درباره قیمتهایی که روز به روز بالاتر میروند و آدمهایی که حقیقت را کتمان میکنند حال همه ما خوب نیست!
افق میهن – یوسف خاکیان: ۱- خوب خدا را شکر که هر روز بهتر از دیروز است و مجبور نیستیم روزهای تکراری در زندگی مان داشته باشیم، البته کمبود روزهای سخت و نبود ناامیدی را اضافه کنید. وجود تک تک افراد و… همه شاد و خوشحالند، همه خوشحالند. […]
افق میهن – یوسف خاکیان: ۱- خوب خدا را شکر که هر روز بهتر از دیروز است و مجبور نیستیم روزهای تکراری در زندگی مان داشته باشیم، البته کمبود روزهای سخت و نبود ناامیدی را اضافه کنید. وجود تک تک افراد و… همه شاد و سرحال، همه کیفشان ناز، همه دماغشان چاق و … همین دیروز در آستانه روز، جمله ای را از روزنامه پرمخاطب و پرمخاطب «کیهان» نقل کرد! خواندم نوشته بود: «وضعیت اقتصادی مردم آنقدرها هم بد نیست»، بعد رفتم سرچ کردم و متوجه شدم که این جمله را کهان پارسال نوشته است و از پارسال تا امسال خیلی وقت است. گذشت و شکی نیست که حتی در آن زمان وضعیت برخی افراد چندان بد نبود. شاید اینطور بود، تا الان باید شرایطشان بهتر شده باشد و به قول آن پیرمرد تبریزی: «حالا به خودکفایی رسیدیم». نان ما در راه است، حقوقمان درست پرداخت می شود، مسافرانمان زیاد می شوند، شرایط کار و کسب و کار که نمی گویم مثل شن روی زمین افتاده است. نگرانی سهامداران از آلودگی هوا، ترافیک، قیمت بنزین، سرعت پایین اینترنت، قطع و وصل مداوم، اجاره خانه، کودکان کار، تکدی گری، شعار دادن، بی توجهی مسئولان، مدیریت اشتباه و… امن و امان است و به قولی سید علی صالحی: «هیچ کسالتی نیست جز از دست دادن گاه و بی گاه خیالی دور که مردم آن را شادی بی دلیل می نامند». ولی با همه ی اینا که گفتن نمیدونم چرا جاش هنوز درد میکنه با اینکه بی حسش کردم ولی نمیدونم چرا جاش هنوز درد میکنه تو هم درد میکشی یا فقط من؟ نمی دانم، شاید تقصیر من است، احساس می کنم هنوز تحت فشار هستم، هنوز حقوق عادلانه ای دریافت نمی کنم، هنوز احساس بیماری و ناامیدی دارم، غمگینم، افسرده هستم، من هر وقت یک فیلم کمدی یا خنده دار تماشا می کنم حالم بد است. خوب نیست، کوچه علی را هر چه می کنم، باز هم حالم بد است، با خودم می گویم اگر مشکلات زندگی ملت حل شد و اوضاع درست شد و همه چیز آرام است و چقدر خوشحالیم، پس چرا. آیا هنوز احساس درد می کنم؟ من خیلی های دیگر را می شناسم که این درد را احساس می کنند. همین چند روز پیش یک زن سرپرست خانوار که شغلی ندارد و با کمک خیرین زندگی می کند به من گفت: ۳۰ هزار تومان از پول یارانه ام را قطع کردند. وقتی یک نفر می آید و این موضوع را بیان می کند یعنی روی تک تک آن ۳۰۰۰۰ تومان حساب کرده است، تومان برای آن خانم خیلی مهم و حیاتی است، خب یک همچین آدمی به درد می آید و می گوید ۳۰ تومن را بردار. یارانه ام یا بنده خدای دیگری که معلول بود گفت: کفش طبی (بریس) من خراب است، پول ندارم ببرم و درستش کنم.» گفتم: «پس چه کار می کنی؟» گفت اینطوری میپوشم گفتم: اذیتت نمیکنه گفت: چرا اینقدر اذیت میشم ببخشید وقتی با اون بریس شکسته راه میرم کمرم خیلی درد میکنه. مدام روی زمین می افتم، یک بار روی زمین افتادم و دستم هم زخمی شد. یک ماه از آن ماجرا می گذرد، اما هنوز دستم درد می کند.» گفتم: «خب ببرش دکتر، شاید دستت سخت زخمی شده، کفشت را بگیر و درستش کن.» گفت: «من می کنم. پول ندارم، یعنی کار می کنم، اما درآمدم آنقدر کم است که کفاف این هزینه ها را نمی دهد.» چرا راه دور برویم؟ همین چند وقت پیش اصغر سمسارزاده مهمان برنامه «۲ شات» بود. : «بعد از ۶۰ سال کار هنوز مستاجر هستم، خانه شخصی ندارم، مبلغ حقوقی که از صداوسیما می گیرم با احتساب مالیات، دو میلیون تومان است. زیر ۲ میلیون خرج داره آخ آخ آخه لاکاردار دوباره غرق شد از مالیات حرف زدم بازم درد گرفت آخه دیروز میخواستم اینترنت وای فای تو خونه شارژ کنم دیدم ۵۰۰۰۰ شد. تومن گرونتر شد با خودم گفتم: چرا؟ سال اول اینترنت رو گرون کردند الان دوباره گرونش میکنن؟ بعد مشخصات فاکتور را نگاه کردم دیدم فقط ۲۰ هزار تومان مالیات بر ارزش افزوده است. دوباره با خودم گفتم: اونایی که میگن اینترنت موبایل فقط گرونه چرا الان اینترنت هم گرونه؟ همه اینها به کنار، می دانی اوج درد من و خیلی های دیگر کجاست؟ همانطور که پدری که اخیراً بازگشته است گفت: “مردم چیزهای گران قیمت را تحمل می کنند.” اینو کجا بذارم تو دلم؟ به این بابا چطور بگم که: «عزیزم، الان بار مردم نیستن، الان بار مردم رو به دوش می کشن، پدر، مردم بدهکارند و قولشان، ۷۰۰ جا کار می کنند. اومد تبلیغ کرد من دارم عدسی چشمم رو میفروشم واقعا فکر میکنی کسی که چشمش رو برای پول درآوردن حاضره این هزینه رو تحمل کنه همچین آدمی یه مرحله از گیمر رو گذرونده چی میگی خلاصه به قول معروف چیزی که به جایی نمی رسد فریاد است نمایندگان مجلس می آیند بودجه صدا و سیما را برای سال آینده بیش از ۵۰ درصد افزایش دهند، همان صدا و سیما که شکست. سر ما با این آگهی بازرگانی یکی از این آدم های بزرگ نباید بخواهد که این بودجه به تلویزیون اختصاص داده شود، این بودجه ای که به او اختصاص داده شد در این سالی که به پایانش نزدیک می شویم چه کرد، چه کار کرد؟ غیر از آن چهار «خودمونی» و شش «آجوبه ها» و ده «کدک شو» تولید کرد و به مردم تحویل داد؟ امسال چه بر سر این افراد آمده است که این همه بودجه برای سال آینده اضافه کرده اید؟ این سرمایه ها از کجا می آید؟ مال بیت المال هست؟ همان طور که حضرت علی (ع) (مثلاً ما شیعه بزرگواریم) به خاطر او آتش به دست برادرش آورد، الان هم همین بیت المال ۵۰ درصد است، ۵۰ درصد همین است به این، به آن، به. اون یکی به اون یکی به اون یکی و…. تعیین خواهد شد، درست است؟ بالاخره فقط سی هزار تومان برای این خانم سرپرست خانوار که نه درآمدی دارد و نه پس اندازش زیاد بود، نه؟ با خودت گفتی این ۳۰ هزار تومان برای ما مشکل ایجاد می کند. اگر این پول را به آن زن بدهیم باید در آن دنیا جواب خدا را بدهیم و چون از خدا می ترسیم این ۳۰ هزار تومان یارانه این زن را کم می کنیم. شرمنده خدا و اهل بیت نباشیم.
۲- از وقتی مادرم فوت کرده راه جدیدی در زندگی من باز شده که یک طرفش همین جاست (من در همان خانه زندگی می کنم) و طرف دیگر قطعه ۳۲۶ بهشت زهرا (س) حداقل یک بار می روم. یک هفته. به مادرم، در این رفت و آمدها، من یک چیزی آنجا زیاد می بینم، خوب، هر هفته افراد جدیدی می میرند و خانواده ها آنها را آنجا می برند و دفن می کنند، وقتی به قبرها نگاه می کنم دیوانه می شوم، اکثریت قریب به اتفاق مردم کسانی که آنجا می خوابند جوان هستند. و هیچ سنی ندارند، دختر، پسر، بیست، سی، چهل ساله، بیشترشان یا سکته کرده اند یا خودکشی کرده اند. این چیزها درد می کند، دیدن این چیزها دردناک است، یک طرف بچه کوچک وجود دارد، اما او دیگر در این دنیا نیست که ببیند فرزندش بزرگ شده، نازش را ببیند، بغلش کن، بغلش کن، ببوسش، آنجا طرف دیگری نیست، او در اوج جوانی است. او از دنیا رفته است. در چنین مواقعی احساس می کنم معتادی هستم که موادی برای مصرف پیدا نکرده است، بنابراین درد به سراغش می آید. یعنی استخوان های بدنش درد می کند، اما درد من درد جسمی نیست، درد من درد روحی است، روحم درد می کند، استخوان های روحم درد می کند، آنچه می بینم درد بد در مقعد است، بد درد قرص نداره با آمپول خوب نمیشه مسکنم روش نیست فایده نداره هر کاری بکنی درد داره. این را که می بینم با خودم می گویم این بنده خدا رعنا جوان چرا مرد؟ چه تجربه ای داشته که طاقت نیاورد و بعد خودش موهایش را کوتاه کرد؟ یا این دختر، زیر پوشش چه بر سرش آمده، چه غم بزرگی در ذهنش بود که یک لحظه قلبش از تپش ایستاد و بعد تمام شد.
۳- در این مقاله سعی کردم حقایقی را که متأسفانه در جامعه ما وجود دارد، آشکار کنم، اما خیلی ها یا نمی بینند یا تکذیب می کنند، به همین دلیل می گویند: وضعیت اقتصادی مردم آنقدرها هم بد نیست. وقتی نمی دانی در کشور چه خبر است، مردم روزگارشان را چگونه می گذرانند، معلوم است که از پشت تریبون می آیی و اعلام می کنی که: «مردم بارها را به دوش می کشند». دیگر حرفی ندارم سلام بر شما.