آوارگی بعد از مرگ ناگهانی همسر
اینها بخشی از اظهارات مرد معتاد ۴۳ ساله ای است که در پی تماس های مردمی با پلیس به همراه دختر ۱۱ ساله و پسر ۱۴ ساله اش به کلانتری فردوسی مشهد هدایت شدند. زیرا برخی از ساکنان محلی ادعا می کردند که در شرایط بسیار غیرعادی و دردناکی زندگی می کنند. وسایل و مکانی برای زندگی نداشتند و روزهای تلخ و سختی را در کنار دیوار باغی سپری کردند. به همین دلیل به دستور سروان مصطفی حسنی (رئیس کلانتری) گروهی از مأموران کلانتری برای کشف و انتقال آنها به کلانتری اعزام شدند. مردی ۴۳ ساله درباره ماجرای خود به پلیس گفت: تا ۴ ماه پیش که همسرم زنده بود در باغ ویلاها به عنوان نگهبان و سرایدار زندگی می کردیم زیرا همسرم کار را انجام می داد و من مواد مصرف می کردم. اما ناگهان همسرم مریض شد و در بیمارستان فوت کرد. از آن روز به بعد از نگهبانی باغ اخراج شدم. به همین دلیل بود که با دختر و پسر نوجوانم در کوچه و خیابان روستا و اطراف باغ ها پرسه زدم چون اقوام و آشنایانم به دلیل دزدی و اعتیاد مرا نپذیرفتند و مرا مردی کج خلق خطاب کردند.
در همین حال پسر ۱۴ ساله مرد معتاد نیز گفت: چند سالی است که به مدرسه نمی رویم زیرا پدرم توان پرداخت هزینه تحصیل ما را نداشت. مادرم هم به خاطر رفتار پدرم سکته کرد و به این ترتیب همه امیدهایمان بر باد رفت. مادرم همه کارهای زن و مرد باغ را انجام می داد تا حداقل جایی برای زندگی داشته باشیم، اما روزی که از دنیا رفت…
بغض تلخ گلوی پسر را فشرد و اشک سیاه بر گونه های آفتاب سوخته اش جاری شد. او در میان گریه و عصبانیت ادامه داد: چند ماه است که رنگ غذای گرم را ندیده ایم و حتی یک بار هم گوشت نخورده ایم. ما هرگز لباس و غذای مناسب نداشتیم و از ترس پدرم فقط با آه و حسرت و اشک زندگی کرده ایم. پسربچه دیگر نتوانست به گفتگوی خود ادامه دهد چرا که مرد ۴۳ ساله وقتی متوجه شد قرار است به مرکز ترک اعتیاد منتقل شود برای خفه کردن دختر و پسرش هجوم برد! او با واکنش سریع عوامل انتظامی مواجه شد و حلقه های قانون به دستانش بسته شد.
در این بین رئیس کلانتری با قاضی دکتر اسماعیل رحمانی (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) علاوه بر این مرد معتاد برای دو فرزندش نیز تعیین تکلیف شد که با دستور مقام قضایی با حضور کارشناسان اجتماعی به بهزیستی اعزام شدند. شاید آینده و سرنوشت آنها تغییر کند اما آیا اینگونه خواهد شد؟!