باز کردن قفل «یادگیری» زبان در بزرگسالی
یادگیری زبان با “روش ورودی قابل فهم” یا قرار گرفتن در معرض زبان به گونه ای است که باید زبان دوم را به همان روشی که زبان مادری خود را یاد گرفتید، یاد بگیرید.
حتما شنیده اید که یادگیری زبان دوم برای بزرگسالان بسیار دشوار است. حتی ممکن است خودتان آن را تجربه کرده باشید که همه چیز آنطور که فکر می کردید پیش نرفت. خوب، شاید به این دلیل است که شما رویکرد اشتباهی را در پیش گرفتید.
یک زبان شناس به نام استفان کراشان ایده بهتری دارد. کراشان که اکنون استاد بازنشسته دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است، نظریه “ورودی قابل فهم” را در مورد فراگیری زبان در دهه ۱۹۸۰ ارائه کرد. در این نظریه تأکید بر «اکتساب» به جای «یادگیری» بسیار مهم است.
“یادگیری” همان کاری است که در مدرسه انجام می دادید تا لیست های لغات و قواعد دستور زبان را حفظ کنید، در آزمون شرکت کنید و به طرز ناشیانه ای سعی کنید جملات انگلیسی یا عربی را تلفظ کنید.
با این حال، “کسب” زبان دوم کم و بیش به همان روشی که زبان اول خود را یاد گرفتید به دست می آید: با گوش دادن و تعامل با افرادی که به آن زبان صحبت می کنند. مغز شما بقیه کارها را بدون هیچ تلاشی آگاهانه از طرف شما انجام می دهد.
به یک معنا، CI، همانطور که طرفداران آن آن را میخوانند، مانند پریدن به انتهای یک استخر و فهمیدن نحوه شنا کردن است. با این حال، یادگیری یک زبان به اندازه فشار دادن به ته استخر آسیب زا و بی رحمانه نیست. این به این دلیل است که مغز شما فقط از طریق قرار گرفتن در معرض می تواند زبان دیگری را یاد بگیرد.
مغز مانند یک ماشین تشخیص الگو است، بنابراین مرتب سازی و رمزگشایی الگوهای یک زبان دیگر بخشی از مهارت های آن است. در واقع، اینگونه زبان اول خود را یاد گرفتید.
نوزادان چگونه زبان را یاد می گیرند؟
نوزادان بدون زحمت زبان مادری خود را یاد می گیرند، یا به نظر می رسد. اما واقعاً چگونه این کار را انجام می دهند؟ مطمئناً با حفظ کردن واژگان و کتاب های دستور زبان نبود. اینطور نیست که بگوییم والدین با یک سری فلش کارت به فرزندان خود زبان یاد داده اند. در عوض با آنها صحبت می کنند و در نهایت بچه ها نیز شروع به صحبت می کنند.
شبیه جادو به نظر می رسد، اما اینطور نیست. به گفته روبرتا میخنیک گولینکف، متخصص علوم شناختی و یادگیری زبان در دانشگاه دلاور آمریکا، کودکان به طور طبیعی مجهز به تشخیص الگوهای آماری در زبان هستند، که باعث میشود آنها توانایی بالایی در یادگیری آن از سنین پایین داشته باشند.
اگرچه این روش یک فرآیند ناخودآگاه هم برای کودک و هم برای والدین است، اما منطقی پشت آن نهفته است. گولینکف خاطرنشان می کند که وقتی بزرگسالان با نوزادان صحبت می کنند، به روشی خاص با آنها صحبت می کنند.
او توضیح می دهد: «شما با فرزندتان درباره مرگ و مالیات صحبت نمی کنید. والدین معمولاً به گونه ای با کودکان ارتباط برقرار می کنند که به آنها نیازهایشان را بدهد. مثلا می گویند این کفش های ناز کوچولو را ببین کفش های قرمزت را پوشیده ای؟ در واقع، گفتگو با کودکان معمولاً بر لحظه حال متمرکز است.
