«اقتصاد غرب» همچنان وابسته به «انرژی شرق»/ چرا سیاست کاهش وابستگی شکست خورد؟
براساس ارزیابی اخیر خبرگزاری Tasnim از رویترز در مورد “انرژی و حضور آب و هوا” در اروپا ، نقشه ای منتشر شد که نشان دهنده شکاف بیمه انرژی اتحادیه اروپا است. در این کارت ، کشورها با استفاده از “ریسک های امنیتی انرژی” ارزیابی می شوند. رنگ های تیره (نارنجی و قهوه ای) نشان دهنده خطر بالاتر و وخیم تر شدن شرایط و بهبود رنگ های آبی و سبز و کاهش خطر است.
نتایج این ارزیابی واقعیت مهم را نشان می دهد: کشورهای مرکزی و شرقی اروپای بیشترین خطر امنیت انرژی را دارند. کشورهایی مانند لهستان ، بلغارستان و یونان در طیف نارنجی و قهوه ای قرار دارند که نشان دهنده حساسیت بیشتری به بحران انرژی و وابستگی به منابع شرقی است. در مقابل ، اسکاندیناوی ، فرانسه و اسپانیا آبی و سبز شده اند که نشانه پیشرفت یا کاهش خطر است.
در یکی دیگر از رویترز که توسط رویترز منتشر شده است ، چهار شاخص خطر خطر ژئوپلیتیکی ، قدرت مالی یا مقرون به صرفه بودن ، ریسک قابلیت اطمینان و ریسک پایداری از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۳ شامل می شود.
همانطور که در جدول نشان داده شده است ، با آغاز جنگ روسیه ، خطرات ژئوپلیتیکی برای اروپا به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. لازم به ذکر است که افزایش این خطرات البته بر تأمین انرژی پایدار اروپا تأثیر می گذارد.
وابستگی غربی به انرژی شرقی ؛ از نفت گرفته تا گاز و پیامدهای اقتصادی آن
وابستگی غربی به انرژی کشورهای شرقی و نه به وابستگی مستقیم وارداتی ، وابستگی ساختاری به بازار جهانی نفت و گاز است که در آن شرق نقش مهمی ایفا می کند.
اوپک به علاوه روغن و برق
نسبت تولید نفت توسط سازمان کشورهای Olexport (OPEC) در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۰ ٪ از کل نفت خام جهانی بود. اگر متفقین آن به صورت اوپک پلاس (از جمله روسیه) در نظر گرفته شوند ، این نسبت به بیش از ۵۰ ٪ می رسد و به کشورهای عضو مقرون به صرفه قابل توجهی می دهد.
اروپا قبل از تحمیل تحریم ها ، بخش بزرگی از نفت خود را از شرق وارد کرد. در سال ۲۰۲۱ ، روسیه ۲۷ ٪ و خاورمیانه و شمال آفریقا را حدود ۲۰ ٪ از واردات نفت خام اتحادیه اروپا تحویل داد.
ایالات متحده همچنین علی رغم تولید داخلی نفت صفرا ، به واردات نفت خام سنگین از اوپک بستگی دارد. در سال ۲۰۲۳ ، حدود ۱۱ ٪ از واردات نفت خام ایالات متحده از کشورهای عضو اوپک (عمدتا عربستان سعودی و عراق) تحویل داده شد که روزانه حدود ۷۰۰۰۰۰ بشکه بود.
هر اختلال تأمین نفت تأثیر شدیدی بر قیمت ها دارد. پس از حمله روسیه در اوکراین ، برنت روهروئن در مارس ۲۰۲۲ در دسامبر ۲۰۲۱ به بیش از ۱۲۸ دلار افزایش یافت. تصمیم اوپک به علاوه در اکتبر ۲۰۲۲ برای کاهش تولید ۲ میلیون بشکه در روز با وجود فشار غربی ، قدرت کارتل در مدیریت بازار نشان داد.
وابستگی اروپا به گاز روسیه و پیامدهای آن
وابستگی اروپا به گاز روسیه نمونه ای از درخواست خطرناک برای انرژی بود که در سال ۲۰۲۲ به یک بحران کامل تبدیل شد. در سال ۲۰۲۱ ، اتحادیه اروپا حدود ۱۵۵ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از روسیه وارد کرد ، با ۴۵ ٪ واردات و ۴۰ ٪ از کل مصرف گاز مطابقت دارد. وابستگی در سطح شرایط جدی تر بود. آلمان ۵۵ ٪ ، ایتالیا ۴۰ ٪ و برخی از کشورهای اروپای شرقی تا ۱۰۰ ٪ گاز خود را از روسیه تحویل دادند.
