بانک و بیمه

افشای پشت پرده ناترازی ۳ بانک مهم کشور از سال ۹۵

به گزارش ایران تحلیل، مجید قاسمی رئیس سابق بانک مرکزی در همایش اعتبار و اعتبار ملی بانک مرکزی گفت: مدیریت انتظارات تورمی برای کنترل تورم بسیار مهم است و نام نیک بانک مرکزی انتظارات جامعه را شکل می دهد. فعالان اقتصادی باید بتوانند به آینده ترسیم شده توسط مقام پولی باور داشته باشند و توانایی آن مقام را در اجرای سیاست های اعلام شده قطعی یا تقریباً قطعی ارزیابی کنند.

وی تاکید کرد: جایگاه ویژه بخش مالی اقتصاد به عنوان روی دوم سکه دلیلی بر وسواس در انتخاب مرجع پولی است، همه وزرای کابینه در یک سمت و در مقابل آنها یک نفر هستند که است، رئیس کل بانک مرکزی باید همه تصمیمات معتدل را اتخاذ کند.

قاسمی با اشاره به اینکه بحران سال ۱۳۸۶ حاصل جدایی بخش حقیقی و مالی بوده است، افزود: مقام پولی باید بتواند ضمن اطمینان از عملکرد مکانیزم های انتقال پول، از ابزارهای بازار پول به درستی و در زمان مناسب استفاده کند. یعنی این مسئول باید اقتصاد را به خوبی بشناسد و عوارض هر بار را به درستی شناسایی کند.

رئیس کل سابق بانک مرکزی تاکید کرد: فلسفه وجودی حضور رئیس کل بانک مرکزی در جلسات شورای عالی، هشدار به دولت از تصمیمات نادرست اقتصادی است; بنابراین رئیس کل بانک مرکزی باید اقتصاد را به خوبی بشناسد و بتواند عواقب هر تصمیمی را برای اقتصاد درک کند.

قاسمی به نام برخی از روسای موفق بانک های مرکزی اقتصادهای بزرگ اشاره کرد و گفت: مارک کارنی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ رئیس بانک مرکزی کانادا و از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ رئیس بانک مرکزی انگلیس بوده و همچنین رئیس بانک مرکزی کانادا بوده است. به عنوان یک تغییر بزرگ در بانک مرکزی انگلستان شناخته می شود. آلن گرینسپن از سال ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۶ رئیس فدرال رزرو آمریکا بود. توانایی او در ردیابی و شناسایی تغییرات در ساختار اقتصادی ایالات متحده به خوبی شناخته شده بود. آقای بن برنانکه از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ رئیس فدرال رزرو بود. پس از بحران مالی سال ۲۰۰۷، او توانست اعتماد عمومی را به سیستم بانکی آمریکا بازگرداند و این کشور را به یکی از کشورهای پیشگام در بهبود اقتصادی پس از این بحران گسترده مالی تبدیل کند.

وی گفت: زمانی که از سال ۶۵ تا ۶۷ رئیس بانک مرکزی بودم، خانم خلعتبری، اقتصاددان بزرگ را فرستادم تا از آقای یاکوب فرانکل دو سوال بپرسم. آقای فرانکل در سال ۱۹۷۱ رئیس بانک مرکزی رژیم صهیونیستی شد. در آن زمان او اعلام کرد که ما در اسرائیل به برنامه ثبات اقتصادی ادامه خواهیم داد. یعنی نسخه ای که برای کشورهای دیگر گذاشتند برای خودشان پیاده کردند. آقای محسن خان که شریکش از پاکستان بود به ایران دعوت شد تا در مورد برنامه تعدیل اقتصادی ایران از سال ۱۳۶۸ صحبت کند. او آمار را گرفت و گفت اشتباه کردی. چون نباید مطابقت می کردی.

مدیرعامل بانک پاسارگاد تصریح کرد: نمی گویم رئیس کل بانک مرکزی باید در مقابل دولت باشد، اما باید آنقدر تدبیر کند که وقتی چک خزانه داری را برمی گرداند، کشور از هم نپاشد ۵۲ درصد کسری بودجه داشتیم و در مقطعی باید چک دولت را پس می زدیم، اما وزیر امور اقتصادی را متقاعد کردیم که باید این کار انجام شود.

وی تاکید کرد: اعتبار بانک های مرکزی به نحوه شکل گیری انتظارات جامعه بستگی دارد و در این راستا مدیریت انتظارات تورمی بسیار مهم است. جامعه اعتقاد عمیق تری به سیاست های کنترل تورم بانک های مرکزی نیکنام دارد. تکرار مراحل همسویی بین انتظارات رسمی بانک‌های مرکزی و انتظارات جامع و کارگزاران، نام نیک بانک مرکزی می‌شود.

