استراماچونی جان دو دختر نوجوان را نجات داد
Stramachuni می گوید: “من با همسر و فرزندانم زیر سایه نشسته بودم.” یکی از ناجیان در آب بود و سعی در جلب توجه داشت. من دو دختر را در آب دیدم و فریاد می زدند. بلافاصله بلند شدم و سریع به آب رفتم. من بلافاصله خطر را احساس کردم. “ناجی به تنهایی نتوانست آنها را نجات دهد.”
با این حال ، Stramachuni نمی خواهد به عنوان قهرمان شناخته شود و می گوید: “من نه یک قهرمان و نه فوق العاده هستم. من حتی برای لحظه ای احساس تهدید کردم. اما به عنوان کسی که از نظر جسمی و روحی قادر به چنین شرایطی بود ، احساس می کردم که در روزهای اخیر باید همیشه آشفته باشد ، و امواج در همان قسمت های راس در ساحل قرار گرفته اند.
وی گفت: “محافظ نجات ، مانند من ، بدون هیچ وسیله ای مانند حلقه نجات یا طناب وارد آب شده بود.” او از من خواست که به دختر بزرگتر بروم و خودش به دختر دیگر بروم. وقتی به دختر رسیدم ، او می ترسید. امواج آب طولانی و عمیق بود. به او گفتم آرام باشد و روی پشتش بخوابد. گفتم همه چیز در ۵ دقیقه تمام شده است. و بنابراین وقتی به یک نقطه امن در نزدیکی ساحل رسیدیم ، برگشتم تا ببینم ناجی و دختر دوم کجا هستند. من دیدم که او در شوک است و ناجی نمی تواند به او کمک کند ، بنابراین من بلافاصله برگشتم. “
“اوضاع یک دختر جوان تر بود ؛ او دائماً در زیر آب و در حال افزایش بود ، و او آب زیادی داشت. در همان زمان ، قایق نجات موفق به سوار شدن به نجات زنده شد و به سمت ما آمد ، اما ما بسیار نزدیک به صخره ها بودیم.
با این حال ، Stramacon او را خنک نگه داشت. سرمربی سابق می گوید: “من از دختر خواستم که گوش کند و به آن اعتماد کند.” فقط یک راه بیرون وجود داشت. شکاف کوچکی بین صخره ها. من او را گرفتم و عملاً او را به شکاف انداختم و زیر آب رفتم. وقتی بیرون آمدم ، مسیرها را از دست داده بودم و به صخره ها برخورد کردم. مردم طناب را از بالا انداختند و مرا بزرگ کردند. دست و پاهای من زخمی شد ، اما دختر نجات یافت. با این حال ، من وقتی به ساحل رسیدم ، این را فهمیدم. نفس کشیدم “
“وقتی به ساحل رسیدم ، پسرم از من پرسید ،” بابا ، اگر بمیری؟ “من این کار را از یک حس محافظت انجام دادم ، گویی این همسر من یا یکی از فرزندانم است. آن منطقه واقعاً خطرناک است. شما نباید بی احتیاط یا دست کم بگیرید.”
این دو دختر پس از تشکر از Stramachuni به ترنتینو آلتو Adjeh بازگشتند. با این حال ، او اصرار دارد که او نباید قهرمان نامیده شود: “من یک قهرمان نیستم ، اما آن دختران قطعاً غرق شده بودند و نجات دهنده دریای دریا موفق نمی شود. من هرگز یک لحظه شک نکردم ، من بلافاصله به این داستان پریدم. من این داستان را می گویم تا هرکسی که آن را بخواند ، می داند که با ارزش ترین دارایی انسانی زندگی است.” اکنون این دو دختر به خوبی آموخته شده اند. “