تاسیان؛ عاشقانهای در آستانه سقوط
علی رضه – در زمانی که سریال های تاریخی اغلب در دلتنگی سطحی یا در دام شعارهای ایدئولوژیک قرار می گیرند ، تینا پاککراوان سعی کرد اثری بین این دو قطب ایجاد کند. عاشقانه در قلب پنجاه دهه پنجاه ، به طوری که در تاریخ صحبت نشود ، بلکه در مورد زندگی روزمره نسل های آن زمان نیز صحبت نکنید.
به گفته اخبار تجاری ، تینا پاکراوان سعی در ایجاد اثری بین این دو قطب یا در دلتنگی سطحی یا در دام شعارهای ایدئولوژیک دارد. عاشقانه در قلب پنجاه دهه پنجاه ، به طوری که در تاریخ صحبت نشود ، بلکه در مورد زندگی روزمره نسل های آن زمان نیز صحبت نکنید.
سایه سیاست و عشق
داستان از مهر ۱۳۹۵ شروع می شود ؛ هنگامی که کشور قصد منفجر شدن یک انفجار سیاسی را دارد. امیر (هاوتان شکیبا) ، چاپگر ، به دلیل علاقه وی به شیرین (ماهسا هجاازی) ، دختری از ثروتمند و روشنفکرانه ، با نام مستعار Khosrow ، وارد دستگاه امنیتی ساواک می شود. این تصمیم شخصی و عاطفی محرک اصلی روایت است و باعث می شود مبارزات درونی و خارجی آن به خوبی شکل بگیرد.
روابط پیچیده Khosrow و Shirin نمادی از تضادهای اجتماعی و سیاسی آن زمان است. جایی که احساسات شخصی با جریانهای بزرگ تاریخی همپوشانی دارد. ورود خسروف به ساواک فقط انتخاب شغلی نیست بلکه نتیجه تأثیرات عمیق عاطفی و اجتماعی است که به تدریج برای وجدان و هویت وی به یک چالش تبدیل می شود و در نهایت فروپاشیده و خانواده نجات است.
سبک زندگی ؛ طراحی مجدد یک دهه فراموش شده
یکی از مهمترین دستاوردهای “تاسیان” ، بازیابی دقیق و منحصر به فرد از سبک زندگی قبل از انقلاب است. نکته ای که در تاریخ معاصر ایران مفقود شده است یا فقط در طراحی صحنه تا حد منابع سطحی باقی مانده است.
اما در تاسیان ، از طراحی لباس ، دکوراسیون و فضا برای خانه ها ، شهرها ، خیابان ها و رستوران ها ، برای نشان دادن نوع ارتباط و حتی مدل مو و لحن مکالمات ، همه چیز در مورد تحقیق و مراقبت است. خانه جمشید نجت با ترکیبی از معماری مدرن و عناصر فرهنگی سنتی نشان دهنده زندگی موفق و فرهنگی آن زمان است.
در کافه ها ، کتابفروشی ها ، محیط دانشگاه ، احزاب فکری و حتی رفتار مردم ، نشانه هایی از زندگی مردم ایران در دهه ۱۹۸۰ وجود داشت. بدون تقلید سطحی ، اما ما نوعی بازسازی هویت فراموش شده را می بینیم. این جو مطابق با واقعیت این زمان ، سریال از “داستان عشق گذشته در گذشته” است که از یک سبک زندگی منقرض به یک مستند زنده تبدیل می شود.
در تاسیان ، زندگی روزمره فقط پیشینه تاریخ نیست ، بلکه خود داستان است. خانه ها ، دانشگاه های شلوغ ، کافه ها ، سینما -سازندگان ، انواع گزارشگری و روابط اجتماعی با دقت ترسیم شده و تصویری زنده و مستند از تهران در دهه ۱۹۸۰ می بخشد. تصویری که نه از نظر دلتنگی و نه ایدئولوژیک ، بلکه فقط “واقعی” است.
در اینجا پاکراوان نشان داده است که تاریخ نه تنها از طریق اظهارات و رویدادهای سیاسی ، بلکه از طریق خانه ها ، اتاق ها ، خیابان ها و گفتگوی روزانه نیز می گذرد ، که “Tassian” موفقیت آمیز است.
هاوتان شکیبا ؛ در سایه تکرار
برخلاف انتظار ، هاوتان شکیبا یکی از نقاط نسبتاً ضعیف عمل سریال در نقش امیر (خسرو) است. اگرچه شخصیت Khosrov از ظرفیت بالایی برای پرداخت هزینه های روانی و ضرب این رقم برخوردار است ، اما Sabiba بر اساس عملکرد وی بر اساس همان الگوی شناخته شده ساخته شده است: استراحت های طولانی ، ظاهر سنگین ، صدای آرام و غیره.
به نظر می رسد این سبک بازی ، که در آثار قبلی وی تأثیرگذار بود ، بدون نوآوری در “تاسیان” تکرار می شود. در لحظات کلیدی ، نه احساس درونی شخصیت و نه تضادهای عاطفی -ایدئولوژیک آن بر مخاطب تأثیر نمی گذارد. قطعه اقیانوس آرام به جای خدمت به داستان ، گاهی اوقات مانند یک قاب عکس محکم از یک شخصیت خاکستری به نظر می رسد.
ابر صابر ؛ حضور کوتاه ، اثر طولانی
در مقابل ، صابر ابر ، گرچه در این سریال محدود است ، اما یکی از بهترین بازی های خود را ارائه می دهد. او با چشم تیز ، پر از ابهام و تجزیه درونی ، نسلی از مردان را در بحران نشان می دهد که می خواهند خود را پرورش دهند.
هر صحنه ای که ابر در آن ظاهر می شود از کیفیت چشمگیری برخوردار است. سکوت ، طنز و بازی با صدای صدای او توجه ابر را به شخصیت سعید نشان می دهد. در مدت زمان کوتاهی ، او نسبت به بسیاری از بازیگران سریال تأثیرات عاطفی بیشتری بر بیننده دارد.
راه حل جمشید ؛ پدر ناسیونالیست شکست خورده
باباک حمیدیان در نقش جمشید نجت نماینده نسل سرمایه داری و ناسیونالیستی دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۸۰ است. نسلی که زمانی در خواب “بدون توسعه وابستگی” رویای آن بود ، اما در دهه ۱۹۸۰ تنها ناظر فروپاشی نظم موجود و بی اعتمادی نسل بعدی بود.
حمیدیان پدر را به پدر تبدیل کرد که هم عزیز و هم عجیب است. او نه سرکوبگر است و نه همراه انقلاب. در عوض ، او مردی است که تاریخ را پشت سر گذاشته و به تبع آن از فرزند خود منحرف شده است. این شخصیت در لایه پایین تاریخ نمادی از عدم موفقیت طبقه مستقل سرمایه داری و حتی میانگین میانگین فرهنگی در برابر رادیکالیسم چپ چپ و استبداد راست است.
Mahsa Hejazi در یک نقش نسبتاً سنگین و چالش برانگیز کار خوبی ایجاد کرد و “شیرین” را با ترکیبی از شجاعت ، شک و لطافت “واقعی کرد.
چپ ؛ رفیق با مشت بسته شد
“تاسیان” تصویری واقع بینانه و غیرقابل پیش بینی از گروه های چپ را ارائه می دهد. کسانی که به جای همدلی درگیر در حذف ، سوء ظن و خشونت درونی هستند. روایت سریال این گروه ها به وضوح سرد ، بی رحمانه و ناامن است.
شخصیت مانوچر با رضا بوبودی نمادی برای این سقوط روانی و ایدئولوژیک است. Manoohr Saman یک مبارز چپ است که از ساواک فرار نمی کند ، بلکه از رفقای و وجدان خود است. ترس که در بازی ریکاوری می بینیم داستانی نیست ، یک واقعیت تاریخی است.
پایان کار او – خودکشی – نه تنها مرگ یک شخص ، بلکه نمادی از فروپاشی اخلاقی بخشی از جنبش چپ رادیکال ایران است. فرایندی که “دیگری” و حتی رحمت را تحمل نکرد.
خلاصه: چاپ چربی با نقص در عملکرد
“Tasian” یک سری عالی نیست ، اما شجاع است و هنگام انتخاب موضوع ، طراحی یک سبک زندگی ، پرداخت روابط طبقاتی و بازتاب خشونت ایدئولوژیک که در سینمای خانگی کمتر عمل می کند ، گام برداشته است.
اگرچه این فیلمنامه کشیده شده است و برخی از نقش های اصلی انتظارات برآورده نمی شود ، ثروت بدن تحتانی ، دقت فضای تاریخی و بازی های نفس گیر برخی از بازیگران در بعضی از صحنه ها (مانند صابر ابر ، بابک حمیدیان و رضه باتبودی) این کار را به یکی از قابل توجه ترین سری تبدیل کرده اند.