به زنم خیانت کردم، چون عاشق دختری دیگر بودم
اینها بخشی از اظهارات جوان ۲۵ ساله ای است که زندگی اش در آستانه نابودی بود. این جوان درباره ماجرای خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: ۲۰ سال بیشتر نداشتم که یک روز در خیابان عاشق «فریده» شدم و بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفتم. او اما وقتی ماجرای عشقم را برای خانوادهام تعریف کردم، همه با تعجب به هم نگاه کردند و با این ازدواج مخالفت کردند. پدر و مادرم معتقد بودند عشق خیابانی به جز خیانت و طلاق پایانی ندارد، زیرا چنین روابطی فقط به خاطر ظاهر و میل جوانی اتفاق می افتد، اما من به این توصیه ها توجهی نکردم و اصرار بر این ازدواج کردم. . از طرفی پدرم اصرار داشت که باید با پسر عمویم ازدواج کنم وگرنه مرا از ارث محروم می کند. خلاصه من به شدت درمانده بودم و حتی تصمیم گرفتم خانه را ترک کنم و به فریده بروم. اما من تنها پسر خانواده ام بودم و با التماس خواهرانم از این تصمیم منصرف شدم.