گولینکف و همکارانش توضیح می دهند که والدین هنگام صحبت با نوزادان از چیزی به نام “گفتار هدایت شده توسط نوزاد” استفاده می کنند. آنها آهسته تر صحبت می کنند و از عبارات کوتاه تر، کلمات ساده تر و لحن و لحن اغراق آمیز استفاده می کنند. این همان چیزی است که من و شما در محاوره به آن “حرف زدن کودک” می گوییم، و اتفاقاً، تحقیقات نشان داده است که نوزادان آن را دوست دارند و به آنها کمک می کند زبان را یاد بگیرند.
چگونه با روش ورودی قابل فهم زبان یاد بگیریم؟
بدیهی است که شما دیگر بچه نیستید و کسی را ندارید که آنقدر به شما اهمیت دهد که به زبانی که می خواهید یاد بگیرید صحبت کند. اما روش ورودی قابل فهم (CI) چیزی مشابه را ارائه می دهد.
رویکردهای مختلفی وجود دارد، اما فرآیند اساسی استفاده از ورودی قابل فهم (CI) برای یادگیری زبان دوم شامل یافتن محتوایی در زبان مقصد است که میتوانید به طور مرتب به آن گوش دهید یا از آن بخوانید. نکته کلیدی این است که محتوا باید قابل درک باشد (این جایی است که روش قابل درک وارد عمل می شود). به یاد داشته باشید که اگر فقط خود را در معرض دید یک شبکه تلویزیونی خارجی بدون درک محتوای آن قرار دهید، چندان موثر نخواهد بود.
در حالت ایده آل، شما باید محتوایی را افق میهن کنید که هم قابل درک و هم لذت بخش باشد. بهترین محتوا محتوایی است که آنقدر جالب باشد که فراموش کنید در حال گوش دادن به یک زبان خارجی هستید. امروزه یافتن چنین محتوایی آسان تر از همیشه است. وبسایتها و پادکستها محتوای زیادی را در همه سطوح، از ویدیوهای YouTube گرفته تا برنامهها و دورههای آنلاین، ارائه میدهند. علاوه بر این، رسانههای اجتماعی ارتباط با مخاطبی را که میتوانید به زبان مقصد با او ارتباط برقرار کنید، آسان میکند.
چرا یادگیری زبان در بزرگسالی چالش برانگیز است؟
جان گراندی یک عصب شناس است که در دانشگاه ایالتی آیووا به مطالعه انعطاف پذیری مغز و دوزبانگی می پردازد. او توضیح میدهد که یکی از بزرگترین تفاوتهای بین یادگیری زبان در کودکی و یادگیری زبان جدید در بزرگسالی این است که کودکان دائماً در محیط زبان غوطهور هستند و با والدین و شاید خواهر و برادرشان صحبت میکنند.
اما بزرگسالان اغلب مشغول هستند و وقتشان کم است، معمولاً چند بار در هفته یا شاید به تنهایی از طریق کتاب و فیلم در کلاس درس یاد می گیرند. گروندی میگوید اگر بزرگسالان همان سطح غوطهوری کودکان را داشتند، سریعتر و مؤثرتر یاد میگرفتند. اگرچه روش ورودی قابل فهم نمی تواند آن سطح از غوطه وری را فراهم کند، اما بیشتر از تجربه کلاس درس سنتی است.
چند ساعت باید وقت بگذاریم تا به نتیجه دلخواه برسیم؟
همانطور که نوزادان زبان را با جادو یاد نمی گیرند، ورودی قابل درک (CI) یک عصای جادویی برای یادگیری زبان نیست. شما باید برای آن وقت بگذارید. به عنوان مثال، یکی از برنامه های معروف یادگیری اسپانیایی با استفاده از روش ورودی قابل فهم (CI) تخمین می زند که رسیدن به سطح پیشرفته به حدود ۶۰۰ ساعت ورودی نیاز دارد که هنوز معادل مهارت یک زبان مادری نیست.
این مدت زمان زیادی است، اما به یاد داشته باشید که شما زبان مادری خود را یک شبه یاد نگرفتید. طرفداران می گویند که اگر محتوا به اندازه کافی جالب باشد، ورودی قابل فهم (CI) می تواند یک راه سرگرم کننده و موثر برای یادگیری زبان دوم باشد.
منبع: یورونیوز