“ایران” نیازی به “بازار بورس” ندارد، خواهشا آن را نیز ” تعطیل” کنید
موضوع هفته: در کشوری که هر روز اخباری درباره «جنگ، ترور و تحریم» منتشر می شود، سرمایه گذاری معنایی ندارد.
به نظر می رسد خصوصی سازی و ایجاد بورس در ایران از ابتدا اقدامی اشتباه و نابخردانه بوده است. رویکردی که با سیاست و اداره غیردموکراتیک کشور همخوانی نداشته باشد و بر ادامه فعالیت این گونه موسسات و بازارها اصرار داشته باشد جز ضرر و زیان برای مردم و سرمایه گذاران خرد و کلان نخواهد داشت. آنچه در چنین شرایطی مشهود است، ملی شدن و مصادره مجدد شرکت های خصوصی و خصوصی شده (البته در این زمینه سابقه بسیار خوبی داریم)، تعطیلی بورس و استفاده از سازوکارهای قدیمی برای قیمت گذاری و توزیع محصول است. کوپن، و خنده به همه کسانی که زمانی مدعی سرمایه گذاری در بورس بودند، شایسته ترین و مناسب ترین اقدام آینده حاکمان کشور بود.
چیزی را گزارش کنید افق میهن، ما در ایران نیازی به اینترنت، فضای مجازی و مطبوعات آزاد نداریم، نیازی به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس نداریم، حتی تفاهم و توافقات بین المللی با کشورهای غربی و مستبد برای ما معنا ندارد. نیاز به فناوری های مدرن صنعتی، خودرو، گوشی های موبایل آیفون، لوازم خانگی کره ای پیشرفته مانند سامسونگ و ال جی و غیره، واردات و استفاده.
ما نیازی به افرادی نداریم که تظاهر به مغز کنند و با مدرک از دانشگاه های برتر ایران به کشورهای غربی فرار کنند. ما اهمیتی نمی دهیم که پزشکان و پرستاران ما دست به خودکشی می زنند، زیرا آنها در پی بهبود وضعیت بد شغلی و درآمدی خود هستند. یا وظیفه رسیدگی به مردم کشورهای دیگر را بر عهده می گیرند، در هر صورت آنها هم انسان هستند و حقوق بشر برای ما بسیار مهم است.
ما نیازی به جذب سرمایه خارجی نداریم و بدون شک در صورت عدم نیاز به سرمایه گذاری های کلان بین المللی با این ثروت هنگفت و دارایی های گرانبهای خود می توانیم از پس اداره کشور برآییم، بنابراین جذب سرمایه های مردمی سرمایه گذاران کوچک اهمیتی ندارد.
باور کنید ما به بورس هم نیازی نداریم پس سرمایه مردم را خراب نکنید
آیا می گویید سرمایه گذاری در مشاغل کوچک، شرکت ها و بازار سهام کشورهای بدون ثبات سیاسی اساساً منطقی و معقول به نظر می رسد؟ آیا صرفاً هر سرمایه گذار باهوشی بر اساس دیدگاه و درک خود از شرایط آتی اقتصاد، صنایع، سودآوری و سایر شاخص های عملکرد، دارایی های خود را تبدیل می کند یا در بازارهای مختلف سرمایه گذاری می کند؟
به نظر شما مخاطبان گرامی آیا ایران از ثبات سیاسی و امنیتی لازم برای جذب سرمایه داخلی و خارجی برخوردار است؟ چه کسی می تواند ادعا کند که می تواند شرایط کشور را در ۶ ماه تا ۱ سال آینده پیش بینی کند؟ (البته این صحبت ما با نزدیکانی که درگیر سیاست های اقتصادی، سیاسی و نظامی کشور هستند نیست، زیرا احتمالاً می دانند که چگونه کشور را به مرز نابودی می کشانند)
آیا سرمایه گذاری در بازار سرمایه کشوری که در پنج ماه گذشته ده ها رویداد بحرانی و رویدادهای منفی سیاسی، اقتصادی و نظامی را تجربه کرده است، توجیه منطقی دارد؟ یک روز از خواب بیدار می شویم و خبر حمله اسراییل به کنسولگری ایران را می شنویم، هفته ها منتظر می مانیم تا پاسخ موشکی ایران به اسرائیل را ببینیم و داستان ها را بعد از آن می خوانیم، با شنیدن خبر سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور، یک چرت بعدازظهر می زنیم. روزها منتظر هستیم تا دلایل سقوط هلیکوپتر مشخص شود تا خبر انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری علنی شود.
یک ماه درگیر بازی های سیاسی، بحث و شکایت از سطح سواد و آگاهی کاندیداها در زمینه های مختلف هستیم تا سرانجام رئیس جمهور انتخاب شود.
وقتی خبر ترور اسماعیل هنیه در تهران در اولین روز کاری رئیس جمهور همه را شوکه کرد، همه در حال گمانه زنی و معرفی افراد مورد نظر خود برای پست های کلیدی اقتصادی و سیاست خارجی هستند. بار دیگر همه ما روزها و هفته ها در کمای فکری به سر می بریم تا ببینیم ایران چگونه و تا چه حد به ترور هانیه پاسخ خواهد داد و این بازی ادامه دارد.
جالب اینجاست که در ۱۴۰ تا ۱۵۰ روز گذشته که شاهد وقوع این اتفاقات نامطلوب سیاسی و امنیتی بودیم، به نظر شما هیچ کدام از این اخبار برای فضای سیاسی یک کشور کافی نیست؟ همانطور که ما تمام این اخبار و اتفاقات ناخوشایند را فقط در ۵ ماه مشاهده کردیم.
