سهم ندارها از کیک رشد؛ چرا بهرغم رشد مثبت اقتصادی نرخ فقر کاهشی نشد؟
با وجود رشد مثبت اقتصادی در سال های گذشته، نرخ فقر کاهش نیافته است. نگاهی به آمارهای رسمی نشان می دهد که نرخ رشد اقتصادی در ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ معادل ۶.۷ درصد بوده است، با این حال یک سوم خانوارها همچنان فقیر هستند.
افق میهن به نقل از دنیای اقتصاد، مروری بر تجربه بسیاری از کشورها نشان می دهد که رشد اقتصادی یکی از مهم ترین مولفه های فقرزدایی است. در روند توسعه کشورها، رشد اقتصادی باعث افزایش شغل و درآمد آنها شده و باعث شده بسیاری از افرادی که قبلا فقیر بودند از دام فقر رهایی یابند. با این حال، ماهیت رشد اقتصادی نیز بسیار مهم است. به عنوان مثال، رشد اقتصادی متاثر از نفت تنها بر گروه خاصی از فعالان اقتصادی تأثیر می گذارد و این عدم تناسب تغییر قابل توجهی در وضعیت فقرا ایجاد نمی کند. با وجود رشد مثبت اقتصادی در ۳ سال گذشته، فقر در ایران گسترش یافته است. یکی از دلایل مهم گسترش فقر در کشور تورم مزمن و رشد اقتصاد مبتنی بر نفت بوده است. به عنوان مثال نگاهی به رشد اقتصادی گروه های مختلف اقتصادی در ۹ ماهه اول سال ۱۴۰۲ نشان می دهد که با وجود رشد ۲۲.۴ درصدی گروه نفت، سایر گروه ها رشد زیر ۱۰ درصد را تجربه کرده اند. کارشناسان تاکید می کنند رشد اقتصادی در بخش های غیرنفتی همراه با مهار تورم برای اقشار کم درآمد موثرتر است.
رشد اقتصادی معمولاً اولین مؤلفه ای است که در بحث فقرزدایی به آن اشاره می شود. دلیل این مشکل ارتباط مستقیم این دو مفهوم است. در سال های گذشته کشورهایی که در مسیر توسعه قدم گذاشته اند توانسته اند از تعداد افراد فقیر جامعه خود بکاهند. این موضوع تا حد زیادی قابل درک است; اصلاحات اقتصادی و قدم گذاشتن در مسیری که به اقتصاد آزاد منتهی می شود، پای اقتصادی یک کشور را افزایش می دهد. در واقع همزمان با گسترش فعالیت های اقتصادی، مشاغل جدیدی نیز ایجاد می شود. از سوی دیگر، توسعه مشاغل جدید به مردم امکان می دهد تا درآمد بیشتری داشته باشند و از رفاه بیشتری برخوردار شوند. چین یکی از مصادیق بارز این پدیده است. کشوری که در سال های اخیر قحطی و فقر گسترده ای را تجربه کرده بود، توانست با رشد اقتصادی، فقر را کاهش دهد و رفاه بیشتری را برای شهروندان خود به ارمغان بیاورد. حتی اگر این رونق به قیمت از دست دادن آزادی های سیاسی مردم این کشور باشد. بنابراین می توان گفت یکی از مهمترین نقاط ارتباط رشد اقتصادی با معضل فقر، مشاغلی است که به دلیل تنوع و گسترش بیشتر اقتصاد ایجاد می شود.
تصویر رشد اقتصادی در سال ۱۴۰۲
تحلیل آمار رشد اقتصادی ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ نشان می دهد که بیشترین رشد مربوط به گروه نفت بوده است. در این بازه زمانی گروه کشاورزی نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲.۷ درصد رشد داشته است. البته این رشد منفی با توجه به شرایط آبی کشور دور از انتظار نیست. در حال حاضر بسیاری از شهرهای ایران به دلیل برداشت بی رویه آب های زیرزمینی با فرونشست زمین مواجه هستند. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان معتقدند استفاده از آب های زیرزمینی باید محدودتر شود تا وضعیت فعلی بدتر نشود. همچنین در ۹ ماهه امسال صنایع و معادن ۷.۶ درصد و خدمات ۷ درصد رشد داشته اند. در این بازه زمانی ساختمان نیز ۲.۷ درصد رشد داشته است. اما وقتی به رشد گروه نفت نگاه کنیم، متوجه می شویم که موتور اصلی رشد اقتصادی ایران همچنان فروش نفت است. گروه نفت در ۹ ماهه امسال رشد ۲۲.۴ درصدی را تجربه کرد. بر این اساس می توان گفت که با وجود اثرات مثبت رشد اقتصادی بر فقرزدایی، رشد نفت کمک چندانی به ایجاد مشاغل جدید و در نهایت کاهش فقر نخواهد کرد. بر اساس آخرین گزارش بازار کار منتشر شده توسط مرکز آمار، سهم اشتغال در بخش کشاورزی در زمستان سال گذشته معادل ۱۲.۹ درصد بوده است. در این ایام سهم اشتغال در بخش صنعت معادل ۳۳.۵ درصد و سهم اشتغال در بخش خدمات معادل ۵۳.۶ درصد بوده است.
