اعتقاد به وجود ارواح و اشباح؛ آیا خندهدار است یا فراطبیعی و واقعا هستند؟
آیا تا به حال اتفاق عجیبی برای شما افتاده است که دلیلی برای توضیح آن نداشته باشید؟ بسیاری از مردم چنین رویدادهایی را تجربه کرده اند، اما آیا این بدان معناست که ارواح واقعا وجود دارند؟
اعتقاد به ارواح ممکن است یک چیز خنده دار به نظر برسد. اما با وجود اینکه هیچ مدرکی برای اثبات آنها وجود ندارد، آنها هزاران سال است که ذهن انسان را تسخیر کرده اند.
هر دوره و هر فرهنگی نوع خاص خود از داستان های ارواح را دارد که هر کدام با زمینه خاصی شکل گرفته اند و با وجود ظهور تفکر علمی در قرن ۲۰ و ۲۱، هنوز اعتقاد به آنها در جوامع بسیار زنده است.
در سال ۲۰۲۰، یک نظرسنجی توسط موسسه معتبر YouGov نشان داد که ۴۶٪ از آمریکایی ها به ارواح اعتقاد دارند. یک نظرسنجی قدیمی توسط همین موسسه در سال ۲۰۱۴ نشان داد که از هر سه بریتانیایی یک نفر (۳۴ درصد) به ارواح اعتقاد دارد.
۲۰ درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی سال ۲۰۲۱ نیز ادعا کردند که شخصاً با یک روح روبرو شده اند.
در حال حاضر مشخص نیست که آیا تعداد ایمانداران ارواح افزایش یافته است یا خیر، اما دلیلی وجود دارد که فکر کنیم احتمالاً افزایش یافته است.
چیزهای غیرعادی و ماوراء طبیعی از جمله ارواح و ارواح همه جا هستند. در فیلمها، بازیهای ویدیویی، پادکستها، کتابها و غیره. هرکسی که از اینستاگرام یا TikTok استفاده میکند احتمالاً داستانهایی از تسخیر افراد توسط ارواح یا ویدیوهایی از ارواح مرموز دیده است.
محققان بر این باورند که بی ثباتی ها و بی ثباتی های اجتماعی می تواند باورهای مذهبی را تقویت کند. یافته ای که به باورهای ماوراء طبیعی هم تعمیم داده شده است.
ریشه این تفکر این است که استرس افراد را به دنبال راه هایی برای نظم بخشیدن و درک جهان به عنوان نوعی مکانیسم مقابله روانی می کند. اگر چنین فرضیه ای درست باشد، می تواند توضیح دهد که چرا محتوای بیشتری در طول همه گیری کووید-۱۹ تولید شده است.
در عین حال، اما احتمالاً، یک عنصر تکاملی نیز در پیدایش این نوع باورها نقش دارد.
مغز ما طوری تکامل یافته است که ما را آنقدر زنده نگه دارد که بتوانیم ژن هایمان را به نسل بعدی منتقل کنیم و در بیشتر تاریخ تکاملی ما تهدیدهای واقعی از طرف شکارچیان، دشمنان و غیره وجود داشته است.
او می افزاید: اساساً از آنجایی که مغز ما دائماً در جستجوی تهدیدات بالقوه است، سوگیری های شناختی خاصی ایجاد کرده است، یکی از این موارد، تعصب به این باور است که وقتی اتفاقی در دنیای اطراف ما رخ می دهد، به این دلیل است که کسی یا چیزی دارای نیت نسبت به ما داشت و این کار را با نیت انجام داد.
آقای فرنچ میگوید: «من فکر میکنم بسیاری از سوگیریهایی که زمینهساز گرایش ما به اعتقاد به ماوراء طبیعی است را میتوان با این سوگیریهای شناختی توضیح داد.
با این سوگیری ها، پدیده های طبیعی تصادفی را می توان با کار یک روح بدخواه یا شیطان اشتباه گرفت.
در عین حال، دلایل احساسی برای چنین باورهایی وجود دارد: از یک طرف، داستان های ارواح برای بسیاری از مردم سرگرم کننده است، اما کسانی نیز هستند که به ارواح و زندگی پس از مرگ به عنوان بخشی از یک جهان بینی بزرگتر اعتقاد دارند.
ما از مرگ خود یا عزیزانمان می ترسیم و صرف اعتقاد به زندگی پس از مرگ منبعی قدرتمند برای آرامش بسیاری است. این عامل می تواند توضیح دهد که چرا برخی افراد به یک روح غیر مادی اعتقاد دارند، اما تجربیات شبح مانند به افراد دارای اعتقادات مذهبی محدود نمی شود.
در این مورد باید گفت که گاهی اوقات مغز ما می تواند ما را فریب دهد. در واقع، دو عامل روانشناختی مهم وجود دارد که باعث میشود کسی یک تجربه شبحآلود داشته باشد. این دو عامل زمینه و دیگری باورهای قبلی است.
اگر به شما گفته شود که مکانی، مانند یک قلعه قدیمی، هنگام بازدید از آن، تسخیر شده است، احتمالاً صداها و حرکات داخل آن را به عنوان ماوراء طبیعی تفسیر می کنید.
در شرایط عادی، احتمالاً متوجه چنین چیزهایی نمیشوید، اما اینکه گفته میشود ارواح وجود دارند، اهمیت این علائم را برای شما بیشتر میکند.
تحقیقات علمی مختلفی در این زمینه انجام شده است. به عنوان مثال، در سال ۱۹۹۷، محققان از گروهی از مردم خواستند تا از یک ساختمان قدیمی بازدید کنند و واکنش های شناختی، روانی یا عاطفی خود را گزارش کنند.
به نیمی از شرکت کنندگان به سادگی گفته شد که ساختمان تئاتر در حال بازسازی است، در حالی که به نیمی دیگر گفته شد که این ساختمان متروکه است. احتمالاً میتوانید حدس بزنید که کدام دسته گزارشهای «آشکار» بیشتری از ساختمان ارائه کرده است.
به طور مشابه، اگر کسی قبلاً به ارواح اعتقاد داشته باشد، احتمال بیشتری دارد که چنین چیزهایی را تجربه کند.
عامل دیگری نیز مهم است. وقتی اتفاق عجیبی برای ما می افتد، برای ما سخت است که توضیح خود را از حادثه به مشاهدات و اطلاعات قبلی خود محدود کنیم.
به عنوان مثال، اگر چیزی در خانه ما تکان بخورد، قبل از بررسی دلایل علمی، ممکن است ذهن ما ناخودآگاه به سمت منبع ماوراء طبیعی برود.
دکتر فرنچ می گوید: «ما همیشه باید به خاطر داشته باشیم که فقط به این دلیل که نمی توانیم به توضیحی فکر کنیم، به این معنا نیست که توضیحی وجود ندارد.
منبع: یورونیوز