با آغاز بحران اوکراین ، واردات گاز از روسیه از ۱۵۵ میلیارد متر مکعب به سال ۲۰۲۱ به ۲۵ میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۲۳ وارد اتحادیه اروپا شد. کاهش بیش از ۸۰ ٪. این جایگزینی سریع هزینه های شدیدی را برای اقتصاد اروپا تحمیل کرده است. در آگوست سال ۲۰۲۲ ، قیمت گاز در بازار اروپا (TTF) در نیمه اول سال ۲۰۲۱ بیش از ۳۴۰ یورو کمتر از ۳۰ یورو در هر مگاوات به دست آورد. کشورهای اروپایی بین سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ حدود ۸۰۰ میلیارد یورو را برای حمایت از مصرف کنندگان و صنعت در برابر قیمت انرژی هزینه کردند.
به منظور پر کردن خلاء گاز روسیه ، گاز مایع وارداتی (LNG) به اروپا تقویت شد. در سال ۲۰۲۲ ، واردات LNG 60 ٪ افزایش یافت و به ۱۳۷ میلیارد متر مکعب رسید. ایالات متحده با ۴۸ ٪ و قطر با ۱۵ ٪ از این گروه به تأمین کنندگان جدید اروپایی تبدیل شد.
غرب ، که سعی در تغییر انرژی دارد ، نه نوع وابستگی
پس از بحران انرژی در سال ۲۰۲۱ و جنگ اوکراین ، اروپا سیاست کاهش سریع اعتیاد به گاز روسیه را دنبال کرد. نتیجه این سیاست سهم حدود ۴۰ درصد از تأمین گاز اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵ است. این کاهش نشانه “استقلال” است ، اما جزئیات واردات نشان می دهد که اروپا فقط “مسیر مراقبت” را تغییر داده است ، نه “نوع وابستگی”.
در همین زمان ، خرید گاز مایع (LNG) از سایر کشورها ، به ویژه در ایالات متحده و ایالات متحده ، جهش های بی سابقه ای بود. قراردادهای طولانی مدت با دوحه و واشنگتن ، ساخت پایانه های جدید LNG در سواحل اروپا و سرمایه گذاری در خطوط انتقال داخلی این وابستگی جدید را تلفیق کرده است. این بدان معنی است که گاز کمتر از روسیه است ، اما همچنان به منابع خارج از اروپا تکیه می کند و هر اختلال مراقبت سیاسی یا اختلاف می تواند امنیت انرژی اروپا را به خطر بیندازد.
شرق
اروپا به تعدادی از مواد معدنی و فلزات نادر به سمت انتقال به انرژی پاک ، از از بین بردن تدریجی سوخت های فسیلی به توسعه باد و انرژی خورشیدی نیاز دارد. از لیتیوم برای ساخت باتری های لیتیوم و اتومبیل های برقی ، کبالت برای افزایش دوام و ظرفیت باتری ها و عناصر نادر کف برای تولید الکتروموتور ، توربین های بادی ، تبدیل انرژی و جمع کننده های خورشیدی استفاده می شود.
بیشتر این مواد را می توان در کشورهای مختلف انجام داد ، اما زنجیره پردازش و ارزش آنها عمدتاً روی چین متمرکز است. چین حدود ۶۰ تا ۸۰ درصد از ظرفیت پردازش این مواد و بیش از دو سوم از تولید جهانی سلولهای خورشیدی و باتری های پیشرفته را دارد. این تمرکز می گوید اروپا ، حتی در منطقه ای که ظاهراً “تمیز” و “جدید” بدون شرق امنیت است.
از طرف دیگر ، انرژی های فسیلی جای خود را حفظ کرده اند. اگرچه نسبت گاز روسیه کاهش یافته است ، قراردادهای طولانی مدت از قطر برای واردات LNG نشان می دهد که اروپا ، که بر روی گاز مایع در خاورمیانه اجرا شده است ، و پایانه های جدید LNG در بنادر اروپا عملاً این وابستگی جدید را تثبیت کرده اند.
علاوه بر قطر ، نروژ نیز به عنوان تأمین کننده اصلی گاز در اروپا عمل می کند. اگرچه نروژ یک کشور اروپایی است ، اما در موقعیت ژئوپلیتیکی اروپای شمالی قرار دارد و نمی تواند جایگزینی کامل برای خاورمیانه یا منابع آسیایی باشد.