باور کنید عادت کرده ایم هر روز یک خبر ناخوشایند جدید یا یک بحران جدید را تجربه کنیم و اسم این اتفاق هر چه باشد ثبات ندارد و اگر ثبات نباشد سرمایه گذاری قابل اعتماد و ارزانی وجود ندارد.
نمی دانیم مقالات متعددی را در مورد ارتباط بین بازده بازار سهام و دموکراسی خوانده اید یا خیر. قضاوت در مورد نحوه اداره کشور ما به عهده شماست. ما قاطعانه به قانون نسبیت اعتقاد داریم (البته به دلیل تعریف کلی و نه تعریف علمی آن) و معتقدیم که همه چیز نسبی است، حتی اگر ماهیت سیاست و نحوه برخورد دولت ها با مردم را در نظر بگیریم.
با این حال، در کشورهایی با سطح پایین دموکراسی، که معمولاً منافع اقلیت بر منافع عمومی ترجیح داده میشود، فعالیتهای اقتصادی و بازار سرمایه در این کشورها بازده مطلوبی را نشان نمیدهند و این بازدهی نیز قابل توجه نیست. سهم مقدار خطرات.
بر اساس مطالعات متعدد موجود، بین دموکراسی (به ویژه شاخص حمایت از حقوق مالکیت شخصی)، ثبات سیاسی، جذب سرمایه و در نهایت عملکرد بازار سهام کشورها رابطه معناداری وجود دارد.
مصادیق ساده و قابل درک عدم حمایت از حقوق مالکیت شخصی در کشورهای غیر دموکراتیک، مداخله و نفوذ دولت ها در تمامی امور بنگاه های تجاری از جمله عدم ثبات قوانین، عدم حمایت از سرمایه گذاری ها، تاثیرگذاری بر قیمت گذاری و عدم وجود قوانین کافی. و تنظیم عادلانه محیط رقابتی.
بر اساس این تحقیق، تأثیر ریسک سیاسی بر بازارهای سهام در حال ظهور نیز واضح و از نظر آماری معنادار است. هجوم فزاینده سرمایه بین المللی می تواند تأثیر ناآرامی های سیاسی بر بازار سهام را افزایش دهد، به طوری که با افزایش ناآرامی های سیاسی، سرمایه های خارجی کشور را ترک می کنند. فقدان دموکراسی یا پاسخگویی دموکراتیک نیز بخشی از ریسک سیاسی است و آثار آن در این قالب قابل بررسی است.
نتایج این تحقیق که ۴۹ بازار سرمایه نوظهور را بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ مورد بررسی قرار داد، نشان میدهد که شواهدی وجود دارد که نشان میدهد سطح دموکراسی یک کشور، همراه با ریسک سیاسی، بر عملکرد بازار سهام آن کشور تأثیر دارد. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ریسکهای سیاسی کمتر با بازدهی بالاتر بازار سهام مرتبط است.
حال به نظر شما آیا بازار سرمایه کشور ما حاکی از یک بازار دموکراتیک تحت حمایت دولت است؟ آیا مصوبات یک شبه، عدم ثبات قوانین و تغییرات روزانه، دخالت مستقیم دولت در قیمت گذاری محصولات و وضع قوانین پولی عامیانه و مهمتر از آن عدم ایجاد فضای امن سیاسی و بین المللی برای خارجی و داخلی است. سرمایه گذاران، نشانه ای از وجود دموکراسی و امکان. آیا این نشانه فقدان دموکراسی و عدم احترام و حمایت از بازار سرمایه است؟
آیا نشانه ای از حمایت و احترام به قانون و سرمایه گذار منتظر بهبود و بازدهی بالا برای بورس می بینید؟ اگر عده ای همچنان رویای بازار سال های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ را در سر می پرورانند، باید بدانند که رشد و دستیابی به بازدهی بالا ناشی از گذار به دموکراسی و در راستای بهبود قوانین سرمایه گذاری نبوده، بلکه بازدهی بالا ناشی از افزایش است. بازده خطرات سیاسی و ۱۰ برابری قیمت ارز در ۲ سال بود.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، وقتی در کشوری نیازی به جذب سرمایه و بهبود شرایط زندگی مردم نیست، زمانی که حاکمان جامعه به ایدئولوژی های سختگیرانه نسبت به کشورها پایبند هستند که مهمتر از منافع جمعی، استانداردهای زندگی، توجه و توجه است. پشتیبانی چگونه باشد، اگر منافع عدهای حفظ تحریمهای بینالمللی است و نه گشایشهای بینالمللی و تجاری، سرمایهگذاری در بورس و به طور کلی در بازار تولیدمحور غیرمنطقی است.
در پایان، خصوصیسازیها و ایجاد بورس در ایران از ابتدا اقدامی اشتباه و نابخردانه بود. رویکردی که با سیاست و اداره غیردموکراتیک کشور همخوانی نداشته باشد و بر ادامه فعالیت این گونه موسسات و بازارها اصرار داشته باشد جز ضرر و زیان برای مردم و سرمایه گذاران خرد و کلان نخواهد داشت.
آنچه در چنین شرایطی مشهود است، ملی شدن و مصادره مجدد شرکت های خصوصی و خصوصی شده (البته در این زمینه سابقه بسیار خوبی داریم)، تعطیلی بورس و استفاده از سازوکارهای قدیمی برای قیمت گذاری و توزیع کوپن کالا و خنده به همه کسانی که روزی مدعی سرمایه گذاری در بورس بودند، شایسته ترین و مناسب ترین اقدام آینده حاکمان کشور بود.
لازم به ذکر است با توجه به اقدامات محدودکننده سرمایه گذاران، دامنه نوسان سهام شرکت های فعال در بورس و فرابورس از امروز تا اطلاع ثانوی ۱ درصد است.
پایان مقاله