم. می خواهم چند کار کوتاه دیگر بسازم تا تجربه کسب کنم و حرفی برای گفتن داشته باشم. بعد از آن حتماً کار خوبی انجام خواهم داد و نقش خوبی را برای خودم به جا می گذارم که دریچه جدیدی به روی افراد با استعداد جسمانی من باز خواهد شد.
اگر می خواهید اثر کودک خلق کنید، بیشتر وارد چه حوزه هایی می شوید که خلاء را احساس می کنید؟
یکی از مهم ترین مسائلی که فرزندان ما باید متناسب با سن خود یاد بگیرند، مسائل بهداشتی و جنسی است. به نظر من خیلی بهتر است که کودک را از سنین خاصی به صورت اصولی با این مسائل آشنا کنیم تا اینکه تصادفی یا از روی کنجکاوی در اینترنت با این موارد آشنا شویم و یادگیری درست این موارد می تواند از آن جلوگیری کند. صدمات زیاد در کودکان و نوجوانان
بیایید در مورد سریال لالایی صحبت کنیم، کلمه “لالایی” چه تصویری را در ذهن شما تداعی می کند؟
با شنیدن این کلمه یاد مادرم می افتم. ترانه ای که مادرمان از کودکی برایمان خوانده بود و با آرامشی همراه بود که آن آرامش خاص را در هیچ جای دنیا نمی توان یافت.
داستان «لالایی» شامل چه مفاهیم و آموزه هایی است؟
لالایی یک سریال کودک و خانوادگی است. تمام پیام این سریال انسانیت است. یاد بگیریم از همدیگر مراقبت کنیم، قدر یکدیگر را بدانیم. آنچه از مردم می ماند عشقی است که در دل مردم وجود دارد. سرمایه گذاری روی بچه هایی که استعداد دارند و می توانند به جایی برسند، اما به دلیل عدم حمایت نمی توانند قدمی در مسیر موفقیت بردارند.
در شرایط کنونی که کودکان و نوجوانان نسبت به گذشته آگاهی و دسترسی بیشتری به رسانه و اینترنت دارند، به نظر شما «لالایی» آنقدر قوی است که بتواند نظر این گروه را به خود جلب کند؟
ما بچه های دیروزی داریم که بچه های امروز را مخاطب بالقوه ما می کند. مخاطب دیروز ما در کنار فرزندانش کار امروز ما را تماشا می کند. این دیالوگی است که من و عمو پورنگ بارها شنیده ایم و خوشحالیم که پدر و مادر به ما می گویند در دوران کودکی ما مخاطب برنامه شما بودیم و الان بچه هایمان برنامه شما را می بینند. علاوه بر این، لالایی داستان خوبی دارد که توسط بازیگران خوب تهیه شده است و به نظرم می تواند جای خود را در دل مخاطب پیدا کند.