خیانت در سریالهای ایرانی یک گام جلوتر از شبکه جم/ از جنایت و خیانت پول در میآوریم
مهسا بهادری: در گذشتهای نه چندان دور، فیلمها و درامهایی که تولید میشد به دنبال این نبودند که بهروز بودن یا مثلاً شیک پوشی یا استفاده از اصطلاحات جدید را به مخاطب بیاموزند، بلکه برعکس. بیشتر سعی شده تا نمای کامل روابط و پوشش اجتماعی و موارد دیگر را آینه کند، حالا این رابطه برعکس شده و به نظر می رسد سازندگان خواسته یا ناخواسته به دنبال آموزش سبک جدیدی از زندگی و روابط انسانی به مخاطبان خود هستند. ما با این داستان کاری نداریم که آیا این کار خوب است یا خیر، زیرا مانند همه چیز، مزایا و معایب خاص خود را دارد. اما نکته را می توان در آثار به خصوص سریال ها دید که قطعا آسیب هایی را به جامعه وارد می کند. اول نشان دادن خیانت و با استفاده از الفاظ مختلف برای این عمل و دوم ترویج – باز هم تاکید می کنم عمداً یا ناخواسته – استعمال دخانیات.
مورد دوم برای بحث های بعدی می ماند اما بحث خیانت! شاید اگر داستان عجیبی در مورد روابط افراد یا بحث خیانت شنیدید، اولین چیزی که با لحن شوخی می گویید «سریال است» یا «فیلم ترکی است؟» باشد. در واقع نشان دادن روابط بین فردی پیچیده با فراز و نشیب های فراوان یکی از ویژگی های سریال های آن شبکه است، اما اگر این روزها سری به سریال بزنید، در نمایش این ماجرا از ترکیه فاصله زیادی نداریم.
یک آدم تحصیلکرده و باسواد زنش را بعد از سالها به خاطر دختر دیگری رها می کند، دیگری دلش برای یک نفر است اما با یک نفر دیگر می رود – قبول کن که متاسفم اسم سریال را می زنم – خلاصه هرکی هر کاری که می کند می کند. می خواهند، اما مشکل اصلی داستان این است که آن ثروتمندانی که حداقل ظاهر بافرهنگ و روشنفکر دارند، این کار را می کنند. به این ترتیب قسمت زیادی از وزن داستان از روی دوش مخاطب برداشته می شود و به مرور زمان «خیانت» در سریال تبدیل به کاری می شود که فقط قشر خاصی از عهده آن بر می آید. و از آنجایی که اینجا کلاس درس نیست و من هم آسیب شناس نیستم، این مقدمه را نوشتم تا با گفتگوی آماده تری با کروش مجمدی، جامعه شناس را درباره این ماجرا بخوانیم.
چرا نشان دادن خیانت در سریال های تلویزیونی رایج است؟
سیستم رسانه ای خود را در ابتدای داستان بررسی کنیم، دست ما در حوزه رسانه و ساختارهای فرهنگی خالی است. در بین همه کشورهای دنیا، ما جزو معدود کشورهایی هستیم که ساختار و مانیفست فرهنگی مشخصی برای جامعه وجود ندارد و یکی از موضوعاتی است که در دهه اخیر به آن اعتراض کردیم و بارها به آن انتقاد کردیم و اینها کلمات هرگز مورد توجه قرار نگرفتند، غالب فرهنگی است. رسانه ای بود که در کشور ما ظهور کرد و از همان زمان بحث کردیم که به جای فیلترینگ رسانه ها و ممنوعیت استفاده از رسانه ها و ماهواره ها، سعی کنیم برای دستگاه ها تکلیف کنیم تا دانش و آگاهی فرهنگی افزایش یابد. نسبت به جامعه بی تفاوت نباشید و زمینه های مسئولیت در فرهنگ عمومی جامعه و آموزش و پرورش فعال می شود; اما اکنون همه این رشته ها رها شده است.