جدایی رشد از اشتغال
از آنجایی که مشاغل و افزایش درآمدزایی آن ها در فقرزدایی از اهمیت بالایی برخوردار است، بنابراین رشد اقتصادی مبتنی بر درآمدهای نفتی نمی تواند تاثیر قابل توجهی بر فقرزدایی داشته باشد. اگر درآمدهای نفتی در یک کشور مستقیماً توسط دولت آن کشور مصرف شود، باعث تورم دولت می شود. به عبارت دیگر، به جای افزایش مؤسسات تولیدی خصوصی، تعداد مؤسسات دولتی مصرف کننده درآمدهای نفتی افزایش می یابد. از آنجایی که درآمدهای نفتی و به تبع آن مشاغل دولتی که از این طریق ایجاد می شود بی پایان نیست، بنابراین دستیابی به چنین مشاغلی نمی تواند بر زندگی تعداد قابل توجهی از شهروندان یک کشور تأثیر بگذارد. در واقع ایجاد مشاغل دولتی نمی تواند به فقرزدایی به شیوه ای پایدار منجر شود.
متاسفانه اقتصاد ایران چنین وضعیتی دارد. در سالهای گذشته تحریمهای اقتصادی و انزوای بنگاهها باعث شده است که ایران نه تنها رشد اقتصادی چشمگیری نداشته باشد، بلکه سالهایی را با رشد اقتصادی منفی پشت سر بگذارد. در ادامه این موضوع می توان گفت که توسعه مشاغل خصوصی باعث بهبود رفاه مردم ایران نشده است. از سوی دیگر کسری بودجه و تورم ناشی از آن در دهه گذشته باعث شده سفره مردم ایران سال به سال کوچکتر شود و فقر به میزان قابل توجهی گسترش یابد. بر اساس آخرین آمار منتشر شده، نرخ فقر در سال ۱۴۰۱ به ۳۰ درصد رسیده است، یعنی حدود یک سوم مردم ایران زیر خط فقر هستند و توانایی تامین نیازهای اولیه خود را ندارند. این در حالی است که رشد اقتصادی ۳ سال اخیر نتوانسته تاثیر چندانی بر وضعیت فقر در ایران داشته باشد. یکی از دلایل اصلی این مشکل مربوط به دولت و اقتصاد نفتی ایران است. در واقع اگر رشد در چنین شرایطی اتفاق بیفتد، تحت تاثیر فروش نفت قرار می گیرد و می تواند بر برخی مشاغل مانند پتروشیمی تاثیر بگذارد. در واقع این رشد نمی تواند یک رونق کلی به اقتصاد کشور بدهد که زندگی افراد جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
فقرای کارگر
یکی از نکات قابل توجه در زمینه فقرزدایی و رشد اقتصادی، ایجاد مشاغل جدید است. اما نگاهی به مشاغل ایجاد شده در سال های اخیر نشان می دهد که کیفیت آنها پایین است و کمک چندانی به فقرزدایی نمی کند. به عبارت دیگر، بسیاری از افرادی که در حال حاضر فقیر محسوب می شوند، شاغل هستند. اما تعیین حداقل حقوق توسط وزارت کار باعث شده تا در بسیاری از مشاغل رسمی که ایجاد می شود، خود را به همان حداقل دستمزد محدود کنند. در سال های گذشته حداقل دستمزد توانایی تامین هزینه های یک خانوار را از دست داده است. نکته قابل توجه این است که افزایش حداقل دستمزد در سال های گذشته معمولا کمتر از تورم بوده و باعث کاهش توان اقتصادی حقوق بگیران شده است. به همین دلیل میتوان گفت به دلایلی مانند تحریمهای اقتصادی و تورم مزمن، مشاغل ایجاد شده تحت تأثیر رشد اقتصادی غیرنفتی نمیتواند تأثیر چندانی در فقرزدایی داشته باشد.