چرا سیاست ارزی چینی ها در تهران شکست می خورد؟
بانک و گروه بیمه:در اقتصاد جهانی امروز ، نرخ ارز نه تنها قیمت پول در برابر دیگری بلکه بازتاب تولید تولید ، پایداری تجاری و وام مالی یک کشور است. در این میان ، برخی از دولت ها در تلاشند تا قیمت ها را تثبیت کنند و رقابت صادرات خود را تقویت کنند. چین نمونه ای موفق از این مسیر است. با این حال ، ایران به طور مکرر با تکرار نرخ تثبیت برای تحریم ها و عدم وجود منابع پایدار ارز ناکام ماند. چرا سیاست در پکن منجر به بحران در تهران شد؟ پاسخ باید در ساختار تجاری ، موقعیت تجاری و الزامات پنهان هر الگوی ارز جستجو شود.
سیستم های ارزی ؛ مکانیسم تعیین جایزه ملی ارز
در ادبیات تجاری ، سیستم ارزی به سری دستورالعمل ها و سازوکارهایی اشاره دارد که تعیین می کند چگونه ارز ملی توسط ارزهای خارجی تعیین می شود. این سیستم ها در یک طیف مداوم با دو انتها ، “نرخ ارز ثابت” و “نرخ ارز شناور” قرار دارند.
از یک طرف ، نرخ ارز ثابت واقع شده است. اگر دولت یا بانک مرکزی تعداد مشخصی را برای ارز ملی و با کمک ذخایر ارزی ، مداخله مداوم در بازار و محدودیت های تجاری یا مالی توضیح دهد ، سعی در ادغام آن دارد. این راهنما معمولاً در کشورهایی که در اولویت ثبات تورم و انتظارات بازار قرار دارند ، اجرا می شود. یکی از مزایای این روش کاهش خطر نوسانات برای واردکنندگان و صادرکنندگان و تسهیل برنامه ریزی اقتصادی است. در عمل ، اجرای موفقیت آمیز آن نیاز به ذخایر قوی ارز ، نظم و انضباط مالی ، حساب سرمایه کنترل شده و مازاد تجاری پایدار دارد.
از طرف دیگر ، نرخ ارز شناور (نرخ ارز شناور) وجود دارد. اگر جایزه ارز مبتنی بر عرضه و تقاضا در بازار آزاد باشد و بانک مرکزی فقط یک مرجع نظارتی داشته باشد ، نه یک مداخله گر. این رویکرد معمولاً در اقتصادهای آزاد و با یک سیستم مالی پیشرفته دنبال می شود. مزیت اصلی انعطاف پذیری در برابر شوک های خارجی است ، اما اگر زیرساخت های قوی وجود نداشته باشد ، این می تواند به نوسانات شدید و بی ثباتی ارز منجر شود.
بین این دو مدل طیفی از سیستم های PEG خزنده ، منطقه هدف و شناور مدیریت شده وجود دارد که از ترکیبی از ادغام و انعطاف پذیری پیروی می کند. در این سیستم ها ، تولید کننده سیاسی سعی می کند بدون تثبیت کامل یا آزادی مطلق ، نرخ ارز را در یک منطقه مدیریتی حفظ کند.
انتخاب بین این مدل ها فقط یک تصمیم فنی نیست. در عوض ، این تابعی از ساختار اقتصادی ، وضعیت ذخایر ارزی ، ادغام اقتصاد جهانی ، استقلال بانک مرکزی ، تعادل تجارت و حتی محیط سیاسی کشور است. به عبارت دیگر ، سیستم ارز عصاره ای از بلوغ اقتصادی و مدیریت پول در هر کشور است.
چرا سیاست تثبیت نرخ ارز در چین واکنش نشان داد؟
در چند دهه گذشته ، جمهوری خلق چین توانسته است با تثبیت ماهرانه نرخ یوان در برابر دلار ، به یک مزیت رقابتی بزرگ در بازار تجارت جهانی برسد. با استفاده از سیاست سرکوب ارز ، دولت چین عملاً کمتر از سطح واقعی است تا صادرات خود را ارزان تر ، جذاب تر و رقابتی ارائه دهد. اما چگونه این سیاست اجرا شد و چرا در چین موفق بود؟
اولین و مهمترین نکته موقعیت چین در زنجیره ارزش جهانی است. پکن نه تنها بزرگترین صادرکننده کالا ، بلکه به عنوان یک مونتاژ نهایی و قطب پردازش در مرکز شبکه تولید جهانی است. همان حضور شجاعانه در تجارت آزاد همواره باعث شده است که ذخایر ارزی چین پایدار و پایدار باشد. در حقیقت ، صادرات عظیم چین به ایالات متحده و اروپا جریان دائمی دلار برای پکن ایجاد کرده است که ستون فقرات سیاست تثبیت نرخ ارز است.
