دلسوزی سارقان برای دختر مالباخته باعث دستگیریشان شد
این دو سارق ابتدا به خانه دختر جوان حمله کردند و طلاها و حتی خودروی او را سرقت کردند اما با دیدن گریه او تصمیم گرفتند اموال مسروقه را پس دهند.
این دختر به نام مریم با ماموران پلیس تماس گرفت و گفت: دو مرد جوان وارد خانه من شدند و تمام پول و طلاهایم را برداشتند. ماشینم را هم از پارکینگ گرفتند و بردند. خیلی ناراحت بودم و گریه می کردم و از آنها خواستم که پول را برگردانند. گفتم اینها همه دارایی من است و سال ها برای جمع آوری این پول زحمت کشیدم و پشتوانه دیگری ندارم. یکی از آنها که خیلی جوان بود گفت دوستش را راضی می کنم که پول را پس بدهد و بعد از خانه من رفتند.
در حالی که تحقیقات برای شناسایی سارقان آغاز شده بود، دختر جوان با پلیس تماس گرفت و گفت که سارق جوان با او تماس گرفته و برای بازگرداندن طلاها و پول ها قرار ملاقات گذاشته است. ماموران با اطلاع از محل در کمین محل قرار گرفتند و سارقان را به محض رسیدن دستگیر کردند.
دو پسر جوان به دزدی اعتراف کردند اما گفتند از کاری که کرده اند پشیمان شده و اموال دختر را پس دادند.
پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در این جلسه شاکی یک بار دیگر اتفاقات رخ داده را شرح داد و سپس نوبت به متهم ردیف اول رسید. این متهم به نام کارن به قضات گفت: نامزدی به نام ندا دارم که با مالباخته دوست بود. او به من گفت که این دختر در خانه اش پول و طلای زیادی دارد و هر چه به دست می آورد را به طلا تبدیل می کند. من هم موضوع را با دوستم در میان گذاشتم و قرار شد با پوریا برای دزدی برویم. روز حادثه ندا تماس گرفت و گفت مریم در حال اسباب کشی است و فرصت خوبی برای سرقت است. ما هم رفتیم و با تهدید وارد خانه شدیم و طلاها و پول ها را برداشتیم. وقتی داشتیم بیرون می آمدیم، دختر جوان خیلی گریه کرد و گفت که تمام عمرش برای کسب درآمد کار کرده است و الان همه دارایی اش را می گیریم. پوریا دلش شکست. بعد از سرقت به من گفت پول را برگردان و اگر این کار را نکنیم بدبخت می شویم.
متهم گفت: وقتی تصمیم گرفتیم پول را برگردانیم دیگر ندا را ندیدم. او برای اینکه دستگیر نشود فرار کرد و من هنوز از او اطلاعی ندارم.
سپس متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. وی همین اظهارات را تکرار کرد و با توجه به اینکه پشیمان شده بودند از دادگاه تقاضای بخشش کرد.
در پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیم گیری وارد دادگاه شدند.