در «یادگار جنوب» مسیر را اشتباه آمدهاند! :: افق میهن
دومین ساخته سینمایی حسین دوماری و پدرام پورامیری نسبت به فیلم اولشان (ژاندار) چند قدم عقب تر است.
به گزارش افق میهن، یادگار جنوب بر خلاف آنچه گفته می شود، شکل و محتوا مطابقت ندارد. ضمناً با اینکه پر محتوا نیست اما محتوا از فرم جلوتر است.
«یادبود جنوب» با ابهام آغاز می شود. فیلم مدام با فلاش بک داستانی غیرخطی را برای مخاطب روایت می کند که فقط بر ابهام آن می افزاید. این ابهام تقریباً دو سوم فیلم را در بر می گیرد و با رمزگشایی، مخاطب به غیرضروری بودن این روایت غیرخطی پی می برد.
نشان داده می شود که فیلم آنقدر در ایجاد تعلیق ناتوان است که حتی پس از رمزگشایی، باز هم نمی تواند تعلیق نهایی را به عنوان یک انتقام جویی ارائه دهد و باعث می شود داستان در بن بست عجیبی به پایان برسد.
این شکل از روایت نه تنها از نظر زیبایی شناختی در کار بی تاثیر بود، بلکه نتوانست تعلیق ایجاد کند. این شکست به این دلیل است که نویسندگان نتوانستند نشانههای هوشمندانهای برای ایجاد تعلیق در دو سوم ابتدایی داستان ایجاد کنند. مخاطب به جای تعلیق با انبوهی از پرسش ها مواجه می شود که در غیاب شخصیت پردازی مناسب مطرح می شود.
البته تقریباً به همه این سؤالات در همان رمزگشایی ها پاسخ داده می شود، اما عدم لزوم منطق روایی و درام نبودن این رمزگشایی دو عاملی است که در «بقعه جنوبی» محدود شد و متأسفانه اجازه ساختار فیلم را نداد. و دامنه قرار گرفتن در حوزه حرفه ای زندگی. دارند
نشان داده میشود که فیلم آنقدر در ایجاد تعلیق ناتوان است که حتی پس از رمزگشایی، باز هم نمیتواند تعلیق نهایی را به عنوان انتقامجو ارائه کند و باعث میشود که داستان در یک بنبست عجیب به پایان برسد. با این حال قطار درام از نقطه صفر داستان تا سکانس پایانی حرکت چندانی ندید و در همان نقطه شروع متوقف شد. درست مثل سکانس اول و آخر فیلم با آن کادربندی زیبا که اگرچه رایج است اما در دو موقعیت متفاوت گرفته شده است.
این رویه نیز تضاد آشکار فیلم است. همانطور که با روایت و تدوین غیرخطی و پایانی که تشنه درامی غافلگیرکننده و هیجان انگیز است سعی می کند به رئالیسم گره نخورد، اما پنجه رئالیسم در تمام سکانس های پایانی دیده می شود، بنابراین فیلم اینطور نیست. از این منظر موفق به نظر می رسند.
«یادگار جنوبی» اگرچه با تراکم انتقام جلو می رود، اما انتقام تنها در اندازه کلمه ذکر می شود و در هسته مرکزی روایت نقشی ندارد.
به همین دلیل می گویند «یادگار جنوبی» از «جاندار» خیلی عقب تر و تجربی تر است. در «جان در» مخاطب با رئالیسم صریح روبرو شد که باعث شد نام کارگردانان این اثر به عنوان یکی از فعالان سینمای اجتماعی ایران برجسته شود اما تجربه موفق «جان در» در کارگردانی و «پروانه». شنا» و «یاغی» در فیلمنامه برای چهارمین بار در یادگار زبان خیلی از علاقه مندان سینمای اجتماعی را از مسیر و مسیری که این دو کارگردان خوش سیما برای دومین فیلم خود انتخاب کردند شگفت زده کرد.
اگرچه «یادبود جنوب» با تراکم انتقام جلو می رود، اما انتقام فقط در اندازه کلمه ذکر می شود و در هسته مرکزی روایت قرار نمی گیرد. درست مانند عاشقانه، کار در این زمینه خالی و خالی از روابط است.
با همه این شرایط «یادگار جنوب» فیلمی رنگارنگ است که می تواند مخاطب خود را سرگرم کند. موسیقی در حال پخش است. فیلمبرداری هوشمند برای این کار انجام شده و بازی ها قابل تقدیر است. وحید رهبانی، لایه های درونی و بیرونی یک نقش دشوار به خوبی برای مخاطب قابل هضم است. با یکی سحر دولتشاهی ما با نوآوری و صابر ابرکه زیر سایه یک گریم سنگین مهندسی و هماهنگی درستی بین زبان بدن و بیان ایجاد کرده است.
حسین دوماری و پدر من پورامیری است با وجود اینکه در این فیلم به عرصه داستان نویسی وفادار بودند، اما راه را اشتباه رفتند و نباید اینطور از سینمای اجتماعی می افتادند و در چهارمین تجربه حرفه ای خود به دوران قبل بازگشتند. زنده داشتند برمی گشتند.