سرکوب ارز با پشتیبانی صادرات ؛ وقتی خود دلار آمریکا به ستون سیاست های پولی چینی تبدیل می شود
نظم و انضباط مالی چین مثال زدنی
از طرف دیگر ، رشته مالی و پولی کنترل نمونه ای از دولت چین را از طریق تورم در دسترس قرار داده است تا بتواند نظارت بر ورود و سرمایه را تکمیل کند – شرایطی که نه تنها نرخ ارز را تثبیت می کند بلکه به موتور رشد اقتصادی نیز تبدیل می شود. ابزارهایی مانند نرخ بهره مثبت مثبت ، کنترل سرمایه و حتی دستکاری داوطلبانه نرخ بهره یوان در بازارهای بین المللی بخشی از جعبه پکن برای حفظ مبلغ ارز هستند.
این تجربه نشان می دهد که یک دستورالعمل ارز ادغام فقط منجر به تعدادی از الزامات می شود ، از ذخایر ارز غنی گرفته تا اوراق ساختاری با بازار جهانی. شرایطی که از بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله ایران خارج می شود.
ادغام در ایران ؛ اجرای بدون زیرساخت
در نگاه اول ، تصمیمات سیاسی -سازندگان ارز خارجی در ایران نیز دارای “ثبات اقساط” سودا هستند. تثبیت علاقه به مرکز مبادله ، تعداد رسمی دلار و ایجاد بازارهای گرامری مانند سیستم NIMA یا بازار قرارداد همه مانند نسخه های با تجربه چینی به نظر می رسند. با این حال ، نکته این است که ایران از ابزارهای پشتیبانی که برای اجرای موفقیت آمیز این بخشنامه لازم است ، ندارد.
اولین تفاوت شدید موقعیت ایران در تجارت جهانی است. بر خلاف چین ، ایران سالهاست که خارج از زنجیره ارزش جهانی است. نه تنها به دلیل تحریم های گسترده ، بلکه به دلیل ساختار اقتصادی بسته ، ضعف زیرساخت های لجستیکی و عدم توافق تجارت آزاد با قدرت های اقتصادی. نتیجه این انزوا محدودیت جریان ارز ورودی به کشور است. بانک مرکزی همچنین برای تحویل ارز واردات ، چه رسد به صرفه جویی و مداخله پایدار در بازار ، به چالش کشیده شده است.
اجرای بدون پشتیبانی ؛ وقتی خط مشی ارز چین را با یک کیسه خالی کپی می کنیم
دوم ، بر خلاف چین ، که در معرض مازاد مداوم و ذخایر بزرگ دلار قرار دارد ، ایران به دلیل صادرات محدود و کانال های بسته بانکی ، درآمد ارز ناپایدار و ناپایدار دارد. این وابستگی شدید به درآمد نفت و جریان ارز شکننده سعی در تثبیت نرخ در آتش دارد.
علاوه بر این ، فقدان نظم و انضباط مالی نیز اوضاع را بسیار مهم تر می کند. در ایران ، کسری بودجه مزمن ، وابستگی دولت به نتایج ارزی و فشار مداوم برای تزریق منابع به بازار ، نرخ بهره بالاتر را نسبت به پایدار تثبیت می کند. در چنین فضایی ، دولت باید با فروش ارز دولتی با قیمت های مقرون به صرفه ، بازار را به طور موقت آرام کند. با این حال ، نتیجه نهایی چیزی غیر از اجاره ، افزایش فساد و تشدید نابرابری نیست.
این تقلید ناقص از مدلهای موفق جهانی منجر به دوگانگی عمیق در بازار ارز ، بی اعتمادی عمومی و تکرار چرخه های نوسان شده است. تثبیت نرخ ارز بدون ذخایر ارز و انسجام کافی با بازار جهانی ، مانند: B. ساخت سد بدون آب. به نظر می رسد ، اما کار نمی کند.