توصیه عجیب به دخترخانمها برای رفتن به اتاق فرار!
* آنقدر از این اتاقها شنیدیم که آدرنالین خونمان بالا زد و تصمیم گرفتیم به یکی از این اتاقهای فرار سربزنیم. مهمان ترس این اتاقها شدن بیحساب و کتاب نیست. در کنار هزینه۱۲۰تا ۲۰۰هزار تومان که باید بابت رزرو به ازای هر نفر پرداخت تیمتان هم نباید از ۴نفر کمتر باشد. البته ۴نفر بالای ۱۸سال و بدون هیچ درد و مرض قلبی؛ چراکه شدید ترس در برخی از مراحل آنقدر زیاد است که ممکن است قلب بیمار تاب نیاورد و ماجراجویی در اتاق فرار زهرمارتان شود.
* خلاصه این که همه این تفاسیر تیممان را تشکیل دادیم و بعد از آن از اتاقهای فراری که درباره هولناکی و وحشتناک فراوانش در صفحات مجازی زیاد خوانده شده بودیم. آدرس خانه در کوچه پس کوچه های محله خواجهنظام بود؛ بافت قدیمی و فرسوده، با خانه های کوچک و زهوار دررفته. چند دقیقهای دنبال خانه مورد نظر گشتیم. نه از تابلوی اتاق فرار خبری بود، نه از پلاکی که در سایت درج شده بود. برای انجام سریعتر خانه باید به تماس تلفنی بیاید. صحبت تلفنی بودیم که در یکی از خانهها بدون اینکه فرد در میانهاش باشد باز شود. صدای پشت خط، فرمان ورود داد. با ترسی که توام با خنده بود.
* وارد شد. جوانکی قد بلند و سیاهپوش، مجسمههای عصا قورتداده در میانه حیاط ایستاده بود. چنان خشک و جدی شروع به تشریح قوانین بازی و سپس روایت داستان اتاق کرد که انگار با روباتی آهنین صحبت می کند. همه زورش را میزد تا فضا را ترسناک جلوه دهد و موفق هم بود. دورتا دور ساختمان با پارچه های سیاه و نایلون های یک تکه پوشیده بود. ساختمان قدیمی در ۳ طبقه بود و معماهای بازی هم در تمام این طبقات پنهان.
* بعد از گرفتن همه لوازم شخصی ازجمله گوشیهای موبایل اجازه ورود به مرحله اول بازی را پیدا کردیم. بازی از اتاقی نسبتا بزرگ با دکوراسیون ساده و قدیمی شروع شد. صدای نامفهوم گیممستر(گرداننده بازی) از پشت بیسیمی که در اختیار یک نفر از افراد قرار میگیرد، حکایت از شروع جستوجو برای حل معمای اول اتاق داشت. عکسهای قدیمی خانوادههای روی دیوارهای ترکخورده خانه جا خوش کرده بود. راه رهایی از این اتاق و ورود به مرحله بعد از پیدا کردن کد رمزی بود که در اتاق پنهان شده بود. کار جستوجو بودیم که برقهای اتاق خاموش شد. تاریکی محض همه جا را فراگرفت و ترس تمام وجود همراهان را گرفته بود.
* هیچکس از ترس، قدرت حرکت نداشت. حضور سنگین غریبهای را همه احساس میکردند و وقتی این به یقین تبدیل شد که برقها برای لحظهای روشن شدند و از هیبت سیاهرنگ غریبه همه از شدت ترس جیغ کشیدند….. با مخروف در تمام مراحل بازی تکرار میشود و گاهی حتی میشود به زد و خورد بین اکتورها(بازیگران) و شرکتکنندگان بازی هم میشود هر چند طبق قوانین بازی رعایت dont tuch یا همان بازی بدون لمس، یک اصل مهم و ضروری است که به این صورت باشد. در اتاقهای فرار بدون مجوز نمیشود.
* همین معماها و ترسهای عجیب و غریب است که باعث میشود اتاق فرار از طرفداران زیادی باشد. از بچه های قد و نیم تا جوان ها. طبق قانون جهانی این بازی، ورود افراد زیر ۱۸ سال به داخل بازی ممنوع است هر چند این قانون هم در اتاقهای فرار بدون مجوز یا بهاصطلاح زیرزمینی رعایت نمیشود.
* دخترانی که در اتاقهای فرار و تجربه ترس در آن تجربه میکنند، هم میگویند بهتر است دخترهای نوجوان و جوان تنهایی را در این اتاقهای فرار را تجربه کنند و حتماً یک مرد همراهشان باشند. چرا که این اتاقهای فرار غیرمجاز است و معلوم نیست چه اتفاقی در انتظار شرکتکنندههاست.
* تمام بخشهای مختلف اتاقهای فرار بهوسیله دوربینهای مداربسته توسط گیم مستر کنترل میشود و کوچکترین خطا از سوی شرکتکنندگان در بازی اختراع میشود. اگر شانس بیاورید و در تیمتان حداقل یک فرد باهوش داشته باشید برای حل معماها و فرار از اتاق خیلی زیاد است، آن وقت است که میتوانید در آخرین مرحله همراه با اکتورها عکس یادگاری بگیرید و این تجربه ترس و وحشت را برای خود و یارانتان ماندگار کنید. کنید.