افشای راز گروگانگیری ۳.۵ میلیون یورویی صاحب شرکت خرید و فروش ارز دیجیتال
رسیدگی به این پرونده از روز ششم مرداد امسال شروع شد. آن روز مردی به کلانتری رفت و از ناپدید شدن پسر خردسالش به نام بابک خبر داد. گفت: بابک از مرداد سوم وقتی ماه از خانه بیرون رفت تا سر کار برود دیگر برنگشت. ما فرض کردیم که او در یک ماموریت تجاری است تا اینکه شخصی از یک شماره خارجی با من تماس گرفت و مدعی شد که بابک گروگان گرفته شده است. او گفت اگر ۳.۵ میلیون یورو به حساب ارز دیجیتالی که می دهند واریز نکنم، پسرم را خواهند کشت.
با شکایت پدر بابک، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران تحقیقات برای آزادی مرد جوان ربوده شده را آغاز کردند. بررسی ها نشان داد که او صاحب شرکتی در زمینه خرید و فروش ارز دیجیتال است که ارز زیادی دارد و وضعیت مالی بسیار خوبی دارد. همچنین بررسی دوربین های مداربسته شرکت وی نشان داد که بابک عصر سوم مرداد او کار را ترک کرد تا به خانه برود اما از آن زمان ناپدید شد. کارآگاهان همچنین دوربین های مسیر محل کار به خانه بابک را بررسی کردند تا اینکه راز گروگان گیری فاش شد. دوربین ها نشان می داد آدم ربایان که تجهیزات نظامی داشتند با یک دستگاه خودرو سمند راه بابک را بستند و با معرفی خود به عنوان مامور اقدام به ربودن وی کردند.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت، آدم ربایان که ظاهراً از وضعیت مالی خوب بابک باخبر شده بودند، در تماس بعدی خود به افزایش دیه پرداختند. آنها گفتند که برای آزادی گروگان ها ۳.۵ میلیون یورو ارز دیجیتال می خواهند. این در حالی بود که چندین بار صدای ضبط شده بابک که زیر شکنجه ناله می کرد برای خانواده اش فرستاده شد تا آنها را وادار به پرداخت هزینه کنند. افزایش ناگهانی مبلغ باج این فرضیه را برای تیم تحقیقاتی مطرح کرد که گروگان گیران با بابک آشنا هستند و از وضعیت مالی او اطلاع دارند. همچنین یافته های کارآگاهان حاکی از آن بود که تمامی تماس های آدم ربایان از نقطه صفر مرزی اما با سیم کارت خارجی صورت می گیرد.
کارآگاهان تحقیقات خود را روی دوستان و آشنایان بابک (گروگان) متمرکز کردند و در این بین به شریک زندگی او مشکوک شدند. مرد ۴۷ ساله ای به نام هرمز که مدت ها با بابک در زمینه ارزهای رمزنگاری شده کار می کرد اما اخیرا به دلیل انجام تراکنش های متعدد با او اختلاف پیدا کرده است. هرمز که در یکی از شهرستان های استان فارس زندگی می کرد تحت نظر قرار گرفت و مشخص شد که او با افراد ناشناس ارتباط عجیبی دارد. در ادامه مشخص شد افراد ناشناس گروگان گیران هستند و در واقع هرمز در پشت صحنه این آدم ربایی ها قرار دارد. در این شرایط بود که دستور دستگیری وی صادر شد و تیمی از ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران راهی استان فارس شدند. مخفیگاه هرمز را شناسایی و او را دستگیر کردند و او اعتراف کرد که برای ربودن بابک یک گروگانگیر را استخدام کرده است.
آدم ربایان اجیر با شنیدن خبر دستگیری رهبر و مغز متفکر گروه، مطمئن شدند که به انتهای راه رسیده اند. به همین دلیل گروگان خود را آزاد کردند و او را سوار اتوبوس تهران کردند و متواری شدند.
وقتی گروگان وارد تهران شد به مأموران توضیح داد که از روز سوم مرداد تا سی مرداد او یک ماه (۲۷ روز گروگانگیری) در خانه گروگان گیران بود و در وضعیت اسفناکی بود. مردان خطرناک برای گرفتن ۳.۵ میلیون یورو او را شکنجه می کردند، اما زمانی که سرکرده گروه توسط پلیس دستگیر شد، نقشه سیاه نمایی آنها شکست خورد و آدم ربایان اجیر شده تصمیم گرفتند برای فرار از دستگیری، گروگان خود را آزاد کنند. تحقیقات برای دستگیری آدم ربایان اجیر شده همچنان ادامه دارد.
وقتی هرمز توسط پلیس دستگیر شد و شواهدی علیه خود دید، لب به اعتراف گشود و اعتراف کرد که قصد ربودن شریک زندگی خود بابک را داشته است. گفت: چند سال پیش با بابک آشنا شدم. این من بودم که بابک را با دنیای ارزهای دیجیتال آشنا کردم. کار ما تبدیل به ذخیرهسازی ارزهای دیجیتال شد و از سرمایهگذاریها سود خوبی میگرفتیم. اما به تدریج متوجه شدم که شریک زندگی من از این راه بسیار بیشتر از آنچه فکر می کردم درآمد کسب کرده است. نمیتوانستم بپذیرم فردی که او را وارد این کار کرده بودم، اکنون از من پیشی گرفته و وضعیت مالی او بهتر از من است. به نوعی احساس ضعف و تحقیر کردم. احساس بازنده بودن
وی ادامه داد: این حس عجیب را هر روز بیشتر در درونم احساس می کردم تا اینکه چند وقت پیش تصمیم گرفتم از سود کلانی که اخیراً بابک از معاملات سنگینش به دست آورده بود، بردارم تا از او ثروتمندتر شوم.
وی گفت: از طریق یکی از دوستانم در یکی از شهرهای جنوب شرق کشور با چند مرد آشنا شدم و آنها را برای این آدم ربایی اجیر کردم. آدم ربایان اجیر شده مجرمان حرفه ای بودند که می گفتند هیچ مویی از شکاف نقشه آنها نمی ریزد. آنها بارها گروگان گرفته بودند و سابقه خوبی داشتند. به این ترتیب آنها را استخدام کردم و چون زمان سفر بابک را می دانستم تمام اطلاعات کامل و عکس او را در اختیار گروگان گیران قرار دادم. روز حادثه در مسیر تردد بابک کمین کردند و با دیدن او خود را مامور پلیس معرفی کردند و با یک کارت جعلی بابک را سوار خودروی خود کردند.
متهم گفت: سر بابک را با تهدید به زیر صندلی بردند و به شهرهای مرزی کشور بردند. آدم رباهایی که من استخدام کردم، بابک را شکنجه کردند و به دستور من، صدای ضبط شده اش را برای خانواده اش فرستادند تا متقاعد شوند که هزینه آزادی او را بپردازند. در حالی که بابک نزد ما گروگان بود متوجه شدیم مبلغی که برای آزادی او خواسته ایم نسبت به اموالش بسیار کم است و به همین دلیل این مبلغ را افزایش دادیم. تصور نمی کردم پلیس بتواند ردی از من پیدا کند و با خیال راحت این نقشه را کشیدم تا به پول بابک برسم.