از معجونِ بختگشایی تا شعر گلایه از شوهر؛ رسم و رسوم شب یلدا در ایران
شب یلدا یا شب چله بلندترین شب سال در نیمکره شمالی کره زمین است. این شب بین غروب آفتاب تا ۳۰ است آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب اول ماه دی (اولین روز زمستان) اطلاق می شود. یک شب به بهانه یک دقیقه بیشتر بودن، خانواده ها دور هم جمع می شوند تا رسوم خاصی را انجام دهند و زمان بیشتری را به با هم بودن اختصاص دهند. آداب و رسومی که در اکثر جاها رایج است، اما ممکن است در جزئیات تفاوت هایی وجود داشته باشد.
شاید بیشتر ما در آن شب با مفهوم شب یلدا یا شب چله مواجه شدیم که بیش از هر شب اجازه بیدار ماندن را داشتیم. در همان شب به دلیل آمدن آن، شرایط عادی زندگی نسبت به چند روز پیش تغییر کرد و همه بزرگترهای خانواده نقش خود را در تهیه وسایل ضروری برای جشن گرفتن این یک دقیقه بیشتر با هم بودن ایفا می کردند. بنابراین اولین چیزی که از شب یلدا در حافظه تصویری همه ما نقش بست مهمانی ها و اتفاقاتی بود که این روزها به دلایل مختلف از جمله مسائل اقتصادی نسبت به گذشته تغییرات چشمگیری داشته است اما باز هم باعث نشد. این جشن به عنوان دیگر جشن های ایرانی باید فراموش شود. اما ذکر این نکته ضروری است که شب یلدا که مردم این روزها را در نقاط مختلف کشور جشن می گیرند با مراسمی که نیاکان ما به آن پایبند بوده اند تفاوت چشمگیری دارد.
اگرچه انجام برخی کارها از جمله دعای حافظ، قصه گویی، خوردن میوه های پاییزی و مرکبات، خنچه برون و… امری رایج در میان اکثر اقوام است، اما برخی از اقوام نیز شب یلدا را به شکل ویژه تری جشن می گیرند. اما شب یلدا در نقاط مختلف کشور چگونه برگزار می شود؟
قرعه کشی به سبک آذربایجان در شب یلدا!
خانواده های آذربایجانی در خانه بزرگترها جمع می شوند و قصه می گویند تا این شب طولانی را به صبح برسانند. در گذشته مردم هر منطقه با توجه به موقعیت جغرافیایی خود میوه ها را روی صندلی می گذاشتند. مثلاً در مراغه باسلوق سیب، کدو تنبل (شق قباغی)، گندم بو داده (قورقا)، هندوانه و انگور خشک (میلاخ، این محصول شیرین را در تابستان و هنگام برداشت انگور برای شب چله تهیه می کردند). هندوانه مهم ترین میوه شب چله است و دلیل خوردن آن به این دلیل است که مردم معتقدند با خوردن آن خود را برای مقابله با سرما آماده می کنند.
در شب چله نیز اشعاری در نقاط مختلف آذربایجان خوانده شد. از اشعار شب یلدا می توان به این شعر اشاره کرد: «قووب، قیشی ایازی/کسدیک چیله قایپزی(قرپیزی)/الله یتیسن یوزینی(یتیرسین روزی)/ ائل قلمسین تمایزی(تمرزی)؛ یعنی چله با زمستان گریخته است. سرد است/شب یلدا هندوانه را می بریم/خدا به ما عنایت کند رزق و روزی/ مردم در تهیه رزق خیلی منتظر نمانند.
مراسم «خضر نبی» از دیگر رسوم این منطقه و برای جوانان است که در گذشته برگزار میشده است. به این ترتیب جوانان خوش شانس روستا حبوباتی از قبیل نخود، گندم، ذرت، تخمه هندوانه و خربزه را از خانه های روستاییان جمع آوری می کردند و پس از پختن و خشک کردن، به همراه نمک در هاون می کوبیدند که به آن می گویند: قاووت» در اصطلاح محلی. هر یک از جوانان هفت میخ از این قوت را زیر زبان خود گذاشتند و خوابیدند و خواب هایی را که دیدند بزرگان تعبیر کردند. همچنین دختران خوش شانس با حبوبات جمع آوری شده سوپ می پختند و بین همسایه ها تقسیم می کردند که در واقع نوعی نذری برای شانس آنها بود. به گفته بزرگان و بر اساس منابع تاریخی، در گذشته مقداری از قاووت تهیه شده را در سینی بزرگی که در اصطلاح محلی به «مجمعی» معروف است، می ریختند و در اتاقی خلوت نگهداری می کردند و بر این باور بودند که حضرت خضر آن را برکت می داد. .
شوهر چرا برای من یلدا نخریدی؟!
در منطقه مازندران یکی از آداب و رسوم رایج شب یلدا این است که زنان یک یا چند روز قبل از این مناسبت با لباس محلی برای تهیه آرد برنج، گندم و کنجد به «دنگ سر» می روند. در گذشته «دنگ سر» محل حضور «دنگ چی» بوده و کارش آسیاب کردن برنج، گندم، کنجد، ذرت و ارزن بوده است. زنان مازندرانی اگر شوهری داشته باشند که برای مراسم شب یلدا خرید نکرده باشد، در حال چرخاندن این آردها، این شعر را می خوانند: «در دنگ سر/ روی دنگ سر مردی/مردی نخاریه خرجی/مه ور مردی» یعنی: «کار از از اول تا آخر عمرم (از این محله به محله دیگر) غذا تهیه شده است شوهرم چرا یلدا را نخریده ای؟
زنان مازندرانی آرد آسیاب شده را با آب، کنجد، گردو و شکر مخلوط کرده و به صورت خمیر در می آورند. این غذا به دو صورت تهیه می شود؛ اول به صورت خام خورده می شود که به آن پیس جنده می گویند و ثانیاً زرده تخم مرغ را به خمیر اضافه کرده و می پزند و به آن کنجی یا آغوزنون می گویند.
«دشو» از دیگر غذاهایی است که مازندرانی ها در این شب می خورند. میزبان مقداری داشو (آب خرمالو وحشی) را در یک کاسه بزرگ می ریزد و برف و آن را در ظرف بزرگ دیگری به مهمانان تقدیم می کند. طریقه خرج آن این است که مهمانان به ازای پنج قاشق برف دو قاشق «داش» بردارند. این باور وجود دارد که خوردن این مخلوط آنها را در برابر سرماخوردگی بیمه می کند.
در برخی نقاط مازندران اگر دختر یا پسری خوش شانس باشد، در مراسمی پدربزرگ یا مادربزرگ برای او دعا می کنند تا بخت او را به دست آورد. این دعا به این صورت خوانده می شود: «خدایا چادر سفید بر سر همه دختران بخت بگذار، خدایا لباس عروسی بر سر عزیزانی که عزیزان ما هستند بپوش». این اعتقاد وجود دارد که دعا برای مردم، دعای مردم را برای خویشاوندانشان مستجاب می کند. بعد از خواندن این دعا، نوه باید اولین غذای شب را بخورد. وقتی نوه اولین لقمه اش را می خورد، خانواده تشویق می شوند.
«فال کوزه» رسم یزدی ها در طولانی ترین شب سال است
مردم استان یزد نیز در این شب غذای مخصوصی به نام آش شولی می پزند که اگرچه تاریخ تولید آن نوشته نشده است اما طبق اطلاعات تاریخی موجود حداقل ۵۰۰ سال قدمت دارد. سبزیجات مخصوص این آش اسفناج، شوید، برگ چغندر، نعنا خشک و سرکه است.
«فال کوزه» رسم دیگری است که یزدی ها در مناسبت های مختلف از جمله شب یلدا برگزار می کنند. این رسم در گذشته رواج بیشتری داشته و امروزه در برخی از مناطق یزد ایستادن دوشیزگان به صورت فالگیری رایج است. فال کوزه به این صورت است که دختر خردسال کوزه خالی یا پر آب را دور مجلس می چرخاند و هرکس به نیت خود علامتی در آن می گذارد. این کوزه را به خانهای میبرند که درخت مرد دارد و پارچهای سبزرنگ و آینهکاری روی آن میگذارند و زیر درخت مرد میگذارند. عصر روز بعد، دختر همان کوزه را برمیدارد و آرام به داخل اتاق میبرد، همه دور این کوزه مینشینند و فال شروع میشود و همه شعری میخوانند و دختر کوزه را لمس میکند و هر بار یک شی را بیرون میآورد. صاحب شیء نیت خود را با شعری که خوانده تعدیل می کند و اگر معنای آهنگ خوب باشد آن را به فال نیک می گیرد و می پندارد که بدون شک به آنچه می خواهد می رسد و اگر منظور از شعر چندان دلنشین نیست، فکر می کند به دلش نمی رسد.
یلدای «هفت سین» در روستاهای استان مرکزی
در شهرستان های استان مرکزی یکی از آیین های شبات چله، کشتن گوسفندی خاص به نام «اتلیک» است. روستائیان در فصل تابستان این نوع گوسفند را از گوسفندان خود جدا می کنند و به خوبی چاق می کنند تا برای زمستان چاق شوند. به محض رسیدن زمستان، گوسفندان چاق را ذبح می کنند و از آن برای شام شب چله غذای لذیذی تهیه می کنند. این شام در اصطلاح محلی «اتلیک شامو» نامیده می شود. همچنین شربت شیره انگوری که به آن سرکه می افزایند نیز بر سر سفره شب چله می گذارند که به ترشی شربت معروف است.
مردم شهرستان مامونیه در استان مرکزی در شب یلدا گوسفندی را ذبح کرده و لاشه آن را شام می خورند. در روستای چناغچی بالا مامونیه ارامنه شب چله در کلیسا جمع می شوند و تازه ازدواج کرده ها بعد از اقامه نماز در حیاط یا جلوی کلیسا آتش روشن می کنند و همه مقداری از آتش را برداشته و به خانه می برند. و از روی آن می پرند.
در روستای چل رز و نیم ور شب یلدا مانند نوروز سفره هفت سین می چینند و هفت نوع غذا که با حرف سین شروع می شود مانند سنجد، سیب، سه سینه، سمنو می گذارند. ، سرکه و سبزیجات.
در شهر دیلیجان شب ها کدو را تکه تکه می کنند و با آب می پزند و به عنوان دسر می خورند. یکی دیگر از غذاهایی که باید در این شب خورده شود زردک (هویج زرد، هویج بومی) است که مانند کدو حلوایی پخته یا خام تراشیده شده و سپس میل می شود. آنها معتقدند که باید بعد از این غذا آب بنوشید، زیرا معتقدند زردک می گوید: به من آب بده تا در آب تو بریزم.
پی نوشت: در قسمت هایی از این گزارش از اطلاعات مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی استفاده شده است.
منبع: ایسنا