اعتراض روزنامه مشهور به آیسان اسلامی
اظهارات زن ستیزانه آیسان اسلامی وبلاگ نویس برجسته مقیم خارج از کشور آنقدر سر و صدا به پا کرد که روزنامه شرق در یادداشتی به شدت از وی انتقاد کرده است.
این روزنامه در یادداشت خود که عنوان «تلفیقی از نژادپرستی و زن ستیزی» را برای آن افق میهن کرده، نوشته است:
در چند روز اخیر ویدئوی کوتاهی در اینترنت دست به دست می شود. در این ویدئو که به نظر می رسد بخشی از استوری اینستاگرام یک مرد ایرانی مقیم آمریکا باشد، می بینیم که او بدون محدودیت و با بی ادبی به زنی غیر مقیم ایران (او در دبی زندگی می کند) حمله می کند. و بیان شدید، چرا گفت که می تواند یک شب را در دبی با پول بگذراند. برای چند شب به روسیه سفر کنید.
با ملغمه ای از چندین سخنرانی ضد زن که در ادامه به آن اشاره می کنم، به آن خانم توهین می کند و خود را در جایگاه یک فرد اصلاح شده و دغدغه مند اجتماعی می داند تا زنی بالغ آن طرف دنیا را توبیخ و خطاب کند و او را صدا بزند. به روشن ترین شکل او نه تنها مردان خانواده، بلکه کل طایفه را تهدید به کشتن می کند و آنها را به خاطر این بی احترامی متهم به خشونت می کند.
اساساً این حمله ناشی از یک برداشت نادرست است. منظور خانم، همانطور که بعداً توضیح می دهد، این است که می توانید با مبلغی که برای یک شب اقامت در دبی نیاز دارید، یک هفته به روسیه سفر کنید. صرف نظر از این سوء تفاهم، مهمترین چیز صحبت آیسان اسلامی است که خطاب به بانویی که نامش را نمی دانم. با نگاهی به صفحه اینستاگرام آیسان اسلامی (مرد متخلف)، به سرعت متوجه میشویم که او فرسنگها با معیارهای اخلاقی خود فاصله دارد.
اتفاقا در همین ویدیو در حالی که تمام بدنش پر از خالکوبی است از سنت ایرانیان در حفظ عفت می گوید. او به عنوان یک مرد ایرانی خود را آنقدر خودپسند می داند که یک زن ایرانی را که فقط از طریق زبان با او در ارتباط است، تحقیر و تهدید می کند. این دو فقط در ایران نیستند که حتی در یک قاره هم نیستند. اما به نظر می رسد که جغرافیا در برابر تحجر رنگ خود را از دست می دهد. آیسان اسلامی همانطور که گفته شد حسادت می کند زیرا فاصله جغرافیایی امکان تنبیه و حتی اصلاح رفتارش را از او سلب کرده است وگرنه خودش آن زن بیچاره را به راه راست برمی گرداند تا به تنهایی از فروپاشی مردسالاری جلوگیری کند. فرهنگی که در ادبیات او موج می زند. .
قیافه کاملاً جنسیآمیز او آنقدر برهنه است که در یک کلیپ چند دقیقهای، اتفاقاً برای حفظ ناموس ایرانی، دهها فحش به گوش میرسد. در چند سال اخیر که چند قتل ناموسی توسط مردان خانواده اتفاق افتاده است، برخی آن را یک اتفاق نادر میدانستند، اما هر از چند گاهی اتفاقی مانند این ویدیو به ما یادآوری میکند که داستان از این قاعده مستثنی نیست و اگرچه ممکن است منجر به آن نشود. به قتل، پویایی آن به همین راحتی. همانطور که در این مورد می بینیم. مردی تصور می کند که تمام هویت او به خاطر آبروریزی یک زن خدشه دار شده است، حتی اگر این فقط یک سوء تفاهم باشد، دیگران به او حمله می کنند و اگر او اقدامی نکند، نه تنها آبروی او، بلکه آبروی اطرافیانش نیز خواهد بود. مردان خانواده، برای همیشه لکه دار خواهند شد.
در مورد این کلیپ ماموریت مجازات آن زن پس از حلقه اول مردان خانواده و طایفه به همه مردان سرزمین ایران حتی خارج از جغرافیای آن منتقل می شود. مردانی که می توانند آشکارا از تمام ارزش های اخلاقی که از آنها دفاع می کنند، حتی در آشکارترین شکل آن، فراتر روند، به خود حق رهبری زنان را می دهند. این نشان می دهد که این ایده مردسالارانه چقدر ریشه دار است. در این کلیپ مرد داستان با اشارات و اشارات نادرست تاریخی زن را خطاب می کند که چرا تمدن چینی ایران را رها کرده است.
پی همچنین به نفرت تاریخی برخی ملیت ها اشاره می کند که چرا در اختیار آنها بوده است. این موضوع در نظر او کار آن زن را چندین برابر نابخشودنی می کند. این اشارات کوتاه نشان می دهد که چگونه می توان این نوع میهن پرستی بیمارگونه را با مردسالاری متحجرانه علیه زنان متحد و در هم آمیخت. جایی که مردان مسئول دفاع از ناموس و مرزها هستند. در پایان به واکنش آن خانم اشاره ای کوتاه می کنیم. او از ترس و وحشت قادر به دفاع از خود نیست و تنها به تصور اشتباه آیسان اشاره می کند و سعی در اصلاح آن دارد. او از سازوکار و پویایی خشونت علیه زنان آگاه است و حتی جرأت نمی کند از خود بپرسد که او (آیسان) در چه موقعیتی است که به خشونت دامن می زند؟
چرا یک زن بالغ در عرصه سیاسی نباید از دست امثال او در امان باشد؟ اساساً چه حقی دارد که دیگران را به خشونت تحریک کند که کاملاً مخالف گفتمانی است که از آن حمایت می کند؟ چرا فکر می کند جامعه عرب با دیدن این فیلم سرمست می شود و ملت بزرگ ایران ذلیل می شوند؟ چرا فکر می کند سبک زندگی خصوصی آن طرف مرز تنها با هم زبانی به سرنوشت او گره خورده است و تنها در این موارد احساس مسئولیت می کند؟ چرا خودش را از دریچه همان گفتمان سنتی ارزیابی نمی کند؟ و…