ترندهای روز

پایان رابطه عاشقانه بعد از ورشکستگی شوهر

پایگاه خبری تحلیلی افق میهن (irtahlil.com):

چقدر با شوهرت زندگی کردی؟

۷ سال. ما ۷ سال با هم زندگی کردیم و زن و شوهر بودیم اما اگر می خواهید بدانید چند سال با هم رابطه داشتیم باید خیلی چیزها را بگویم.

*یعنی از قبل همدیگر را می شناختید؟

آره. همسایه بودیم من و رضا با هم تو خیابون دوچرخه سواری می کردیم و در واقع از بچگی با هم بزرگ شدیم.

* چه مدت رابطه شخصی و خصوصی داشتید؟

از وقتی که ۱۸ ساله شدم. ما از دوران دبیرستان همدیگر را دوست داشتیم و بعد که ۱۸ ساله شدم وارد یک رابطه عاشقانه شدیم و ازدواج کردیم.

* همسرت رضا چه جور آدمی است؟

من همیشه نسبت به او احساس خاص و عجیبی دارم. من همیشه با او احساس امنیت و اعتماد می‌کردم، زیرا او از کودکی با من بود، اما چندین سال است که رابطه نزدیکی را که قبلا داشتیم از دست داده‌ایم.

*چرا؟

رضا کارهایی کرد که رابطه ما دیگر رابطه درستی نیست و چاره ای جز جدایی نیست.

چه اتفاقی بین شما افتاد؟

با پدرم شریک شد و بعد از چند سال ورشکست شد. هم خودش و هم پدرم را بدبخت کرد. پدرم خود را از این ورشکستگی نجات داد. اما رضا در وضعیت بدی قرار دارد و پدرم را مقصر می داند.

* چرا پدرت شما را مقصر می داند؟

می گوید پدرت هم باید به من کمک می کرد. اما پدرم نتوانست این کار را بکند. او به جز من دو فرزند دیگر دارد. بعد از این اتفاق رابطه من با رضا هیچ وقت بهتر نشد.

*بچه دارید؟

بله، ما دو دختر داریم.

* بچه ها چه خواهند کرد؟

رضا گفت خودش از بچه ها مراقبت می کند. من هم قبول کردم. البته فرزندانم را رها نمی کنم. اگر رضا نتواند از آنها مراقبت کند، من خودم از بچه ها مراقبت می کنم.

* اگر وضعیت مالی همسرت بهتر شود، برمی گردی؟

بحث وضعیت مالی نیست. هر چه پول داشتم به رضا دادم تا بدهی اش را بدهد. او کارهایی را با من و خانواده ام انجام داده است که قابل جبران نیست. زندگی ما به پایان رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا