انتقاد غنی نژاد از تامین مالی هزینههای دولت به وسیله مالیات؛ فشار را روی حقوق بگیران و تولیدکنندگان گذاشته اند
صرف نظر از مفاسد سیاسی ناشی از بی نیازی اقتصادی دولتمردان به شهروندان از نظر مالی و همچنین فشار تولیدکنندگان داخلی به دلیل واردات کالاهای ارزان خارجی (بیماری هلندی)؛ وابستگی مالی دولت به درآمدهای نفتی که خود تابعی از نوسانات اغلب غیرقابل پیش بینی قیمت نفت در بازارهای جهانی است، طبیعتاً ممکن است باعث بی ثباتی در تأمین منابع بودجه دولت شود.
وابستگی مالی دولت به درآمدهای نفتی که از سالها قبل از انقلاب اسلامی آغاز شده بود، با وجود شعارهای برخی سیاستمداران تا سالهای اخیر با تمام معایب خود ادامه داشت. درست است که در برخی از سالهای پس از انقلاب اسلامی، هرگاه درآمدهای نفتی به هر دلیلی کاهش مییابد، رفتار دولتها گاه نسبتاً معقولتر میشد، اما قاعده کلیتر این بود که هرگاه این درآمدها افزایش یافت، دولتها رفتار غیرمنطقیتری از خود نشان دادند. یعنی آب پاشیدن، اتلاف منابع و سرکوب بازارها توسط دولت در حال افزایش بود. اما اتفاقی که در چند سال اخیر در اقتصاد ایران افتاده متفاوت است.
خروج دولت ترامپ از برجام و تشدید بیسابقه تحریمها تحت سیاست فشار حداکثری، صادرات رسمی نفت ایران را بیش از پیش دشوارتر و انتقال درآمدهای ارزی حاصل از آن به اقتصاد ملی را دشوارتر و پرهزینهتر کرد. به طوری که دیگر نمی توان آن را منبع مالی مطمئنی برای بودجه دولت دانست. بدين ترتيب روي آوردن به منابع ديگر براي تامين مالي بودجه به ناچار در دستور كار دولت ها قرار گرفت.
افزایش فشار مالیاتی بر فعالان اقتصادی، حقوق بگیران و مصرف کنندگان در دو سال اخیر مهمترین راهکاری است که دولتمردان به آن فکر کرده اند.
اگرچه تأمین مالی دولت از طریق اخذ مالیات از شهروندان عموماً معقولترین روشی است که میتوان تصور کرد، اما باید توجه داشت که با توجه به پیشرفتهای صورت گرفته در مسائل مالی عمومی، نمیتوان هیچ روش مالیاتی را برای تأمین مالی تصویب کرد. دولت.
از آنجایی که هر مالیاتی به معنای انتقال ثروت از مردم به دولت است، هر نظام مالیاتی که بیشترین اختلال را در تولید ثروت ایجاد کند در واقع تخلف است و باید از آن اجتناب کرد. امروزه در کشورهای پیشرفته دنیا بر اخذ مالیات از درآمد شخصی افراد (مالیات بر درآمد کل) تاکید بیشتری می شود که کمترین آسیب را به تولید وارد می کند و از نظر عدالت مالیاتی قابل قبول تر است.
متأسفانه در کشور ما مدت هاست که این شیوه مالیات به دلایل غیر قابل توجیه به طور کامل از دستور کار دولت خارج شده و توجه متولیان امر صرفاً معطوف به ساده ترین راه وصول مالیات بوده است. چیزی جز فشار بر بخش شفاف اقتصادی یعنی مزدبگیران و تولیدکنندگان کالا و خدماتی نیست.
بنابراین، اگرچه مراجعه به اداره مالیات به عنوان منبع اصلی تأمین هزینه های دولت، اقدامی منطقی و قابل دفاع است؛ اما در مکانیسم آن باید دقت کافی صورت گیرد تا تخلفی در نظر گرفته نشود.
به عبارت دقیقتر، تا زمانی که نظام مالیاتی فعلی اصلاح اساسی نشود تا بیشترین بار مالیاتی بر مالیات بر درآمد افراد وارد شود، افزایش فشار مالیاتی بر اقتصاد ملی در شرایط کنونی نه تنها نتیجه مطلوبی را به همراه خواهد داشت، بلکه باعث خواهد شد. ضربه ای به سیستم تولید ثروت قهرمانی خواهد بود که صفرا را زیاد می کند. با این حال، اگرچه کاهش وابستگی بودجه دولت به درآمدهای نفتی به طور کلی کار درستی است، اما سیاست فعلی دولت در قبال این درآمدها به هیچ وجه صحیح نیست.
واگذاری اختیار فروش نفت به اشخاصی غیر از متولیان شرکت نفت به هیچ وجه قابل توجیه و دفاع نیست. زیرا موجب هدر رفت منابع ملی به دلیل سپردن امر به دست افراد غیرمتخصص و همچنین فسادهای غیرقابل کنترل ناشی از واگذاری اجتناب ناپذیر کسب و کار به بهانه دور زدن تحریم ها می شود. همچنین کاهش وابستگی بودجه دولت به نفت را نباید به عنوان بی توجهی به منابع ارزشمند نفت و گاز و عدم سرمایه گذاری در این زمینه تعبیر کرد. از دولتهای نهم و دهم به بعد، سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز عملاً به فراموشی سپرده شد و تشدید تحریمهای بینالمللی از اوایل دهه ۱۳۹۰ دلیل دیگری شد. به طوری که سهم تولید و تجارت نفت و گاز ایران در صحنه اقتصاد جهانی به طرز نگران کننده ای برای منافع ملی کاهش یافت.
سرمایه گذاری گسترده در بخش نفت و گاز یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای تامین منافع ملی در کوتاه مدت و بلند مدت است. زیرا در کوتاه مدت و میان مدت می تواند به منابع بودجه ای دولت کمک کند و فشار مالیاتی بر شهروندان و فعالان اقتصادی را کاهش دهد و در درازمدت با توجه به توسعه قابل تصور انرژی های تجدیدپذیر در آینده، تبدیل این منابع طبیعی ضروری است. منابع به سرمایه مالی تبدیل شود که بتوان در اسرع وقت برای توسعه استفاده کرد. سرمایه ملی و انسانی شود. بدون شک چنین کاری مستلزم ورود سرمایه و فناوری خارجی به کشور است و لذا بدون بهبود روابط مالی و تجاری ایران با اقتصاد جهانی امکان پذیر نخواهد بود.
با توجه به آنچه گفته شد، راه برون رفت از معضل فعلی تامین مالی بودجه دولت و نیز تضمین منافع ملی در کوتاه مدت و بلندمدت، تلفیق رویکرد مالیاتی با اصلاح نظام مالیاتی در چارچوب یافتهها است. اقتصاد از یک سو و رفع موانع جدی بر سر راه بهبود روابط سیاسی، اقتصادی و مالی بینالملل از جمله امتناع از پیوستن به کنوانسیون FATF از سوی دیگر.