اگر نئاندرتالها و دنیسوانها منقرض نمیشدند امروز چه شکلی بودند؟
در طی ۵۰۰۰ سال گذشته ، Homo Sapines (انسان خردمند) تنها گونه انسانی است که روی زمین زندگی می کند. اجداد باستانی ما هزاران سال پیش منقرض شدند ، تنها با فسیل ها ، برخی از ابزارها و اثری پراکنده در ژن های ما باقی مانده است. اما اگر مسیر تاریخ متفاوت پیش برود ، چه اتفاقی می افتد؟
وب سایت MailOnline از چندین متخصص خواسته است که تصور کنند اگر نئاندرتال ها و دنیس در حال انقراض نباشند ، جهان چگونه خواهد بود؟ پاسخ متخصصان شگفت انگیز است: آنها معتقدند که این اقوام اطراف ما تفاوت چندانی با انسانهای امروز ندارند. با این حال ، در جوامع پیشرفته و اجتماعی امروز ، به سختی می توان سازگار شد.
دکتر آوریل نوئل ، باستان شناس متخصص در دانشگاه ویکتوریا ، در مصاحبه ای با MailOnline می گوید: “این ایده که نئاندرتال خروج ، اعلامیه و غرایز را دیگر در نظر می گیرد ، دیگر قابل قبول نیست … اما در عین حال ، شما نمی توانید آن را تصور کنید!”
آنها چه شکلی بودند؟
نئاندرتال ها و دنیس نزدیکترین اقوام باستانی انسان امروز هستند. نئاندرتال ها حدود ۵۰۰۰ سال پیش از اجداد مشترک ما جدا شدند و به عنوان شاخه ای مستقل از انسانهای اولیه تشکیل شدند. در مقابل ، دنیسوانز مرموز تر و ناشناخته تر از انسانهای اولیه است که حدود ۶۰۰۰ سال پیش از نئاندرتال ها جدا شده و به تکامل مستقل رفتند. اگر این دو گونه منقرض نشده و مستقل باشند ، احتمالاً با شکل تاریخی آنها تفاوت چندانی نداشتند.
بر اساس بسیاری از فسیل های کشف شده از نئاندرتال ها ، می دانیم که آنها به طور متوسط کوتاه تر از انسانهای مدرن بودند ، با پاهای کوتاه تر و لگن گسترده تر. نئاندرتال ها دارای بدن بسیار عضلانی ، قدرتمند و قوی بودند و سر آنها حتی از بدن بزرگ آنها بزرگتر بود. ساختار جمجمه آنها نشان می دهد که آنها نسبت به انسانهای مدرن از ظرفیت مغز بالاتری برخوردار بودند و ظاهر آنها با برجستگی ابروهای بزرگ و پیشانی های کوتاه به رسمیت شناخته شد.
با این حال ، کارشناسان می گویند که نئاندرتال ها هنوز به وضوح به عنوان یک انسان قابل تشخیص بودند. “ما هیچ خاصیت فیزیولوژیکی منحصر به فردی را نمی دانیم که نئاندرتال ها را کاملاً متمایز می کند ؛” تقریباً تمام خصوصیات بدنی آنها در منطقه ای است که امروزه در بین انسان ها دیده می شود. “به عبارت دیگر ، آنها شبیه به موجودات بی ادب و غاری نبودند ، اما بیشتر شبیه انسانهای مدرن با تفاوت اندک بودند.
در مقابل ، دنیسان هنوز راز بزرگی برای دانشمندان باقی مانده است. فقط ماه گذشته ، اولین جمجمه دنیسی کشف شد و قبل از آن ، اطلاعات ما به قطعات بسیار کوچک محدود می شد. طبق این جمجمه تازه کشف شده ، دانشمندان معتقدند که دنیسوانز صورتی گسترده ای با دهان و بینی بزرگ و پر دانه دارد. شواهد استخوان همچنین نشان می دهد که دنیس بسیار بزرگ ، عضلانی و قوی تر از انسانهای ظریف امروزی بود.
خیلی متفاوت نبود
در حالی که نئاندرتال ها ، انسانهای مدرن و انسان گونه های جداگانه ای هستند ، کارشناسان معتقدند که این اختلافات احتمالاً برای مدت طولانی پایدار نیستند. این سه گروه انسانی در همان زمان به طور گسترده به هم پیوسته اند و بسیاری از انسانهای مدرن بخشی از DNA نئاندرتال یا دنیسان را در ژنوم خود دارند. اگر این گونه ها منقرض نشده باشند ، روند درهم تنیده ژنتیکی احتمالاً ادامه خواهد یافت و ژنهای آنها با انسانهای امروزی حتی گسترده تر می شد.
“ما می توانیم بگوییم که آنها هرگز واقعاً منقرض نشده اند – ما هرگز واقعاً منقرض نشده بودیم – ما هرگز به یکدیگر نبوده ایم!” او توضیح می دهد که مقدار نسبتاً کمی DNA نئاندرتال و دنیسان در ژنوم مدرن انسان احتمالاً به این دلیل است که هومو ساپینز جمعیت بسیار بیشتری داشت. با این حال ، اگر تماس و همزیستی بین آنها وجود داشته باشد ، امروز احتمالاً بیشتر از DNA این انسانهای باستان در انسانهای امروز وجود دارد. در حال حاضر ، دانشمندان هنوز در حال کشف دقیقاً چگونگی تأثیرگذاری ژنهای باستانی بر خصوصیات ما هستند و هنوز مشخص نیست که پیامدهای بلند مدت چیست.
