اخبار بورس

امسال هم به صنعت نیروگاهی امیدی نیست

چهارشنبه های داغ: دولت همچنین صنعت را نابود کرد.

آنچه در نیروگاه کشور به وضوح قابل تشخیص است ، سوء مدیریت ، بی کفایتی ، بی سوادی و عدم وجود پیش بینی مقامات این کشور با توجه به چالش های صنعت بود. در کشوری که بودجه وزارت انرژی ۱.۵ میلیارد دلار و ۱.۵ میلیارد دلار برای ساخت چندین سریال مذهبی است ، وی انتظار شکست قدرت و از دست دادن قدرت را نداشت … دولت حدود پنج سال پیش تصمیم گرفت تا از صنعت برق خارج شود و اکنون به صنعت رسیده است. همه چیز در این صنعت به دولت باز می گردد ، همان دولتی که آهی نمی کند ، و حتی اگر بخواهد در زمان مناسب نیازهای نیروگاه را بپردازد.

گزارش بورس اوراق بهاداریکی از صنایعی که بسیاری از تحلیلگران خوش بینانه هر سال مجبور به انجام آن هستند ، صنعت برق و عملکرد شرکت هایی است که در این گروه کار می کنند. تحلیلگران خوش بینانه که انتظار می رفت سالها قیمت برق نیروگاه های کشور را اصلاح کنند و برخی از فعالان را برای بازار عمومی و سرمایه برای سرمایه گذاری در سهام خود متقاعد کنند.

تحلیلگرانی که هنوز نمی خواهند باور کنند که نیروگاه در ایران یک صنعت حاصلخیز است که به قیمت گذاری دولت بستگی دارد و حاشیه سود این شرکت ها عمدتاً از بین می رود ، تغییرات خاص و خاص است.

اینقدر چهارشنبه ها داغ این هفته و هفته آینده ما در مورد مشکلات و چالش های صنعت برق و همچنین شرایط سودآوری عجیب برخی از بزرگترین نیروگاه های کشور مانند آبادان و مهنوج بحث خواهیم کرد.

بی سوادی و ناکارآمدی مقامات صنعت را ترک نمی کند

اگر در سالهای اخیر اختلالات گسترده ای انرژی وجود نداشته باشد ، هیچ کس مشکلات و مشکلات صنعت برق و برق را از دست نمی داد. صنعتی که فقدان سرمایه گذاری در دو یا سه سال گذشته نبوده است و ممکن است سهل انگاری وزرا و دولت ها در این منطقه تا ۵ تا ۵ سال پیش باشد.

درست همانطور که کشور به طور فوری به سرمایه گذاری در ساخت نیروگاه های دوچرخه ترکیبی و حتی نیروگاه های تجدید پذیر در ده سال گذشته نیاز دارد ، بودجه های مصوب این کشور برای عناوین غیر ضروری مورد تمسخر قرار گرفت. باور کردن دشوار است ، اما در سالهای اخیر ما شاهد سرمایه گذاری های جدی دولت در ساخت و ساز ، نوسازی و نوسازی نیروگاه های فعلی نبوده ایم ، و همچنین به دلیل قیمت های مسخره و عدم پرداخت نیروگاه ها ، سرمایه گذاری جدیدی در بخش خصوصی در صنعت مشاهده نمی کنیم.

بهتر است دوباره فکر کنید:

نه زباله های گسترده برق در خطوط منتقل شده ، نه تلاشی برای بهبود وضعیت نیروگاه های نوشته شده و نه دولت ها در مورد تغییر کار گرما فکر نمی کنند و نه برنامه ریزی ویژه ای برای افزایش ظرفیت تولید ندارند.

آنچه در صنعت قدرت این کشور مشخص است سوء مدیریت ، ناکافی بودن ، بی سوادی و عدم پیش بینی مقامات این کشور در مواجهه با چالش های صنعت بود. چگونه می توان ساخت کارخانه های بزرگ ، برنامه های توسعه ، ظرفیت تولید در صنعت انرژی و تولید میلیون ها فضای زندگی در برنامه های توسعه را ایجاد کرد ، اما سرمایه گذاری های فراموش شده و افزایش ظرفیت تولید شرکت های تأمین لازم را فراموش کرده است.

در کشوری که بودجه وزارت انرژی ۱.۵ میلیارد دلار و ۱.۵ میلیارد دلار برای ساخت چندین سری مذهبی است ، نمی توان انتظار داشت که قطع برق و دردسر قدرت انتظار داشته باشد. چگونه باید انتظار داشته باشیم برخی از نیروگاه های قدیمی و مستهلک با سطح بالایی از انرژی ، برق صنعتی ، جریان مسکونی و غیره و حتی صادرات.

چگونه امیدواریم که سرمایه گذاران در صنعت برق را بدست آوریم در حالی که حاشیه سود خالص برخی از شرکت های این صنعت به کمتر از ۲ ٪ تا ۵ ٪ رسیده است؟ مسخره نیست که تصور کنید سرمایه گذاران بخش خصوصی و حتی یک حفاظت از آن برای دستیابی به سود خالص ۵ تا ۵ میلیارد دلار آمریکا مایل به ساخت ۲ میلی متر بیش از ۵ میلیون یورو (۱.۵ میلیارد دلار) هستند. (خوش بینانه).

اما مشکلات و چالش های صنعت برق و برق در کشور پیچیدگی بیشتری دارد که ما قصد داریم دو مورد از آنها را ذکر کنیم.