در مقطعی در سال ۷۳ هشداری مبنی بر ورود ماهواره به فضای خانواده های ایرانی داده شد، در همان زمان با نوشتن یک ردیف قانونی که هیچ گاه اجرایی نشد، مدیران اجرایی از وظیفه خود استعفا داده و آن را ممنوع اعلام کردند و به پلیس اطلاع دادند. آنها می گذارند بحث این است که رویکرد اصلی ما در حوزه فرهنگ این است که یک کلمه ضدفرهنگی به آن کار الصاق کنیم و در نهایت کار را به پلیس بسپاریم و مسئولیت و مسئولیت نهادهای فرهنگی را به طور کامل سلب کنیم. از روی شانه های آنها از طرفی رسانه ملی داریم که کمترین توجه و استقبال جامعه را به خود جلب می کند، آن هم در شرایطی که رسانه های ما تکلیف فرهنگی ایجاد نمی کنند و متناسب با رشد و نیاز جامعه حرکت نمی کنند و از سوی دیگر. دست رسانه ای مانند جم در میدان ظاهر می شود که با نیازسنجی بسیار دقیق خلأ خانواده های ایرانی را نشان می دهد و در یک سریال ۶۰۰ قسمتی تنش ایجاد می کند و بدون ادعای ترویج خیانت با قهرمان سازی خیانت را به تصویر می کشد. در سریال
به دلیل تمام آسیب هایی که به جامعه وارد شده و این آسیب ها همچنان ادامه دارد و سال هاست که با آن دست و پنجه نرم می کنیم. بفرمایید در این سال ها و در مواجهه با آسیب های اجتماعی، غیر از رفتارهای منفی و اظهار نظرهای خطرناک و غیر کارشناسی و همچنین رفتارهای احساسی، چه رفتار دیگری از نهادهای فرهنگی خود دیده ایم؟ مدیران فرهنگی در راستای نمادسازی و رفتارهای عقیدتی و عاطفی که هیچ کدام اثری ندارد، برای کل بودجه فرهنگی کشور متأسفیم. در این مرحله میبینیم که فیلمسازان ما وقتی از عرصه رسانه، سینما و تلویزیون ناامید میشوند و با رکود رسانهای و مخاطبی به اینجا میرسند، به سمت هدف قرار دادن مخاطب در بخش خصوصی میروند.
آیا در جامعه ما الگوهایی برای نیازسنجی فرهنگی و برنامه ریزی فرهنگی وجود دارد؟
نه، ما هیچ کدام از این مدل ها را نداریم که فیلمسازان و هنرمندان ما بتوانند از آن الهام بگیرند و برنامه ریزی کنند. اگر سریالی ساخته شود و مشکلی را در قالب آن سریال به تصویر بکشد، آیا می توان آن را ادامه داد یا بخشی از مشکلات جامعه را حل کرد؟
یک فیلمساز در کشورهای پیشرفته وقتی معضلی مانند سرقت و مسایل جنایی را به تصویر می کشد قطعا از کارشناسان پلیس و دیگر کارشناسان کمک می گیرد و در عین حال همه دستگاه ها به دنبال به تصویر کشیدن مشکلات و بررسی واکنش مردم هستند. . براساس برنامه ریزی کارشناسانه است، اما سریال ما تنها با نمایش جنایت و خیانت و کسب درآمد به دنبال ایجاد هیجان است. از آنجایی که هیجان در جامعه زیاد و سطح آگاهی نسبت به مسائل روز پایین است، معدل این دو به فیلمساز و تهیه کننده ای که فقط به دنبال جذب درآمد هستند کمک می کند تا سریال خود را بسازند و جالب ترین نکته این است که آنها مدل های خود را از داخل کشور نمی گیرند، بلکه مدل های خود را از همان کشور می گیرند. شبکه جم را می گیرند.
چرا مخاطب به این موضوعات گرایش نشان می دهد؟
چون چاره دیگری ندارد، در جامعه حق افق میهن ندارد، در رسانه ملی به او چیزی نمی دهند که افق میهن کند، از طرفی نمی خواهد سریال های خارجی ببیند، پس دارد. برای خرید و تماشای سریال های شبکه داخلی.