اما دکتر زابنگ تأکید می کند که برخی از خصوصیات ژنتیکی خاص در انسانهای مدرن مستقیماً از دنیس به ارث برده اند. به عنوان مثال ، سازگاری با ارتفاعات زیاد در بین تبت و تأثیر بر شکل لب در برخی از جمعیت آمریکای لاتین. به طور مشابه ، ساپین های نئاندرتال و همو احتمالاً ترکیبی از خصوصیات هر دو گونه را داشته اند. مانند جمجمه های بزرگتر ، اندام های دراز و لگن نازک تر. برخی از دانشمندان بر این باورند که اگر این گونه ها به زنده ماندن ادامه دهند ، سرانجام با هم مخلوط می شوند و با ترکیبی از همه ویژگی ها به یک گونه مجرد انسانی تبدیل می شوند.
“به نظر من ، دنیس و نئاندرتال ها نمی توانند از نظر ژنتیکی از یک جمعیت مستقل جدا شوند … ما می دانیم که آنها با انسانهای مدرن در تماس بودند و با انسانهای مدرن در تماس بودند. آنها بخشی از ما بودند.”
آیا آنها می توانند با جامعه بشری امروز سازگار شوند؟
ما هنوز در مورد چگونگی زندگی دنیس چیز زیادی نمی دانیم ، اما تحقیقات اخیر نشان می دهد که نئاندرتال ها ممکن است با جامعه مدرن دچار مشکل شوند. یکی از تئوری های اصلی برای توضیح اینکه چرا ساپین های همو زنده مانده اند اما سایر گونه های انسانی منقرض شدند این است که انسانهای مدرن با گذشت زمان “خود را اهلی کرده اند”. یعنی رفتارهای آنها اجتماعی تر ، مشارکتی تر و سازگارتر شده است.
با گذشت زمان ، انسانهای مدرن ژنهایی را پرورش داده اند که به آنها امکان می دهد اجتماعی تر شوند ، شبکه های ارتباطی گسترده تری بسازند و در کار با دیگران موفق تر کار کنند. دکتر نوئل می گوید: “بر خلاف انسانهای امروز ، نئاندرتال ها در گروه های کوچک و نسبتاً منزوی زندگی می کردند … اگر چیزی مانند چند شکارچی یا بحران دیگر برای آنها اتفاق بیفتد ، معمولاً هیچ کس دیگری برای کمک به آنها وجود نداشت … در نتیجه ، جمعیت آنها زیر سطح ثبات قرار می گیرد.”
وی همچنین خاطرنشان می کند که تحقیقات ژنتیکی در مورد نئاندرتال ها نشان می دهد که آنها انعطاف پذیری شناختی کمتری داشتند ، در درک و پردازش زبان مشکل داشتند و برای ژنهای مرتبط با خودآگاهی ، خلاقیت و رفتارهای همدلی بسیار کمتری داشتند. به گفته نوئل: “در دنیای بسیار درهم تنیده امروز ، نئاندرتال ها احتمالاً پشت سر گذاشته شده یا حداقل برکنار شدند.”
وجود نئاندرتال ها ، به همراه سایر گونه های انسانی ، می تواند ساختار اجتماعی جهان ما را کاملاً تغییر دهد. پروفسور اسپیكینز می گوید انسانهای مدرن “اهلی تر ، بازیگوش و مهربان تر از یکدیگر” شده اند. اما این ویژگی ها ما را تا حدودی “تأثیرگذار” تر کرده است. وی همچنین می افزاید: “اگر نئاندرتال ها کمتر دنبال می شدند و این ویژگی در جامعه بشری تقویت می شد ، دنیای ما کاملاً متفاوت خواهد بود ؛ ما ممکن است به راحتی از شبکه های اجتماعی تحت تأثیر قرار نگیریم!”
چگونه جهان می تواند متفاوت باشد؟
اگر هزاران سال پیش نئاندرتال ها و دنیس منقرض نشوند ، احتمالاً شکل دنیای امروز کاملاً متفاوت خواهد بود. بر اساس شواهد باقی مانده توسط این گونه های باستانی ، ما می دانیم که آنها در جوامع بسیار کوچکتر زندگی می کردند و تأثیر آنها بر محیط زیست به مراتب محدودتر از انسانهای مدرن بود. در همین راستا ، دکتر هوگو زابنگ تأکید می کند که انسانهای مدرن بدون شک از نظر تحول محیط اطراف خود از طریق کشاورزی ، ساخت و ساز شهری و توسعه تمدن بی نظیر هستند.
یکی از پیامدهای جالب این فرضیه این است که اگر انسان خردمند به عنوان گونه غالب بشر باقی نماند ، ممکن است امروز حیوانات خانگی وجود نداشته باشد. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه نئاندرتال ها یا دنیس سعی در برقراری رابطه خانگی و دوستانه با حیوانات دارند ، وجود ندارد. یعنی هیچ خبری از اسب ، گربه ، سگ یا حتی گونه های کشاورزی خانگی مانند گاو و گوسفند وجود نداشت. از طرف دیگر ، اگر ژنهای اجتماعی کمتری مانند نئاندرتال ها در انسان غالب باشند ، شاید انسان بسیاری از تمایلات مخرب امروز را تجربه نکرده باشد.
“اگر نئاندرتال ها برای ما زنده بودند ، ممکن است ما با بحران تغییرات آب و هوا روبرو نشده باشیم ؛” زیرا تمایل آنها به زندگی در گروه های کوچک و منزوی می توانست فناوری ها را با سرعت کندتر گسترش دهد ، کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و طبیعت کمتر مورد سوء استفاده قرار می گیرد. “
منبع: Rosiato