تبخیر طبقه متوسط؛ آسیبپذیری 9 دهک درآمدی و شکست سیاستهای رفاهی دولت
در حال حاضر ۹ دهم جامعه در معرض شوک های اقتصادی هستند. نگاهی به جزئیات هزینه دهک نشان می دهد که شکاف هزینه در بین خانوارهای دهم دهم نیز به میزان قابل توجهی زیاد است.
افق میهن، بررسی اطلاعات مربوط به هزینه های خانوار شهری در سال ۱۴۰۲ نشان می دهد که نسبت هزینه دهک دهم (۱۰ درصد بالای جامعه) به دهک ۹ حدود ۲ برابر است. این در حالی است که شکاف مخارج سایر دهک ها به میزان قابل توجهی کمتر است و فاصله ای بین دهک دهم و سایر دهک ها به وجود آمده است. در حال حاضر ۹ دهم جامعه در معرض شوک های اقتصادی هستند. نگاهی به جزئیات هزینه دهک ها نشان می دهد که شکاف هزینه در بین خانوارهای دهک دهم نیز به میزان قابل توجهی بالاست و ممکن است همزمان با نوسانات جدید اقتصادی، برخی از خانوارهای این دهک نیز آسیب پذیر شوند. بنابراین تنها بخش کوچکی از جامعه از تکانه ها و نوسانات در امان هستند. به همین دلیل سیاست گذاران باید در اتخاذ سیاست های اصلاحی به آسیب پذیری اقتصادی بخش قابل توجهی از جامعه توجه داشته باشند. آسیب پذیری ۹ دهک از ۱۰ جامعه به حدی است که خانوارها به راحتی به خط فقر نزدیک می شوند.
توسط اقتصاد جهانی؛ در نگاه اول به نظر می رسد که دهک دهم می تواند مستقل از نوسانات اقتصادی از استانداردهای زندگی خود محافظت کند، اما بررسی های دقیق تر نشان می دهد که شکاف درآمدی خانوارهای دهک دهم نیز زیاد است و نوسانات جدید اقتصادی می تواند مردم را در پایین ترین سطح قرار دهد. دهک ها آسیب پذیرتر هستند اعشار به اعشار پایین گرد می شوند. در واقع طبقه متوسط از بین رفته و ۹ دهک در برابر نوسانات اقتصادی بسیار آسیب پذیر هستند. بنابراین هرگونه اصلاح اقتصادی باید وضعیت درآمدی صدک ۹ را در نظر بگیرد.
تصویری از هزینه دهک درآمد
بررسی آخرین گزارش منتشر شده از هزینه های خانوار که مربوط به سال ۱۴۰۲ است، نشان می دهد که بین هزینه های خانوار دهک دهم با سایر دهک های درآمدی تفاوت زیادی وجود دارد. به عنوان مثال کل هزینه های خانوار شهری دهک دهم در سال ۱۴۰۲ حدود ۵۸۹ میلیون تومان بوده در حالی که این رقم برای دهک نهم درآمدی حدود ۳۱۶ میلیون تومان بوده است. بنابراین می توان گفت که مخارج دهک نهم حدود ۵۳ درصد هزینه خانوار دهک دهم است و یا میانگین هزینه دهک دهم دو برابر دهک نهم است.
این تفاوت بزرگ نشان از تفاوت معنادار در سطح زندگی و توان اقتصادی خانوارها دارد. این نسبت در سال ۱۴۰۱ برابر با ۵۹ درصد بوده است که می توان گفت دهک دهم چندین برابر دهک های پایین هزینه می کند که عمدتاً مربوط به هزینه های غیرخوراکی مانند مسکن، تحصیل، بهداشت و تفریح است. در سال گذشته متوسط هزینه های مربوط به مواد غذایی و دخانیات یک خانوار شهری دهک دهم حدود ۹۵ میلیون تومان و ۴۹۴ میلیون تومان دیگر مربوط به هزینه های غیرخوراکی بوده است. به عبارت ساده، تنها ۱۶ درصد از هزینه خانوارهای پردرآمد ایرانی مربوط به نیازهای غذایی است. در دهک نهم درآمدی سهم هزینه خوراک از کل هزینه ها افزایش یافته و به حدود ۲۲ درصد می رسد. این سهم در دهک های درآمدی پایین نیز افزایش می یابد. به عنوان مثال در سال ۱۴۰۲ متوسط کل هزینه یک خانوار شهری در دهه اول درآمدی معادل ۴۷ میلیون تومان بوده که حدود ۴۳ درصد از این هزینه مربوط به نیازهای غذایی خانوار بوده است.
آسیب پذیری ۹ دهک درآمدی
اقتصاد ایران در سال های گذشته با شوک های مختلفی از جمله تحریم ها و نوسانات نرخ ارز مواجه بوده است. در شرایط شوک های اقتصادی مانند افزایش تورم یا بحران های مالی، دهک های پایین جامعه بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند. بررسی آمار مربوط به هزینه های سالانه یک خانوار شهری در دهک های مختلف نشان می دهد که دهک های اول و دوم که مجموع هزینه های سالانه بسیار کمتری نسبت به دهک دهم دارند، بیشترین درآمد خود را صرف غذا می کنند. یعنی با افزایش قیمت مواد غذایی یا کالاهای اساسی، دهک های پایین جامعه به سرعت تحت تاثیر قرار می گیرند و کمتر می توانند با چنین شرایطی کنار بیایند. از سوی دیگر، دهک دهم که سهم بیشتری از هزینه های خود را در اقلام غیرضروری از جمله خدمات تفریحی، بهداشتی و آموزشی دارد، کمتر تحت تاثیر تغییرات قیمت کالاهای اساسی قرار می گیرد و می تواند هزینه های خود را در سال جاری مدیریت کند. سایر بخش ها
شکاف اقتصادی دهک دهم و نهم نشان دهنده افزایش نابرابری اقتصادی در ایران است. این شکاف تنها به دلیل تفاوت درآمدها نیست، بلکه به دلیل تفاوت در دسترسی به فرصت های اقتصادی، خدمات آموزشی، بهداشت و مسکن نیز می باشد. دهک دهم با توان مالی بالا دسترسی بیشتری به خدمات با کیفیت بالاتر دارد و کمتر تحت تاثیر افزایش قیمت ها و بحران های اقتصادی قرار می گیرد، در حالی که دهک های پایین جامعه به دلیل وابستگی به درآمدهای پایین بیشتر در معرض خطر هستند. افزایش این نابرابری ها در طول زمان باعث تشدید بحران های اجتماعی و اقتصادی خواهد شد.
در شرایط کنونی می توان گفت که طبقه متوسط در ایران به شدت تضعیف شده و دهک های درآمدی نهم در معرض نوسانات و شوک های اقتصادی هستند. در نگاه اول این تصور ایجاد می شود که دهک دهم می تواند مستقل از نوسانات اقتصادی از استانداردهای زندگی خود محافظت کند، اما بررسی های دقیق تر نیز نشان می دهد که شکاف درآمدی خانوارهای دهک دهم نیز زیاد است و نوسانات جدید اقتصادی می تواند افرادی که در رده های پایین تر هستند اعشار به اعشار پایین تقسیم می شوند. علاوه بر این، شکاف فقر نیز در سال های گذشته افزایش یافته است.
وقوع شوک های اقتصادی جدید می تواند افرادی را که در حال حاضر فقیر محسوب نمی شوند به زیر خط فقر بکشاند. درآمد و نابرابری های اقتصادی می تواند اثرات منفی درازمدتی بر ثبات اجتماعی و همبستگی ملی داشته باشد، به ویژه زمانی که بخش بزرگی از جامعه احساس می کنند در چرخه های اقتصادی عقب مانده اند و نمی توانند از فرصت های رشد بهره مند شوند. از آنجایی که فاصله دهک دهم درآمدی و حتی دهک هشتم و نهم قابل توجه است، تنها یک دهک درآمدی می تواند با استانداردهای قبلی خود به زندگی ادامه دهد.
چرا سیاست های رفاهی دولت شکست می خورد؟
در سال های گذشته همزمان با جهش تورم، سیاست گذاران با اعطای یارانه های مختلف سعی در حمایت از معیشت دهک های پایین جامعه و جلوگیری از افزایش فاصله طبقاتی در جامعه داشتند. با این حال، این سیاست ها نتوانسته اند به اندازه کافی به کاهش شکاف طبقاتی کمک کنند. دهک های پایین همچنان بخش زیادی از درآمد خود را صرف نیازهای اولیه می کنند و توانایی کمی برای پس انداز یا سرمایه گذاری ندارند. اگرچه سیاست هایی مانند یارانه، تسهیلات مالی و برنامه های تامین اجتماعی پاسخگوی برخی نیازهای این دهک ها است، اما کافی نیست. دهک دهم همچنان قدرت مالی بیشتری دارد و در بحران های اقتصادی کمتر آسیب دیده است. در چنین شرایطی دولت با هدف حمایت از ضعیفان بار مالی سنگینی را متحمل می شود و اجرای این نوع سیاست ها با نتایج چندان مطلوبی همراه نیست.
اگرچه در حال حاضر دهک دهم نسبت به سایر دهک ها از امکانات بیشتری برخوردار است، اما این نابرابری می تواند در درازمدت منجر به نارضایتی اجتماعی و نابسامانی اقتصادی شود. دهک های پایین که بیشتر درآمد خود را صرف نیازهای اساسی می کنند، با افزایش تورم و کاهش قدرت خرید، کمتر قادر به بهبود وضعیت اقتصادی خود خواهند بود. از سوی دیگر نابرابری های اقتصادی باعث کاهش همبستگی اجتماعی و افزایش فاصله بین گروه های مختلف جامعه می شود. این شرایط در نهایت می تواند منجر به کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری و ناآرامی های اجتماعی شود.
برای مقابله با این وضعیت، سیاست گذاران باید به دنبال تدوین برنامه های جامع تر و موثرتر برای کاهش نابرابری های اقتصادی و افزایش فرصت های رشد برای همه اقشار جامعه باشند. تجربیات سال های گذشته نشان می دهد که سیاست های بازتوزیع در بهبود شرایط دهک های کم درآمد موثر نبوده است. به عبارت دیگر، سیاست گذاران باید به دنبال فراهم کردن فرصت های اقتصادی برابر برای همه جامعه باشند. این فرصت به دهک های مختلف درآمدی این امکان را می دهد که با فعالیت های مختلف اقتصادی در جهت ارتقای سطح رفاه خود گام بردارند.