مجموع این عوامل نشان می دهد که خود اروپا نمی تواند در سناریوی انتقال به دور انرژی سبز از شرق جدا شود:
۱ مواد معدنی و فن آوری های مهم از شرق تحویل داده می شوند.
۲- گاز و نفت از کشورهای شرقی یا متحدین شرقی ادامه می یابد.
۳ .. زیرساخت های مالی و قراردادی اروپا این وابستگی را در دراز مدت ایجاد کرده است.
به عبارت دیگر ، اروپا “مسیر” و “تأمین کنندگان” را تغییر داده است ، اما هنوز هم برای ایمنی انرژی و فن آوری های انرژی پاک به شرق احتیاج دارد.
کلاه های تأمین انرژی
اگرچه اتحادیه اروپا به طور متوسط اعتیاد به گاز روسیه را کاهش داد ، اما این کاهش در همه کشورها اتفاق نیفتاد. کشورهای مرکزی و اروپای مرکزی – مانند مجارستان ، اسلواکی ، جمهوری چک ، بلغارستان و حتی بخشی از آلمان – با توجه به تاریخچه صنعتی ، ساختار شبکه های انتقال گاز و قراردادهای قدیمی با شرکت های روسی ، آنها هنوز هم بیشتر از سایرین به جریان گاز از مسیرهای شرقی وابسته هستند.
یکی از اصلی ترین دلایل این وابستگی ، زیرساخت های خط لوله است که از زمان اتحاد جماهیر شوروی و دهه ها زنده مانده است. بسیاری از این کشورها هنوز به خطوطی متصل هستند که مستقیماً از طریق خاک روسیه یا از طریق اوکراین و بلاروس وارد می شوند. تغییر این شبکه ها نیاز به سرمایه گذاری های عظیم در پایانه های LNG ، خطوط انتقال جدید و فروشگاه های گاز دارد. پروژه هایی که سالها و میلیاردها هزینه طول می کشد.
قراردادهای طولانی مدت مانع دیگری است. در برخی از کشورها ، قراردادهای خرید گاز با شرکت های روسی سالها جریمه یا عواقب اقتصادی بالایی داشته است. حتی اگر می خواهید در گذشته جایگزینی پیدا کنید ، این امر به دلیل کمبود ظرفیت زیرساخت عملی نیست.
از دیدگاه اقتصادی ، هزینه های تبدیل شبکه ها برای استفاده از منابع جدید است. B. LNG وارد شده از قطر یا ایالات متحده – بسیار بالا. علاوه بر این ، پایانه های LNG اغلب در بنادر اروپای غربی ساخته می شوند و انتقال گاز به کشورهای داخلی بیشتر نیاز به خطوط انتقال جدید دارد. این به معنای گسترش مسیر و افزایش قیمت نهایی برای مصرف کننده است.
مجموع این عوامل ، حتی در دراز مدت ، باید برخی از نیازهای آنها را از مسیرهای شرقی یا از نفوذ شرقی تأمین کند. در عمل ، این کشورها نمایانگر “شکاف امنیتی انرژی” اتحادیه هستند. این بدان معناست که ، در حالی که اروپا در سطح کلان به تنوع تبدیل شده است ، هنوز هم در سطح منطقه نقاط مستعد و وابسته وجود دارد.
این شکاف در واقع ضعف استراتژیک اروپا ، هر بحران یا کاهش جریان گاز در شرق است ، ابتدا این کشورها را تحت فشار قرار می دهد و سپس بر کل اتحادیه تأثیر می گذارد.
وابستگی اقتصاد غربی به انرژی شرقی ، به ویژه گاز روسیه و منابع خاورمیانه ، هنوز هم یکی از چالش های استراتژیک این کشورها است. علیرغم تلاش های گسترده برای متنوع سازی منابع انرژی ، سرمایه گذاری در انرژی های تجدید پذیر و واردات LNG از ایالات متحده و قطر ، این واقعیت که اروپا و سایر اقتصادهای غربی نمی توانند کاملاً از این وابستگی خلاص شوند.
زمستان سخت به کشف شکنندگی امنیت انرژی ادامه خواهد داد ، که نشان می دهد شکاف بین سیاست های بلند مدت و نیازهای فوری بازار انرژی است. از این منظر ، انرژی به یکی از مهمترین اهرم ژئوپلیتیکی در روابط شرقی و غربی تبدیل شده است که می تواند در مسیر اقتصاد جهانی و حتی ثبات سیاسی در اروپا تأثیر بگذارد.
پایان پیام/