در هر بحران ، اثری از خصوصی سازی و کتاب بی ربط یافت می شود

در سالهای اخیر ما بارها و بارها در مورد فرایند مسخره ، معیوب و نه متخصصان خصوصی سازی گفتیم. از فساد گسترده گرفته تا روند نادرست قیمت گذاری دولت ، تنها بخشی از مشکلات خصوصی سازی در ایران. بعضی اوقات وزرا مانند وزیر سابق نفت زنگان از خصوصی سازی پالایشگاه ها شکایت می کنند و گاهی اوقات خصوصی سازی تولید کنندگان خودرو را مانند ماه های گذشته جشن می گیرند.

در بحران فعلی صنعت برق کشور ، اثری مشخص از مضرات خصوصی سازی صنعت در سالهای اخیر دهه وجود دارد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که به دلیل حاشیه سود غیرحرفه ای صنعت برق و مداخله مداوم دولت ، قیمت دولت یک راه حل نادرست و چالش برانگیز برای عزیمت دولت و انتقال آن به بخش خصوصی بود.

بهتر است دوباره فکر کنید:

حدود پنج سال پیش ، دولت تصمیم گرفت دولت را از صنعت برق خارج کند. بعد از پنج سال می بینیم که چه اتفاقی برای صنعت و صنایع مرتبط با آن افتاده است.

این ایده که صنعت برق کشور در حوزه بیش از ۵ میلیارد دلار آمریکا از صنعت برق یا بانکهای کشور مورد نیاز است ، تنها بخشی از قدرت نادرست و تحلیلی مدیران و تصمیم گیرندگان تصمیم گیری کشور است.

عزیمت دولت از چرخه سرمایه گذاری در صنعت برق یکی از اصلی ترین دلایل کسری برق و در شرایط فعلی کشور است که با توجه به خصوصی سازی و نبوغ هایی که در دولت محمود احمدی نژاد کار می کنند ، دور از آن نیست.

۱.۵ میلیارد دلار از Tavanir به سمت صنعت برق

یکی دیگر از چالش ها و چالش های صنعت برق ، حجم بالای بدهی صنعت برق و دولت به بخش خصوصی ، بانک ها و سایر فعالان صنعت برق است که منجر به عدم نوسازی و سرمایه گذاری های جدید در صنعت شده است.

در حالی که دولت در یک گام قابل ستایش (حتی اگر بیشتر آنها) با اعطای اوراق بهادار مالی در سال ۲ به صنعت برق حدود ۵ تریلیون دلار حدود ۵ تریلیون دلار تعیین شود. علاوه بر این ، ۱.۵ تریلیون دلار بدهی دولت به شرکت هایی که در این زمینه کار می کنند از دولت حدود ۵ تریلیون دلار از صنایع صنعت در سال ۲ در این منطقه خارج شدند.

یکی از بهترین راه های کاهش نیازها و نیازهای این شرکت ها در سال جاری و در سالهای آینده ، بهبود مکانیسم های فروش محصولات مبادله انرژی است که می تواند مشکلات سرمایه گذاران در این زمینه را کاهش دهد.

بهتر است دوباره فکر کنید:

همانطور که مشاهده می کنید ، فقدان قیمت مناسب و حذف چشمگیر قیمت برق تمام شده و قیمت فروش برق نتیجه دیگری از عملکرد ضعیف و عدم وجود دستورالعمل های جامع و هدفمند در دولت های قبلی و حتی جدید است.

یک دولت ورشکسته که ظاهراً همه ، از صندوق های بازنشستگی گرفته تا تأمین اجتماعی ، تا صنعت برقی ، که اکنون به نمادی از سوء مدیریت و ناکارآمدی کشور تبدیل شده است.

بسیاری از نیروگاه ها مضر هستند

همانطور که قبلاً نیز گفته شد ، قیمت گذاری دولت در صنعت برق به یکی از اصلی ترین مشکلات این صنعت در سالهای اخیر تبدیل شده است. این پرونده بسیار ساده است اگر تأمین کننده نیروگاه ها و خریدار اصلی برق که در نیروگاه ها تولید می شود ، هر دو دولت هستند ، دولت در صورت لزوم نیروگاه ها را اداره می کند.

به عنوان مثال ، دولت می تواند ۵ ٪ به ۵ ٪ در سال افزایش یابد ، اما نرخ برق را ۲ تا ۵ درصد در سال افزایش می دهد. به عبارت دیگر ، دولت برای حاشیه سود و نیروگاه ها در صنعت و نه برای پرداخت به موقع مطالبات مهم نیست.

همه چیز در این صنعت به دولت باز می گردد ، همان دولتی که آهی نمی کند ، و حتی اگر بخواهد نیازهای نیروگاه را در زمان مناسب بپردازد.

اکنون این کار به جایی رسیده است که بسیاری از نیروگاه ها تنها راه برای به دست آوردن مطالبات را به عنوان نتیجه گیری از قراردادهای فروش دو جانبه با شرکت های تولیدی می بینند. هیچ خبری در مورد سودهای بزرگ در صنعت و نه توسعه تجهیزات وجود ندارد. هر ساله نیروگاه ها بدون پول و سود برای بهبود و تغییر وضعیت ، فرسوده و نوشته می شوند.

در هفته آینده گزارش وضعیت ناگوار و نگران کننده نیروگاه ها آبادان و کونوج ما بهتر است خود را با چالش ها و نقش ویرانگر دولت در این صنعت آشنا کنیم.

به ما بپیوندید …

به اشتراک:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا