تبعات تبعیض مالیاتی چیست؟ | درآمد مالیاتی کجا می رود؟
حسین راغوفر دو سوال اساسی در مورد مالیات را تحلیل کرد:
راغوفر گفت: مواردی از هزینه کرد درآمدهای مالیاتی در بودجه قابل ردیابی است. از قضا مردم نسبت به این درآمدها حساس می شوند. از جمله در درآمد بسیار بالای تلویزیون و رادیو.
افق میهن محمدهادی سبانیان رئیس سازمان امور مالیاتی کشور در یک برنامه تلویزیونی نحوه تعیین مالیات را تشریح کرد و گفت: نباید درآمد فعلی کشور را از فروش ثروت به دست آوریم و تکیه کنیم. برای انجام این کار دست ما نیست.» صرف نظر از اینکه کشور ما نفت دارد یا نه، باید به درآمد ثابتی که در دسترس ماست و با فروش ثروتمان تأمین نمی شود، تکیه کنیم.
به گزارش فرارو، وی در بخشی دیگر از سخنان خود درباره اینکه چرا از درآمدهای نفتی به جای افزایش مالیات استفاده نمی شود، گفت: عقل سلیم حکم می کند که به اندازه درآمد خود هزینه های خود را تامین کنیم و زیر پای خود فرش بگذاریم. غذا نفروشید. زیرا اولاً، آن ثروت تمام می شود، در حالی که هزینه زندگی ممکن است افزایش یابد. بنابراین ما نباید از ثروت خودمان برای هزینه های جاری استفاده کنیم، بلکه باید از این ثروت برای افزایش مال یا ارث فرزندانمان استفاده کنیم.
این سخنان سبحانیان در شرایطی مطرح می شود که با نگاهی به اعداد و ارقام در لایحه بودجه پیشنهادی دولت می بینیم که دولت بخش زیادی از درآمد خود را بر مبنای بودجه قرار داده است. دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ مجموع درآمد مالیاتی ۱۱۲۲ میلیارد تومانی را دو برابر درآمد نفتی پیش بینی کرده است. این در حالی است که درآمد نفتی در لایحه بودجه ۱۴۰۳ بالغ بر ۶۱۴ هزار میلیارد تومان برآورد شده است. درآمد مالیاتی در لایحه بودجه سال آینده ۴۹.۸ درصد افزایش داشته است. در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ بیش از ۲۴۲۹ هزار میلیارد تومان برای منابع عمومی دولت در نظر گرفته شده است که نسبت به بودجه امسال ۱۶.۷ درصد رشد داشته است. بخشی دیگر از این لایحه که مورد توجه قرار گرفته، واگذاری دارایی های سرمایه ای یا به عبارتی درآمد نفتی است که در بودجه سال آینده ۶۱۴ هزار میلیارد تومان است. این رقم بیش از ۱۶ درصد کمتر از بودجه ۱۴۰۲ است.
جلال محمودزاده نماینده مهاباد در مجلس از جمله نمایندگان معترض به افزایش مالیات در بودجه است. محمودزاده گفت: درآمدهای نفتی پیش بینی شده در بودجه ۱۴۰۳ قابل وصول نیست، مالیات ها را به شدت افزایش دادند یعنی نزدیک به ۵۰ درصد مالیات ها را افزایش دادند که به مردم فشار می آورد و کسری بودجه را از جیب مردم جبران می کند. اگرچه این نوع اعتراضات کم نیست، اما رئیس سازمان امور مالیاتی تاکید کرد: نظام مالیاتی کشور بر مبنای دریافت مالیات از غلات درشت است و نظام مالیاتی بر کل درآمد افراد نیز در همین راستا است.
با وجود این شرایط، سوالاتی از جمله اینکه چرا دولت تصمیم به افزایش وابستگی به درآمدهای مالیاتی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی گرفته است و این تصمیم چه پیامدهایی برای مودیان خواهد داشت؟ حسین راغوفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه الزهرا و اقتصاددان در گفتگو با فرارو به این سوالات پاسخ داد:
«عدالت مالیاتی» بسیار مهم است
حسین راغوفر به فرارو گفت: منطق حرف رئیس سازمان امور مالیاتی درست است، اما موضوع این است که بحث عدالت مالیاتی هم خیلی مهم است، خیلی مهم است که فردی که درآمد بیشتری دارد حقوق بدهد. همچنین معافیت گروه هایی که توانایی پرداخت مالیات را ندارند مهم است، اما نکته اصلی این است که آیا این مسائل در عمل امکان پذیر است و محقق می شود یا خیر، اکنون می بینیم که لایحه مالیاتی به مجلس ارسال شده است و در در همان بندهای اول بعد از مقدمات آن نوشته شده است که برخی مؤسسات خاص مشمول این قانون نمی شوند؛ یعنی با افراد خاصی برخورد متفاوتی می شود، هرکس در کشور ما فعالیت اقتصادی کند و از مزایای این شرایط بهره مند شود، باید مالیات بپردازد. در واقع اگر قرار باشد عدهای از مردم مالیات نپردازند، تبعیض محسوسی علیه بخش خصوصی ایجاد میشود و هزینههای بخش خصوصی نسبت به هزینههای بخش دولتی بسیار بیشتر میشود. بر این اساس، احتمال شکست آنها در بحران ها افزایش می یابد».
وی افزود: مشکل اصلی ما این است که افرادی که باید مالیات بدهند این کار را نمی کنند، افرادی که یارانه بالایی می گیرند در بسیاری از موارد مالیات نمی پردازند یا ارقام مالیاتی که پرداخت می کنند بسیار پایین است، برخی از این شرکت ها در سال گذشته سودهای نجومی داشتند. و سهم دولت را نپرداخته اند، همچنین بسیاری از این شرکت ها سرمایه گذاری نکرده و سود خود را بلافاصله بین سهامداران خود تقسیم کرده اند، این در حالی است که سال هاست پتروشیمی ها این کار را انجام نداده اند، در واقع شرکت های پتروشیمی نه تنها سرمایه گذاری نکرده اند. اما سود را بین خود تقسیم کرده اند.دلیل همه اینها این است که دولت ها با این مؤسسات به بهانه صادرات دارند، برخورد بسیار استثنایی داشته اند. این صادرات برای کشور دارد؟این صادرات در صورتی ارزشمند است که منابع اضافی به کشور بیاورد و جایگزین نفت و گاز و امثال اینها شود نه تنها پتروشیمی ها بلکه تولیدکنندگان محصولات کشاورزی هم راه را اشتباه می روند و خیار و هندوانه و خیار تولید می کنند. سایر محصولاتی که آب زیادی مصرف می کنند. و آن هم در کشوری که بسیار کم آب است و عملا آب را به صورت «آب مجازی» صادر می کنند و ارز وارد کشور نمی کنند».
ضرورت شفافیت مالیاتی
این کارشناس اقتصادی گفت: مشوق های صادراتی یا یارانه های صادراتی نیز می تواند برای کشور ارزآوری کند، علاوه بر این برخی کالاها نباید صادر شود، در حوزه کشاورزی نیاز به برنامه ریزی درست و دقیق داریم که الان وجود ندارد، در بخش صنعت یارانه های گسترده ای به پتروشیمی ها، فولاد و … پرداخت می شود، در حالی که اینها می توانند منابعی باشند که هزینه های دولت را تامین می کنند، در واقع به نام صادرات، معافیت مالیاتی برای بسیاری از این شرکت ها نیز وجود دارد، عدالت مالیاتی حکم می کند که باید مشخص شود. کدام محصولات و کالاها باید مشمول مالیات شوند تا عواقب رفاهی آنها کمتر به تولیدکننده و معیشت مردم آسیب برساند.کالاهای سرمایه ای مانند مسکن آثار تورمی کمتری دارند.در بسیاری از کشورها مالیات بر ارزش افزوده از مواد غذایی دریافت نمی شود.مخصوصاً در مورد اقلام اساسی مواد غذایی و در واقع آنها به طبقات پایین جامعه کمک می کنند، نکته کلیدی دیگر این است که ما باید مالیات بر ثروت را از افرادی که متعلق به طبقات بالای جامعه هستند حذف کنیم، این گروه ها باید سهم خود را بپردازند. مسکن لوکسی که در شهر تهران به مساحت ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون متر مربع به فروش می رسد باید مالیات پرداخت کند. اینها افرادی هستند که نسبت به سایر محصولات خود همین احساس را دارند.
وی افزود: در ارزیابی ها برای عدالت مالیاتی قطعا باید به تولید توجه شود؛ به این معنا که تولیداتی که اشتغال ایجاد می کنند مشمول درآمد مالیاتی هستند به شرط اینکه شغل خود را حفظ کنند، به عنوان مثال می بینیم که یک کارخانه ریسندگی با صد کارگر ورشکست می شود، از بین می رود و معیشت صدها خانوار با مشکل مواجه می شود، بخش قابل توجهی از مشکلات ناشی از عوارض و مالیاتی است که سازمان های مختلف از جمله سازمان امور مالیاتی از این افراد دریافت می کنند که باعث افزایش هزینه شده است. به طور کلی عدالت مالیاتی تنها به این محدود نمی شود که منابع طبیعی و نفتی خود را صرف نیازهای روزمره زندگی مردم نکنیم، بلکه نکته قابل توجه دیگر این است که باید منابع طبیعی را تبدیل و تبدیل کنیم. سرمایه تبدیل به سایر سرمایه ها می شود منطقی ترین راه سرمایه گذاری برای حفظ و احیای محیط زیست است، در سال های اخیر خسارات جبران ناپذیری به محیط زیست کشور ما وارد شده است و باید در جهت رشد جنگل ها و جلوگیری از بیابان زایی تلاش کرد. و رشد بیابان زایی علاوه بر موضوع محیط زیست، منابع طبیعی باید به سایر اشکال سرمایه تبدیل شود و آموزش، بهداشت و پژوهش نیز به عنوان منابع انسانی مورد توجه قرار گیرد. این نوع سرمایه قابل انتقال به نسل های بعدی است.
درآمد مالیاتی دولت کجا می رود؟
راغوفر ادامه داد: موضوع بعدی زیرساخت ها است، باید بتوانیم از منابع طبیعی برای ایجاد زیرساخت ها استفاده کنیم، سال هاست که در زیرساخت هایی مانند برق، گاز و حتی نفت سرمایه گذاری نکرده ایم که این امر مشکلات جدی را در حوزه ایجاد می کند. منابع طبیعی ما باید به سرمایه های دیگر تبدیل شود و برای فعال شدن بخش خصوصی باید برق و گاز در اختیار این بخش قرار گیرد، ما در تابستان با مشکل تولید برق مواجه هستیم، کارخانه ها را تعطیل می کنیم و همین کار را می کنیم. با گاز در زمستان ها ضرر این رفتار برای اقتصاد ایران بسیار سنگین است و هزینه های آن بر دوش مردم عادی خواهد افتاد همانطور که اگر در حوزه سلامت، خدمات و سلامت سرمایه گذاری نکنیم آسیب جدی به کشور وارد می کند. سرمایه انسانی و اتفاقاً بسیاری از مردم به همین دلایل از کشور مهاجرت می کنند، زیرا مردم احساس می کنند آینده روشنی در انتظار آنها نیست و به دنبال جامعه ای غیر از جامعه هستند. آنها می آیند تا آینده را بسازند. همه اینها منجر به بی ثباتی سیاسی و اجتماعی در جامعه می شود».
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این سوال درستی است که از سوی مردم مطرح می شود: «درآمدهای مالیاتی به کجا می رود؟» برخی از موارد هزینه کرد درآمدهای مالیاتی را می توان در بودجه ردیابی کرد، از قضا مردم نسبت به این درآمدها حساس می شوند. از جمله در درآمد بسیار بالای تلویزیون و رادیو، مردم نقش و اهمیت رادیو و تلویزیون را در زندگی روزمره خود نمی بینند؛ بنابراین وقتی با افزایش شدید و ناگهانی بودجه صدا و سیما مواجه می شوند، این سوال مطرح می شود. برای آنها پیش می آید که این افزایش بودجه برای معیشت و معیشت مردم چه نتایجی دارد که سوال درستی است و چون شفافیت اطلاعات در کشور نداریم از این موارد اطلاعی نیست و مالیات و عوارض دیگری که از مردم اخذ می شود چیست؟مثلا درآمدهای شهرداری ها کجا هزینه می شود؟برای مردم این سوال پیش می آید که چرا باید بودجه شهر تهران صرف این فعالیت ها شود؟ احتمالاً باید پاسخی برای این سؤالات داده شود، اما به دلیل عدم شفافیت در بخش عمومی، همواره تردید وجود دارد و منجر به رشد شایعات و اطلاعات نادرست در فضای عمومی می شود که خود منجر به بی اعتمادی و از دست دادن اطلاعات می شود. اعتماد عمومی