«تکرار تاریخ» به روایت داودنژاد :: افق میهن
علیرضا داودنژاد کارگردان «نیاز»، «مصاب شیرین» درباره فیلم های کمدی این روزها معتقد است: تولید فیلم هایی که باعث خنده، گریه و سرگرمی مردم می شود و چرخه تولید، توزیع و نمایش محصولات داخلی را حفظ می کند. تا اطلاع ثانوی احساس می کنم لازم است و در عین حال به انزوای سینمای اجتماعی ایران که در مسیر موفقیت های داخلی و خارجی پیش می رفت عمیقاً متاسفم و اعتراض دارم، اما به هر حال نباید فراموش کرد. که در نهایت و تحت هر شرایطی، حفظ منظم سالنها برای سینمای ایران، اولویتی بی چون و چرا دارد.»
به گزارش افق میهن، این کارگردان سینمای ایران در متنی که در اختیار ایسنا قرار داد، با اشاره به فیلم های کمدی این روزهای اکران سینما نوشت: سینمای ایران قبل از انقلاب بار دیگر این نوع فیلمسازی را تجربه کرده است. سینمای زیر سایه سانسور که فیلم ایرانی را از زندگی ایرانی جدا کرد -مثلاً توقیف فیلم های مهرجویی- و آن را در رقابتی نابرابر با موج فیلم های تجاری وارداتی برای رسیدن به سالن های سینما قرار داد. رابطه جنسی، خشونت و انفعال، تقلید و کپی برداری راه حلی اجتناب ناپذیر بود که راز بقای جریان تولید داخلی شد.
در دوربین ها حلقه کوچکی از فیلم بود که فیلمبردار هر از گاهی وسط حلقه های فیلم می گذاشت و صحنه کافه و رقص و آواز بود. درگیری هایی که هیچ شباهتی به دعواهای واقعی نداشتند و یکی دیگر از پایه های ضروری هر فیلمی بودند.
بدون کافه و دعوا فیلم ساخته نمی شد و کم کم رقصنده و مشتری کافه به شخصیت اصلی تبدیل شد. آنچه صنعت سینمای دوبله سیاه و سفید را نگه داشت و چهار گروه، چهارده سالن در تهران و صدها سالن در شهرستان ها را برای تولید داخلی نگه داشت، این نوع فیلم ها بود که در شرایط ممیزی و واردات بی رویه فیلم های خارجی تولید می شد. . و به سالن های سینما ارسال شد. اگرچه منحنی تولید به تدریج از یکصد فیلم در سال به کمتر از پانزده فیلم در سال ۱۹۵۶ کاهش یافت و فیلمهای خارجی کنترل بلامنازع بر فضای دیداری و شنیداری کشور را به دست آوردند، فیلمهای داخلی همچنان توانستند چهار گروه تئاتری را به خود اختصاص دهند. انقلاب فیلم های داخلی را حفظ کرده و به عنوان میراثی برای سینمای پس از انقلاب باقی بگذارند.
اتفاقی که امروز در سینمای ایران می افتد، تکرار تاریخ است و در شرایط ممیزی، سیطره بازار سیاه و ورشکستگی اکثریت فیلم هایی که اکران می شوند، برخی از تهیه کنندگان سعی در احیای سالن ها و تامین آن دارند. با فیلم هایی که مردمش فارسی صحبت می کنند. می زنند و با لهجه اقوام ایرانی برای نگه داشتن حرف می زنند. من به این مبارزه احترام می گذارم و سطح فیلمسازی را در آنها بالاتر از سطح فیلم های آن دوره می بینم و تا زمانی که ممیزی صورت می گیرد و بازار سیاه حاکم است و بیشتر فیلم ها در تاریکی و انزوا زیر آب می روند. و بدون هیچ گونه معرفی و تبلیغ موثر. ساختن فیلم هایی که باعث خنده، گریه و سرگرمی مردم شود و چرخه تولید، توزیع و نمایش محصولات داخلی را تا اطلاع ثانوی حفظ کند ضروری می دانم و در عین حال از انزوای سینمای اجتماعی ایران عمیقا متاسفم. که در مسیر موفقیت های داخلی و خارجی پیش می رفت. من هستم و به آن اعتراض دارم، اما به هر حال نباید فراموش کرد که در نهایت و تحت هر شرایطی، حفظ منظم سالنها برای سینمای ایران اولویتی غیرقابل انکار است.»