از لامبورگینی تا دلار ۲۰ هزار تومانی؛ نسخه پیچی ارزی در سراب شعار!
برگزاری همایش هایی با محوریت شعار دادن و برانگیختن احساسات، نشان از بحران عمیق تری در فضای سیاسی کشور دارد: غلبه شعار بر راه حل.
افق میهن، در روزهای اخیر برگزاری همایش هایی با عناوین پرمحتوا و البته کم محتوا در کشور موجی از جنجال های سیاسی و اجتماعی را به همراه داشته است. این اتفاقات با عناوینی چون «فریاد ایران» و «سفره ملت» به جای ارائه راهکارهای عملی، عرصه بیشتری برای نمایش شعارها و جملات تحریک آمیز شده است. این امر نه تنها کمکی به بهبود وضعیت موجود نمی کند، بلکه آرامش روانی جامعه را به چالش می کشد.
جعفر یوسفی در روزنامه اصولگرای خراسان نوشت: یکی از این همایش ها که با عنوان سفره ملت در تهران برگزار شد، صحنه ای برای اظهارات جنجالی حسین صمصامی، نماینده مجلس و یاسر جبرائیلی، سیاسی بود. فعال اقتصادی جبرائیلی در این رویداد با اظهاراتی که به نظر می رسید هدفش برانگیختن هیجان مخاطبان بود، اعلام کرد: قیمت واقعی دلار باید ۲۰ هزار تومان باشد و همین الان می توانیم این کار را انجام دهیم. وی سپس با لحنی تند افزود: حق این ملت ایران را از گلوی کثیف شما بیرون خواهیم کشید!
چنین اظهاراتی که به وضوح ناشی از درک ناکافی اصول اقتصادی و پیچیدگی های سیاست مالی است، سوالات جدی را در مورد اهداف و پیامدهای آنها ایجاد می کند. آیا این سخنان فقط برای جلب توجه و برانگیختن احساسات توده هاست؟ یا هدف عمیق تری پشت آنها نهفته است؟
منتقدان معتقدند چنین رویکردهایی نه تنها کمکی به حل بحران های اقتصادی کشور نمی کند، بلکه فضای ناامیدی و بی اعتمادی را در جامعه تقویت می کند. از سوی دیگر، چنین شعارهایی ممکن است ناخواسته منجر به تضعیف موقعیت حاکمیت در برابر فشارهای خارجی شود. زیرا با تمرکز بر مقصر دانستن نهادهای داخلی، تحریم های خارجی از دید عموم به حاشیه می رود. نتیجه چنین اظهارات بی اساس چیزی جز افزایش ناامیدی عمومی و شکاف اجتماعی نیست. این وضعیت در شرایطی که جامعه ایران با چالش های مختلف اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم می کند، می تواند زمینه ساز اعتراضات گسترده و حتی آشوب های اجتماعی شود. علاوه بر این، این جریان با ارائه شعارهای پوچ و فروش رویا به طرفداران خود، ذهن مخاطب را از واقعیت های پیچیده حاکمیت منحرف می کند. چنین رویکردی با ایجاد توهمات خوش بینانه و ساده انگارانه از یک سو مانع درک عمومی از محدودیت ها و چالش های واقعی کشور می شود و از سوی دیگر احساسات به جای تحلیل منطقی بر تصمیمات جمعی حاکم است. نتیجه این اقدامات نه تنها ناکارآمدی سیاستها، بلکه تشدید تضادهای اجتماعی و بیاعتمادی عمومی نسبت به فرآیندهای حاکمیتی است.
نمایش های پوپولیستی!
برگزاری همایش هایی با محوریت شعار دادن و برانگیختن احساسات، بحران عمیق تری را در فضای سیاسی کشور نشان می دهد: غلبه شعار بر راه حل. سیاستمداران و فعالان اقتصادی به جای توسل به کلی گویی و وعده های غیرواقعی بر ارائه راهکارهای عملی و قابل اجرا تمرکز کنند. در غیر این صورت جامعه با چرخه ای از بی اعتمادی، سرخوردگی و ناآرامی بیشتر مواجه خواهد شد. این جریان سیاسی که پیش از این ادعای وعده های غیرعملی را مطرح می کرد، با ورود به عرصه حکمرانی و مواجهه با چالش های پیچیده مدیریتی، به خوبی نشان داد که فاصله نظریه پردازی آرمان گرایانه و واقعیت اجرایی کشور بسیار عمیق تر از پیش بینی های آنان است. یکی از چهره های مطرح این جریان که در گذشته با اظهاراتی چون «امکان تولید لامبورگینی» در داخل یا «ایجاد اشتغال تنها با یک میلیون تومان سرمایه» توجه ها را به خود جلب کرده بود، پس از تصرف یکی از کرسی های کلیدی دولت، در تحقق این وعده ها شکست خورد. این ناکامی نه تنها نشان دهنده عدم شناخت کافی از الزامات و محدودیت های حکمرانی است، بلکه حاکی از شکاف جدی در برنامه ریزی استراتژیک و واقع بینی در بین این گروه است. این تجربه به وضوح ثابت کرد که حکمرانی میدانی برای آزمایش خیالات نیست، بلکه میدان عمل و پاسخگویی به انتظارات واقعی جامعه است. انتظاراتی که تحقق آن نیازمند تخصص، انسجام و شناخت عمیق مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور است. این سخنان غیر واقعی زنگ خطری برای همه فعالان سیاسی و اقتصادی است. جامعه ایران نیاز مبرمی به گفتمانی مبتنی بر واقع گرایی، شفافیت و ارائه راهکارهای عملی دارد. برگزاری رویدادهایی که تنها به تشدید تنش های اجتماعی و سیاسی دامن می زند، نه تنها به نفع هیچ جناحی نیست، بلکه خطری جدی برای آینده کشور تلقی می شود. اکنون زمان آن است که سیاستمداران به جای تکیه بر حس گرایی، مسئولیت پذیری و عقلانیت را در اولویت قرار دهند.