این کارشناس اقتصادی یادآور شد: در دولت آقای رفسنجانی نرخ دلار از ۱۷۵ تومان به ۸۸۰ تومان رسید و من به ایشان گفتم که جز تثبیت راه دیگری برای حل مشکل وجود ندارد و ایشان هم پذیرفتند. تمرکز من بر این بود که این اقدامات در صورت موافقت همه دولت ها و مسئولان با رئیس کل بانک مرکزی ظرف دو تا سه ماه به نتیجه برسد تا در نهایت نرخ دلار روی ۳۵۰ تومان تثبیت شود. برنامه تثبیت یک برنامه دستوری نیست، بلکه یک کارکرد پولی است و ابزارهای خاص خود را می طلبد و سیاست پولی باید از این تصمیم حمایت کند.

قاسمی خاطرنشان کرد: گفته می شود ارز ۴۲۰۰ تومانی فاجعه بود، اما باید در این زمینه توضیح داد که زمانی که ارز ۴۲۰۰ تومانی انتخاب شد، قیمت ارز در بازار ۳۷۰۰ تومان بود و تصمیم بر این شد که تثبیت شود. قیمت ۴۲۰۰ تومان. همه سیاست ها باید از این تصمیم حمایت کنند، اما چند روز پس از ابلاغ این سیاست، رئیس دفتر رئیس جمهور مصاحبه ای انجام داد و گفت که این همان ارز شناور است و همه سیاست های دولت را زیر پا می گذارد. بنابراین بانک مرکزی قربانی شد و سیاستمداران پشت این تصمیم نبودند.

رئیس سابق بانک مرکزی تاکید کرد: مسئولیت حفظ ارزش پول ملی بر عهده بانک مرکزی است و ثبات پول ملی بسیار مهم است. ارز جدید منجر به بی ثباتی در اقتصاد ملی می شود. اکنون زمان اصلاحات پولی و حذف صفر نیست، بلکه باید محکم ایستاد و تلاش کرد تا ارزش پول ملی را بازگردانیم.

وی ادامه داد: حفظ اعتبار موسسات مالی به دلیل اینکه ابزار بانک مرکزی هستند مهم است و تصمیمات بانک مرکزی نباید این ابزارها را تضعیف کند. در سال ۱۳۹۴ سه بانک بزرگ کشور به دلیل تصمیم بانک مرکزی مبنی بر افزایش نرخ سود از ۱۵ به ۲۰ درصد ناراضی بودند که نمونه ای از تضعیف موسسات مالی است.

قاسمی اضافه کرد: هماهنگی سیاست های پولی، بودجه ای و مالی نیز بسیار مهم است، استقلال بانک مرکزی به معنای استفاده از ابزارهای پولی برای رسیدن به هدف تورمی است. در این زمینه، افراط در سیاست های مالی و بودجه ای، سیاست های پولی را بی اثر می کند و به همین دلیل هماهنگی بین رئیس کل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر امور اقتصادی برای اقتصاد یک امر ضروری است.

قاسمی تحریم های اقتصادی، کاهش ارزش پول داخلی و تورم مزمن را از اصلی ترین نارسایی های ساختاری اقتصاد دانست و گفت: برخی بیم آن دارند که اقدامات برای کاهش تورم منجر به رکود شود در حالی که عامل اصلی تورم رکود است. وقتی سیاست در این راستا حرکت می کند، مقابله با تورم مخالف مقابله با رکود نیست.

مدیرعامل بانک پاسارگاد تصریح کرد: افزایش نقدینگی و تقاضای تسهیلات در اقتصاد، افزایش تمایل به نکول تسهیلات در شرایط نامشخص و تورمی، تخصیص نابهینه منابع بانکی، افزایش ریسک نقدینگی بانک ها، انحرافات. در جریان دارایی ها به دلیل فعالیت های غیرمولد و انحراف از برنامه های تامین استراتژیک. تامین مالی طرح ها و پروژه های ملی یکی از بزرگترین شکست های ساختاری در نظام بانکی است.

وی با تاکید بر اینکه باید تلاش کنیم تا تاثیر مولد بخش پولی بر بخش واقعی ایجاد شود، گفت: در بند نهم اقتصاد مقاومتی آمده است که بخش مالی اقتصاد باید اصلاح و تقویت شود تا این بخش در جایگاه مناسبی قرار گیرد. خدمت به اقتصاد.” بخش واقعی است، اما دامپینگ پولی که اکنون انجام می شود درست است و خلاف این سیاست است.

قاسمی ادامه داد: رکود تورمی و چالش های ناشی از آن ناشی از وجود مشکلات عدیده در سمت عرضه اقتصاد است، اما سیاست گذاران و سیاست گذاران اقتصادی کشور در سال های اخیر عموماً بر روی اقدامات سمت تقاضا برای کنترل تورم تمرکز کرده اند.

وی تاکید کرد: ضرورت تدوین برنامه راهبردی توسعه صنعتی کشور، هدایت اعتبار به فعالیت های تولیدی و جلوگیری از ورود نقدینگی به سمت فعالیت های غیرمولد از جمله بحث هایی است که باید به طور جدی روی آن تمرکز کنیم.

به عقیده وی ما نیاز به ایجاد شرکت های بزرگ داریم که نیازمند سرمایه گذاری های کلان و ورود بانک ها برای سرمایه گذاری در این حوزه ها هستند. بنابراین باید از توان مالی و مدیریت بانک ها برای ایجاد این شرکت ها استفاده کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا